اصول شناخت در ما (انسان) چیست؟ چگونه میتوان خدا را بیشتر شناخت؟ البته مقصودم از چگونگی شناخت بیشتر خدا، صرفاً چند برهان فلسفی بیشتر نیست، بلکه میخواهم به اصول "شناخت" برسم. بالاخره این "منم" که میشناسم یا باید بشناسم.
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
اللّهُمَّ صَلِّ عَلی فاطِمَةَ وَ اَبیها وَ بَعْلِها وَ بنیها وَالسِّرِّ الْمُسْتَوْدَعِ فیها بِعَدَدِ ما اَحاطَ بِه عِلْمُکَ - اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج - صَلَّى اللَّهُ عَلَیْکَ یَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ.
سلام دوستان؛
برای ما "مسلمانانِ عصر غیبت"، که به تعبیری "عصر ظهور" نیز میباشد و بیتردید هر گامی که بر میداریم، یک گام به ظهور نزدیکتر میشویم، تمامی احادیث، روایات و اخبار پیش و هنگام ظهور، از اهمیت ویژهای برخوردار میباشند و باید هر چه عمیقتر در مضامین آنها تأمل و تفکر نماییم.
از جمله اخبار صحیح و محکم این است که حضرت امام مهدی علیه السلام، به هنگام قیام در کنار کعبه، در حالی که صدای ایشان به همگان میرسد، خود را به پنج ویژگی، به جهانیان معرفی مینمایند:
أَلا یا أهْلَ الْعالَمِ! اَنَا الامامُ القائمُ [الثانی عَشَرَ]
آگاه باشید ای اهل علم! که منم امام قائم [دوازدهم]؛
أَلا یا أهْلَ الْعالَمِ! اَنَا الصّمْضامُ المُنْتَقِم
آگاه باشید ای جهانیان! که منم شمشیر انتقام گیرنده؛
أَلا یا أهْلَ الْعالَمِ! اَنَّ جَدّیَ الْحُسَیْن قَتَلوهُ عَطْشاناً
آگاه باشید ای مردمان جهان! که جدّ من حسین را تشنه کشتند؛
أَلا یا أهْلَ الْعالَمِ! اَنَّ جَدّیَ الْحُسَیْن طَرَحوهُ عُریاناً
آگاه باشید ای جهانیان! که جدّ من حسین را برهنه روی خاک افکندند؛
أَلا یا أهْلَ الْعالَمِ! اَنَّ جَدّیَ الْحُسَیْن سَحَقوهُ عُدواناً
آگاه باشید ای جهانیان! که جدّ من حسین را از روی کینه توزی پایمال [لِه] کردند.
(یزدى حایرى، على، إلزام الناصب فی إثبات الحجة الغائب،عج)
●- بیتردید، هر کسی خودش را با کسی یا چیزی معرفی مینماید که نزد دیگران معلوم، مشهود یا معروف باشد؛ البته نه این که الزاماً "بالاتر" نیز باشد. مثل آن که خداوند متعال خودش را با خلقت (آیاتش) به عالمیان میشناساند؛ چرا که زمین، آسمانها و آن چه در آنهاست، نزد عیون، شهود و ادراک مردم، معلوم میباشند و میتوانند به آنها استدلال عقلی نمایند:
«إِنَّ فِي خَلْقِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَاخْتِلَافِ اللَّيْلِ وَالنَّهَارِ وَالْفُلْكِ الَّتِي تَجْرِي فِي الْبَحْرِ بِمَا يَنْفَعُ النَّاسَ وَمَا أَنْزَلَ اللَّهُ مِنَ السَّمَاءِ مِنْ مَاءٍ فَأَحْيَا بِهِ الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِهَا وَبَثَّ فِيهَا مِنْ كُلِّ دَابَّةٍ وَتَصْرِيفِ الرِّيَاحِ وَالسَّحَابِ الْمُسَخَّرِ بَيْنَ السَّمَاءِ وَالْأَرْضِ لَآيَاتٍ لِقَوْمٍ يَعْقِلُونَ» (البقره، 164)
ترجمه: در آفرینش آسمانها و زمین، و آمد و شد شب و روز، و کشتیهایی که در دریا به سود مردم در حرکتند، و آبی که خداوند از آسمان نازل کرده، و با آن، زمین را پس از مرگ، زنده نموده، و انواع جنبندگان را در آن گسترده، و (همچنین) در تغییر مسیر بادها و ابرهایی که میان زمین و آسمان مسخرند، نشانههایی است (از ذات پاک خدا و یگانگی او) برای مردمی که عقل دارند و میاندیشند!
از اینرو، همیشه برایم جای تأمل بود که چرا حضرت امام مهدی علیه السلام، به هنگام ظهور، خود را با جدّشان امام حسین علیه السلام و ذکر مصیبت ایشان معرفی مینمایند، آن هم نه فقط به شیعیان و یا مسلمانان، بلکه به جهانیان «أَلا یا أهْلَ الْعالَمِ»؟!
اینک، اندکی در این معارفهای که مبتنی بر "ویژگی"هایی که لابد نزد همگان شناخته شده میباشند، دقت نماییم:
الف - أَلا یا أهْلَ الْعالَمِ! اَنَا الامامُ القائمُ - آگاه باشید ای جهانیان! که منم امام قائم؛
این ویژگی، نزد همگان شناخته شده است. چرا که نه تنها تمامی اتباع ادیان الهی، منتظر منجی الهی هستند، بلکه تمامی مکاتب بشری نیز منتظر یک مصلح جهانی هستند که بشریت را از این جهل و ظلم بیرون آورده و به سوی کمال، امنیت و سعادت رهنمود گرداند؛ پس، ایشان میفرمایند: «آن که برای این امر مهم قیام نموده و امام، پیشوا و رهبر نجات، سعادت و امنیت جوامع بشری میباشد، من هستم».
ب - أَلا یا أهْلَ الْعالَمِ! اَنَا الصّمْضامُ المُنْتَقِم - آگاه باشید ای جهانیان! که منم شمشیر انتقام گیرنده.
"شمشیر"، تعبیری از "سلاح" برای جنگ است و جنگ نیز یا ابتدایی و تهاجمی است، یا جنبهی تدافعی دارد که در واقع "انتقام" است.
بدیهی است "قیام و انقلابی" که نظام سلطه را برچیند، ستونهای کاخ ظلم را فرو ریزد، حق را بستاند و به اهلش برساند؛ خود "انتقام" بزرگ و کاملی از تمامی مستکبران، ظالمان، زورگویان و جنایتکاران عالَم میباشد. لذا میفرماید که شمشیر من، شمشیر جهانگشایی نیست، بلکه "شمشیر انتقام" است.
ج – اما سه تعریف آخر، همه مستند و مبتنی بر " اَنَّ جَدّیَ الْحُسَیْن = همانا جدّ من حسین" میباشد که در تذکر (یادآوری) نخست میفرماید: « قَتَلوهُ عَطْشاناً – تشنه کشته شد» - در تذکر دوم میفرماید: « طَرَحوهُ عُریاناً – برهنه روی خاک انداخته شد» - و در تذکر سوم میفرماید: « سَحَقوهُ عُدواناً – از روی دشمنی، [بر بدنش تاختند] و او را لِه کردند »! بنابراین، هر سه قید نیز با ذکر مصیبت همراه شده است!
پرسش:
پرسش ذهن اینجاست که مگر مردم جهان، در هنگام ظهور، امام حسین علیه السلام را میشناسند و برایشان مهم است که ایشان چگونه به شهادت رسیدهاند که حضرت خود را با ایشان و ذکر مصیبتشان [که حاکی از خوی وحشیگری دشمنان است] معرفی مینمایند؟!
ملاحظه: برخی میگویند که سند محکم روایی، برای عین این عبارات به دست نیامده است، و برخی دیگر به گفتار برخی از بزرگان دین استناد مینمایند؛ اما واقعیت این است که نه تنها ممکن است نقل به مضمون باشد، بلکه ما شاهدیم که حضرت امام سجاد علیه السلام در بارگاه کوفه نیز خودشان را این چنین با اجداد و پدر بزرگوارشان معرفی مینمایند. بنابراین، توجه و پاسخی مبتنی بر این معانی، به لحاظ تحلیلی درست خواهد بود. ان شاء الله.
پاسخ:
چند پاسخ به ذهن خطور میکند:
اول: وقتی میفرماید: «شمشیر من، شمشیر انتقام است» همه باید از پیش و هنگام ظهور بدانند که "انتقام از چی و از کی و چرا"؟ چه حقی برای چه کسی وجود داشته که توسط ستمگران ضایع شده است و چگونه این حق پایمال شده است که اکنون این قیام بزرگ، برای انتقام و باز پسگیری آن میباشد؟ و این ظلم چه موانعی برای رشد و نجات مردمان ایجاد نموده است که "انتقام" آن واجب و راهگشای بشریت است؟!
دوم: قیام امام زمان، حضرت مهدی علیه السلام، با نهضت حسینی علیه السلام آغاز میگردد و سپس به شکوفایی علم، حکمت، فقه و اوج عبادت میرسد. بنابراین، کسی که "حسینی" نباشد، نمیتواند "مهدوی" باشد.
انبیای الهی وقتی مبعوث میگردند، اکثریت مردم [حتی اهل کتاب زمان خودشان]، کافر و یا مشرک و یا دست کم جاهل هستند و آنان جماعات را به یک میدان فرا میخوانند و با "بشارت و انذار"ی مبتنی بر علم، حکمت، بینه و معجزه، همگان را آگاه میسازند و به سوی خدا و صراط مستقیم دعوت مینمایند، و سپس نقشهی راه و راهنما، امام و پیشوای آن راه را در اختیارشان میگذارند. این ابتدای راه است.
اما، ظهور و قیام حضرت علیه السلام، انتهای راه است. دعوتها صورت پذیرفته، علوم در اختیار همگان قرار گرفته و دسترسیها آسان است، حکمتها روشن و "بینه"ها در اختیار و پیش روی همگان قرار دارد، اما "نظام سلطه"، هم حجاب شده است و هم سدّ راه هدایت و نجات. لذا ابتدا باید کاخ ستمگران ویران گردد، نظام سلطه سرنگون گردد، مستکبران و ظالمان و جنایتکاران عالَم، ذلیل و نابود گردند...؛ وقتی این موانع که برطرف شد، حق به خودی خود آشکار است و نور به همگان میرسد. پس، قیام با نهضت حسینی علیه السلام آغاز میگردد.
سوم: اما، گسترش رو به افزایش "تظاهرات اربعین" نشان داد که ابتدا، سیدالشهداء امام حسین علیه السلام، و نیز حقانیت و مظلومیت ایشان بر جهانیان روشن میشود؛ نه تنها معرفت، بلکه محبت و مودت ایشان قلوب فرا میگیرد، از شیعه و سنی گرفته، تا مسیحی و یهودی، و حتی کافر غربی و بودایی شرقی [از اقصی نقاط عالم]، قلوبشان به سوی ایشان مجتمع میگردد، و قدومشان "لبیک" گویان به سوی حرم شریف ایشان رهسپار میشود، سپس حضرت امام مهدی علیه السلام تشریف میآورند و وقتی میفرمایند: «این وجود مقدسی که همه عاشق و شیفتهی او شدهاید، همه به حقانیت او پی بردهاید، همه مظلومیت او را درک نمودهاید، همه خواهان لبیک به او، تداوم راهش و انتقام خونش هستید، "جدّ من حسین است"، همه به زیر بیرق او درآمده و با ایشان بیعت مینمایند.
مرتبط:
میگویند: تظاهرات اربعین را ایران هفت هشت سال است که به قصد بهرهبرداری سیاسی، در مقابل سعودی (حج) باب کرده است و قبلا چنین نبوده؟! (3 آبان 1398)
مشارکت و هم افزایی (موضوع و نشانی لینک متن یادداشت، جهت ارسال به دوستان در فضای مجازی)
موضوع یادداشت:
ابتدا سیدالشهداء، امام حسین علیه السلام و نهضت ایشان در سطح جهانی شناخته میشود، و سپس همگان حضرت امام مهدی علیه السلام را میشناسند.
نشانی لینک متن یادداشت:
http://www.x-shobhe.com/shobhe/10035.html
پیوستن و پیگیری در پیامرسانها:
- تعداد بازدید : 2295
- 17 مهر 1398
- نسخه قابل چاپ
- اشتراک گذاری
کلمات کلیدی: اعتقادی توحید