پایگاه پاسخگویی به سؤالات و شبهات (ایکس – شبهه): در یک "تحلیل سیاسی"، از اوضاع داخلی، منطقهای و یا جهانی، با نگاه به یک برش، یا توجه به یک یا دو اتفاق، یا مطالعهی شرایط ظاهری در یک دورهی زمانی کوتاه و آن هم در یک کشور یا منطقه، یا حتی سرتاسر جهان، نمیتوان به نتایج گویا و درستی دست یافت، چرا که جریانات، حوادث و اتفاقات، همه به هم مرتبط و پیوسته میباشند. هر چند که رویکردها و رخدادهایی (مثل انقلاب اسلامی – فروپاشی نظام شوروی – جنگهای خارجی و داخلی و ...)، میتواند در روند آن خلل، تغییر، سرعت یا کُندی ایجاد نماید.
●- به عنوان مثال: همگان میدانند که طرح "ایجاد خاورمیانهی جدید، در راستای تحقق هدف جهانیسازی به رهبری امریکا"؛ ایدهای نیست که یک یا دو سیاستمدار امریکایی، آن را طراحی و سپس اعلام نموده باشند؛ بلکه از عمر تصویب این طرح، بیش از نیم قرن میگذرد و اکنون با فروپاشی نظام شوروی و به حسب ظاهر "تک قطبی" شدن جهان سیاست، احساس میکنند که میتوانند در تحققش تعجیل نمایند!
●- "غرب آسیا"، که با یک اصطلاح غلط و انگلیسی به آن «خاورمیانه» گفته میشود؛ به لحاظ جغرافیایی، منابع زیر زمینی [اعم از نفت و گاز یا گوهرسنگها و یا سایر کانیها]، و نیز به لحاظ بنادر و ترانزیت خطوط هوایی، دریایی، ریلی و زمینی و ...؛ غنیترین منطقهی جهان میباشد؛ لذا "نظام سلطه" که هدفی جز "قدرت و ثروت = اقتصاد" ندارد، نه تنها نمیتواند از آن چشمپوشی نماید؛ بلکه تصاحب آن را در سرلوحهی اهداف خود قرار داده است.
●- تمام "غرب آسیا"، در سلطهی انگلیس و امریکا بود؛ تا این که انقلاب اسلامی مردم ایران، به رهبری امام خمینی رحمة الله علیه، قویترین پایگاهشان در منطقه را فرو ریخت و ژاندارم منطقه را به دژ محکم مقابله با استعمار و استثمار مبدل نمود و البته سبب "بیداری اسلامی" و به پاخاستن مسلمانان و حتی غیر مسلمانان در سراسر منطقه گردید.
بنابراین، جهان اسلام به سردمداری نظام جمهوری اسلامی ایران با محوریت "ولایت"، به عنوان بزرگترین دشمن نظام سلطه به رهبری امریکا و مستحکمترین مانع برای ایجاد "خاورمیانهی جدید"، رخ نمود و مطرح شد.
●- پس از آن، امریکا، با پشتیبانی و همراهی متحدان اروپایی (از جلمه انگلیس) و نیز خدمات نوکران عربی؛ از هیچ اقدامی برای فروپاشی این نظام و نیز ممانعت از قدرت گرفتن و استقلال مسلمانان در کشورهای خودشان، فروگذاری ننمود. از جنگ و ترور گرفته تا تحریم اقتصادی و جنگ تبلیغاتی و ترویج اسلامی هراسی، تحریمهای اقتصادی و ...، هر کاری توانست، انجام داد؛ که لشکر کِشی مستقیم امریکا به افغانستان، عراق، لیبی، سوریه ... – حتی حملهی مستقیم به کشتی تجاری ایرانی و هواپیمای مسافربری ایرانی - از جمله نمونههای بارز آن میباشد و البته تشکیل گروههای تروریستی و حمایت از آنها در ایران و نیز تشکیل گروههای طالبان، القاعده، داعش، النصره، بوکوحرام و ... [که در اصل همه یکی هستند]، برای ایجاد جنگهای داخلی را نیز نباید از قلم انداخت.
استراتژی جدید
پس از شکستهای امریکا در برابر جمهوری اسلامی ایران و نیز در اشغال کامل افغانستان و عراق، و هم چنین عدم موفقیت در اسقاط رژیم بشار اسد در سوریه و تجزیهی خاک این کشور و ... از یک سو، و بیشتر قدرت گرفتن جمهوری اسلامی ایران، در داخل و منطقه از سویی دیگر، استراتژی جدید این است که "اوضاع داخلی کشورهای منطقه، به لحاظ سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و امنیتی، به هم بریزد»؛ تمامی دولتهایی که به صورت مستقیم یا غیر مستقیم، با نظام جمهوری اسلامی ایران همراهی یا دست کم هم سویی دارند، کنار گذاشته شوند و مردم نیز به بهانهی اعتراضهای گوناگون به کف خیابانها بریزند و حتی اگر خواستههایشان برآورده شد [مثل عراق و لبنان]، به اعتراضات خود که به شکل شورش و اغتشاشات رخ مینماید، ادامه دهند!
●- از این رو شاهدیم که در یک برههی زمانی واحد، به ناگاه عدهای در عراق، لبنان و لیبی به خیابانها میریزند؛ نخستوزیران مجبور به استغفا میشوند، حتی رییس جمهوری عراق، به جای معرفی نخستوزیر جدید، استعفا را ترجیح میدهد ... اما شورشها ادامه دارد. و هم زمان، به بهانهی گرانی و نیز روش اجرای بیمنطق بنزین، زمینه برای اعتراضات مردمی و البته اغتشاشات گروهکی، مساعد گردید و آن شد که دیدیم.
نکته:
دقت داشته باشیم که "اعتراضات مردمی"، چه در ایران باشد، یا عراق، یا لبنان، یا فرانسه، انگلیس و ... معمولاً حق است، اما شورش و اغتشاش، آن هم سازماندهی شده و به قصد براندازی و تجزیه و ...، یک امر دیگری است!
بدیهی است که در میان جمعیت 80 یا 85 میلیونی ایران، یا 33 میلیونی عراق و یا ...؛ سازماندهی 5 هزار، 10 هزار و یا حتی 20 و 50 هزار نفر برای شورش و نیز آموزش حرفهای سه هزار نفر در این میان، امری عجیب و کار محالی نمیباشد؛ خود به خود اگر اعضا و طرفداران سازمان منافقین، کومله، بهاییها، سلطنتطلبها و بالاخره تجزیهطلبان در استانهای گوناگون و نیز افراد شرور، به مراتب بیش از این تعداد میباشند، اما همین تعداد، برای ایجاد آشوب در چند شهر، کافی به نظر میرسند؛ لذا اگر در ایران نمیتوانند هر روز اغتشاش و آشوبی به راه اندازند، از هوشیاری و در میدان مردم با تبعیت از رهبری و نیز قدرت نیروهای امنیتی و انتظامی میباشد؛ وگرنه به کسی رحم نمیکنند، چنان که در آشوبهای اخیر، صدها نفر از مردمان عادی، و حتی زنان و کودکان را با قمه یا گلوله کشتند و بعد هم برایشان عزاداری میکنند!
استعفای آقای روحانی
این اعتراضات و این اغتشاشات و ایجاد ناامنی و بینظمی، همراه شده است با استعفای چند نخست وزیر و حتی رئیس جمهوری عراق، و مطرح شدن استعفای آقای روحانی [هر چند به صورت شایعه].
مستحضرید که "اصلاح طلبان"، فقط جویای قدرت هستند، لذا برای آنان شخص یا گروه هیچ فرقی ندارد. با آن تبلیغات و البته ترفندهای پیچیده و گسترده، از آقای روحانی حمایت کردند و اکنون نیز بیش از همه، آنها از ضرورت استعفای آقای روحانی دم میزنند و فرافکنی میکنند! به یاد داریم که پس از افول آقای خاتمی در سالهای پایانی دور دوم ریاست جمهوری، آقای ابطحی، رییس دفتر وی در یک مصاحبهای گفت: «آقای خاتمی را ما خودمان سوار قطار اصلاحات کردیم و هر گاه نخواستیم، پیادهاش میکنیم»؛ و حالا این سرنوشت آقای روحانی با اصلاحات است که گویا قرار است از این قطار پیاده شود – هر چند که پشت پرده، همه با هم هستند، اما از قربانی کردن یکدیگر نیز ابایی ندارند!
حال این که آقای روحانی چگونه بر مسند قدرت نشست، در دور دوم چگونه رأی آورد، چه خسارات سهوی و از روی سوء مدیریت و ضعف سیاست و یا احیاناً عمدی، به این مملکت و ملت وارد کرده است بماند؛ اما واقعیت این است که "استعفای یک رئیس جمهور، قبل از پایان دورهاش، به نفع هیچ حکومت و رژیمی نمیباشد"، مگر آن که مردم نخواهند، مسائلی افشا شود، یا مجلس رأی عدم صلاحیت دهد و ... .
●- لازم به ذکر است که اگر چه افرادی برای ایجاد بینظمی و سایر مشکلات در تلاش هستند، اما الحمدلله، این نظام وابسته به افراد، جریانها و احزاب نمیباشد؛ نه با شهادت رئیس جمهور و نخست وزیر این مملکت (شهید رجایی و شهید باهنر)، اختلالی در روند این نظام ایجاد شد و نه با ترور قویترین بازوهای سیاسی و اجرایی این کشور، در انفجار حزب جمهوری و شهادت شهید بهشتی رحمة الله علیه و 72 تن از متفکرین و مجاهدان مخلص، نظام سقوط کرد و نه فرار رئیس جمهور جاسوسش (بنی صدر) به همراه سران تروریست (رجوی و ...)، سبب فروپاشی نظام گردید؛ چرا که ملت، با ایمان و توکل به خداوند متعال، اعتقاد به اسلام عزیز، توسل به امام زمان علیه السلام، اطاعت از ولایت و نیز با مجاهدت تمام پیش میروند.
از اینرو، هر چند شاید برخی گمان نمایند که این ترفندها فایدهای نداشت و اگر رئیس جمهور استعفا دهد، میشود یک آشوب و اغتشاش سراسری به وجود آورد و در نهایت سرنوشتی چون سوریه را برای ایران رقم زد، اما حقیقت این است که با استعفای ایشان، چند روزی در انجام امور اساسی کشور خلل وارد میشود، اما هیچ اتفاق خاص دیگری نمیافتد. این مهم را تجربههای گوناگون به اثبات رسانده است.
اما، تمامی این تجربیات، باید سبب گردد تا مردم در انتخاب نمایندگان مجلس و رئیس جمهوری، آگاهانهتر و بصیرتر از گذشته عمل نمایند. با شناخت و منطق انتخاب کنند و اسیر امواج جریانها، شایعات و کشاکشهای جناحی نگردند. شاخصها را در نظر بگیرند.
مشارکت و هم افزایی - پرسش و نشانی لینک پاسخ، جهت ارسال به دوستان در فضای مجازی
پرسش:
نظرتان در مورد حوادث اخیر منطقه و ایران چیست؟ دو نخست وزیر استعفا دادند و شایعهی استعفای آقای روحانی نیز قوت گرفته است - آیا به نفع کشور است؟!
پاسخ:
www.x-shobhe.com/shobhe/10111.html
پیوستن و پیگیری در پیامرسانها:
کلمات کلیدی:
اعتقادی توحید