پایگاه پاسخگویی به سؤالات و شبهات (ایکس – شبهه):
هیچ نگران نباشید، بلکه باید احادیث را درست درک نمود و آن را به سطوح متفاوت زندگی تعمیم داد.
آیا یک دانشجوی [پسر یا دختر] پزشکی، یا حقوق، یا مهندسی و ...، با ازدواج مخالف است، عشق مخالف است؟! خیر؛ چرا که اصل ازدواج است و میل به ازدواج فطری است، اما تخصصها یا مشاغل فرع بر آن اصل میباشند. آیا یک پسر مهندس یا یک دختر پزشک، با پدر و مادر و فرزند دار شدن مخالفند؟ خیر، چون آن اصل است و این فرع است. آیا معالجه هزار بیمار در طول بیست سال که پزشکان دیگر نیز میتوانند انجام دهند، مهمتر است، یا تعلیم و تربیت یک انسان و یک فرزند توسط مادرش که هیچ جایگزینی ندارد؟!
بنابراین، آدمی [مرد یا زن]، برای اهداف مقطعی و هدف غایی مشخصی آفریده شدهاند و هر کدام در کارگاه و چرخهی هستی، از جایگاه، نقش و تکالیفی برخوردارند که "اصل و اصول" میباشند و ما بقی فرع بر آن هستند و هیچگاه نباید "اصول در پای فروع قربانی شوند".
●- به عنوان مثال، اصل اول و هدف غایی، "بندگی خداوند متعال است"، چرا که آدمی فقط در این مسیر رشد کرده و به کمال و قرب میرسد. بنابراین هر نوع مواضع، رفتار، عملکرد، کار یا اشتغالی که با این هدف کلی و اصلی مغایرت، منافات و تضاد داشته باشد، باید از آن اجتناب نمود.
●- به عنوان مثال: یک زن، میتواند هزاران نقش فردی و اجتماعی داشته باشد، اما مهمترین آنها، "ستون محکم خیمه خانواده بودن" است، یعنی ستون اولین و مقدسترین کانون اجتماعی؛ و هم چنین نقشآفرینی در کارگاه الهی تولید انسان و نگهداری، پرورش، تعلیم و تربیت فرزند برای ساختار جامعه و آینده بشریت. آیا این یک کار اجتماعی و بزرگترین و مهمترین نقش اجتماعی نیست؟!
بنابراین، هیچ علم، تخصص و شغلی، بر این جایگاه و نقش بزرگ، اولویت و برتری ندارد؛ لذا بانوان میتوانند هر تخصص و یا شغلی داشته باشند، اما اگر در شرایطی قرار گرفتند که اینها مغایر با یک دیگر بودند و مجبور شدند که بین این دو یکی را انتخاب کنند، بدیهی است که عقل سلیم، به ایفای نقش اصلی در کارگاه هستی حکم میکند.
●- متأسفانه از یک سو جاهلان و از سویی دیگر دشمنان و مغرضان در عرصۀ جنگ نرم، فرهنگ غرب را در جامعهی ما نشر میدهند! به عنوان مثال: زنان وزیر، وکیل، معاون، مسئول اجرایی، پزشک، مهندس ... و یا حتی یک زن هنرپیشه و بازگیر موفق را به عنوان "زنان برتر" و یا "زنان موفق"، "زنان کارآفرین" و یا "زنان اجتماعی" معرفی میکنند و حضور زن در جامعه را به برخورداری او از "شغل در بیرون از خانه" تعریف و تبلیغ میکنند؛ در صورتی که حفظ کیان خانواده و تعلیم و تربیت فرزندان در آغوش پر مهر مادر، که فرمودهاند: «تجلی محبت و رحمت خداوند برای بشر است»؛ مهمترین نقش و اثر اجتماعی اوست.
آیا بانویی که کارگاهی تأسیس نموده و مثلاً پانزده یا بیست نفر را شاغل نموده [که کار بزرگ و قابل تقدیری انجام داده]، الگویی یک زن برتر و موفق است، اما همسران و مادران شهداء و جانبازان، یا سایر همسران و مادرانی که فرزندان صالحی تحویل جامعه میدهند که تحولی سالم ایجاد میکنند، کار اجتماعی نکرده و زنان برتر نمیباشند؟! این کدام بینش و فرهنگ است؟!
●- بنابراین، در اسلام عزیز، کسب علم، بر زن و مرد مسلمان واجب شده است - برخوردای از انواع تخصصها، یک فضیلت است – خروجی این علم و تخصص، به همراه ایمان، تقوا و اخلاص و کار برای خدا، بر همگان لازم و واجب است – پاسخگویی به نیازهای اجتماعی، لازم و برای کسانی که میتوانند، واجب است ...؛ اما عقل سلیم، اولاً اصول را از فروع تشخیص داده و جدا میکند – ثانیاً فروع را اصل قلمداد نمیکند و به فروع در راه رسیدن به اصول میپردازد و ثالثاً بالتبع، هیچ گاه "اصول را در پای فروع، قربانی نمیکند". تذکر، تأکید، تعلیم و دستور دین و شرع هم همین است.
●●●- متأسفانه بسیاری از دختران ما، به صورت طبیعی تا دیپلم ازدواج نمیکنند – پس از دیپلم، ورود به دانشگاه و تحصیلات دانشگاهی را به ازدواج ترجیح میدهند – پس از هشت تا ده سال تحصیل دانشگاهی و اخذ مدرک دکتری، میگویند: این همه درس نخواندم که خانهداری و بچهداری کنم، بلکه باید یک شغل مناسب پیدا کنم – پس از اشتغال میگوید: چه نیازی به همسر دارم ...؟! اما ناگهان آن نیاز و نقش اصلی و گرایش فطری به ازدواج، تشکیل خانواده، دوست داشتن، دوست داشته شدن، مادر شدن، نسل داشتن و ... رخ مینماید و فشار میآورد، یک فشار شدید روحی و روانی! اما دیگر سنّ ازدواجشان گذشته است؛ لذا یا ازدواج نمیکنند – یا برای ازدواج، از شاخصهای مطلوب خود چشم میپوشند – یا ازدواجشان به سرعت به طلاق میانجامد – و یا در نهایت به یک فرزند بسنده میکنند و تربیت او را نیز به "مهد" میسپارند و کودک مهر مادر و پدر ندیده، و در مهد تربیت شده نیز آنها را به هنگام پیری، به خانهی سالمندان میسپارد، تا از غم تنهایی، غربت و بیمهری و بیتعهدی فرزندان، زودتر بمیرد!
●●●- بنابراین، کسی که تحصیل و دکتری و ... را دوست دارد، و این استعداد را نیز در خود مییابد، باید سعی کند که سطح "مدیریت" خود را نیز بالا ببرد، هر کاری را به موقع انجام دهد و به خوبی وظایف، تکالیف، مأموریتها و کارهای گوناگونش را مدیریت کند.
●●●- آیا هزاران دانشجویی که در طی سال ازدواج میکنند، در پی کسب علم، تخصص و شغل نیستند؟! آیا کم هستند بانوان پزشک، معلم، مهندس یا شاغلی که نقش اصلی خود در برپا داشتن خیمه خانواده را به خوبی ایفا میکنند و پرورش، تعلیم و تربیت فرزندان نیز بسیار موفق هستند؟! آیا نقش و فعالیت اجتماعی همسران و مادرانی که شغل بیرون از خانه ندارند، و تعلیم و تربیت فرزندان تمام وقت آنها را به خود اختصاص داده است، کمتر از نقش اجتماعی بانوان پزشک و مهندس و کارمند میباشد؟!
●●●- پس، عقلانیت، هدفگذاری، برنامهریزی و مدیریت لازم است، تا در تمامی عرصهها موفق باشد. ان شاء الله.
مشارکت و همافزایی – پرسش و نشانی لینک پاسخ، جهت ارسال به دوستان در فضای مجازی.
پرسش:
دختری هستم که در رشته پزشکی قبول شدم که بسیار هم به آن علاقه دارم، در احادیث خواندم که بهترین شغل برای بانوان، خانهداری و تربیت فرزند است؛ آیا منافات دارند – چه کنم؟!
پاسخ (نشانی لینک):
http://www.x-shobhe.com/shobhe/10814.html
کلمات کلیدی:
گوناگون ازدواج خانواده