شایع شده که "محمد بن زکریای رازی"، از محلدان و معارضان سرسخت اعتقادات توحیدی و اسلامی بوده است و کتابهایی در رد توحید، نبوت، قرآن و مذهب (امامت) نیز نوشته است؟!
پایگاه پاسخگویی به سؤالات و شبهات (ایکس – شبهه): اگر چه دروغ است، ولی به فرض که کافر باشد و چنین کتابهایی نیز نوشته باشد! خب، حالا ما باید چه کنیم؟!
اولاً که همه دروغ، تهمت، افترا، شایعهپراکنی، تخریب شخصیتهای علمی مسلمان و جوّسازی میباشد [توضیح مختصری ارائه خواهد شد]؛ اما فرض بگیرید که یک دانشمند طب یا شیمی، ملحد نیز باشد و چند کتاب در رد اعتقادات نیز بنویسد [که در میان دانشمندان علوم تجربی و ...، از این ملحدان بسیار بوده و هستند]؛ خب حالا باید چه کنیم؟!
طرح این مباحث، به ویژه در فضای مجازی، اصلاً یک بحث علمی و تاریخی نیست، بلکه فقط فرافکنی شایعات میباشد که تنها سلاح جنگ نرم است! فرض کنید که در میان صدها دانشمند و نابغهی ایرانی، که همه موحد، مؤمن و مسلمان بودند، یکی هم ملحد باشد و کتابی بنویسد، حال چرا باید فقط به او استناد کنند؟!
از جابر بن حیان که مشهور به «پدر شیمی آلی» میباشد، و البته موحد، مؤمن و شاگرد امام صادق علیه السلام بود؛ تا حکیم عمرخیام که یک ریاضیدان بزرگ جهان علم بود؛ تا ابو نصر فارابی، که نه تنها یک فیلسوف و عارف بزرگ مسلمان بود، بلکه یک پزشک نامی بود، لذا اکنون نام او را بر بیمارستان و دانشکده میگذارند؛ تا اکتشافات، اختراعات و سازههای شیخ بهایی (ره)، از معماری گرفته تا صنایع گوناگون، از مهندسی معماری حرم امام رضا علیه السلام گرفته، تا آبرسانی (زه کِشی) مساوی رودخانه به تمام شهر اصفهان، تا معماری منار جنبان، تا حمامی که آبش فقط با یک شمع گرم میشد، تا ابتکار نان سنگگ؛ تا دانشمندان دوران معاصر، مانند برادر مرحوم علامه طباطبایی، که از عرفای بزرگ بود و بزرگترین دانشمند علم موسیقی نیز بود؛ تا نوابغ قرن معاصر، چون مرحوم علامه جعفری و یا حضرت آیت الله حسن زاده آملی که ایشان در علومی چون ریاضیات، نجوم، شیمیا، کیمیا و حتی علوم غریبه، بیبدیل میباشند و برخی از دورس سطح دکتری در ریاضیات، تألیفات و تعلیمات ایشان میباشد که کاشف "زاویه پنجم" نیز لقب گرفتهاند و ...، همه از علما، دانشمندان و نوابغی بوده و هستند که موحد، مؤمن، متقی و مسلمان میباشند و در معارف گوناگون علوم اسلامی، از تفسیر قرآن مجید و نهج البلاغه گرفته، تا تفسیر مثنوی مولوی، تا فلسفه، اخلاق، حقوق و ... کتابها نوشتهاند.
حال چه شده که این همه دانشمند مسلمان ایرانی و کتابهای آنها را رها کرده و در فضای مجازی فرافکنی میکنند که «رازی ملحد بوده و چند کتابی هم نوشته است؟!» پس واقع این است که: «فِي قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ فَزَادَهُمُ اللَّهُ مَرَضًا وَلَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ بِمَا كَانُوا يَكْذِبُونَ» (البقره، 10)
ترجمه: در دلهاى آنها بيماريى (از كفر و شك و نفاق) است، خدا هم بر بيماريشان بيفزود و بيفزايد و آنها را در مقابل آنكه دروغ مى گفتند عذابى دردناك است.
محمد بن زکریای رازی
تحریف تاریخ، ترور شخصیت بزرگان هر کشور، مصادره به مطلوب برخی از شخصیتها و حتی تحریف وقایع تاریخی، یکی از سیاستهای دیرینهی نظام سلطه بوده و هست و تقریباً از 500 سال پیش، در الویت استراتژی و برنامههای انگلیس در جنگ نرم بوده است. لذا ما باید تاریخ و به ویژه تاریخ دینی و ملی خود را خوب بشناسیم و هرگز اجازه ندهیم که دشمنان اسلام و دشمنان ایران و ایرانی، با تحریف تاریخ و ترور شخصیت و یا مصادره به مطلوب شخصیتهای بزرگ این مرز و بوم، تاریخمان را تحریف کنند.
1- "ابوبکر محمد بن زکریاى رازى"، در سال 250 ق در شهر رى متولد شد و در سال 320 ق درگذشت.
2- "محمد بن زکریاى رازى"، نه تنها دانشمند بزرگی در علوم پزشکی (طب) بود، بلکه در داروسازی که مستلزم علم شیمی نیز هست، کاشف بزرگی بود و خدمات بزرگی به جهان علم و بشریت نمود. او بود که جوهر گوگرد را از تجزیه سولفات دوفر (زاج سبز) پیدا کرد و براى آنکه بتواند تحقیقات علمى را ادامه دهد، ابزار، آلات و ادواتى را نیز اختراع نمود که از آن جمله میتوان به "قرع و انبیق"هایى که او براى فعل و انفعالات شیمیایى ساخته بود اشاره نمود.
3- "محمد بن زکریاى رازى"، نه فقط یک مسلمان بود، بلکه در فلسفه و اخلاق و برخی از علوم اسلامی دیگر استاد بود و مباحث بسیار ارزشمندی از او به جای مانده است.
4- کتاب «الحاوی»، یکی از آثار به جای مانده از این دانشمند نامی کشورمان میباشد که مؤید مسلمانی اوست.
5- در میان کتب معتبر و موثق قدیمی، کتابهای بسیاری از دانشمندان بزرگ وجود دارد که بر مسلمانی و حتی شیعه بودن او اذعان دارند، مانند: «الحاصل فی العلم الإلهی - فیما یرد به اظهار ما یدعی من عیوب الأنبیا و ...» (ابن ندیم، محمد بن اسحاق، الفهرست، ص 419)
6- "محمد بن زکریای رازی"، کتابهایی نیز در رد ادعاهای دروغین نبوت و خرافهها دارد.
*- ابن طاووس رسالهای را از رازی نقل میکند به نام «برء الساعه» که ابتدای آن، به روش علمای شیعه میباشد؛ در ابتدای این رساله چنین آمده است: «بسم الله الرحمن الرحیم الحمدلله کما هو اهله و مستحقه و صلواته علی خیر خلقه محمد و آله و عترته و سلم تسلیما کثیراً» (ابن طاووس، على بن موسى، کتاب "الامان من أخطار الأسفار و الأزمان"، ص 152».
7- "محمد بن زکریای رازی"، کتابهای دیگری در علم پزشکی، اخلاق پزشکی، داروسازی، طب (مداوا)، شیمی و کیمیا و ... نوشته است که از جمله آنها میتوان به «الهيولی المطلقه و للجسم محركا من ذاته طبعا – فی العاده – المدخل الی المنطق – كتاب البرهان – كيفيه الاستدلال – العلم الالهی علی رای سقراط العلم الالهی الكبير فی الفلسفه القديمه – رساله در انتقاد اهل اعتزال – قصيده الهيه – الحاصل فی العلم اللهی – الشكوك علی ابرقلس – ردنامه فرفوريس به انابون المصری – النفس الصغير – النفس الكبير – الطب الروحانی» اشاره نمود که هر چند بسیاری از آنها موجود نیست، اما دانشمندان دیگری [چون ابن ندیم] به تألیف یا مطالب آنها استناد نمودهاند. تعداد تأليفهای وی را بيش از پنجاه و شش كتاب و رساله دانستهاند.
8- دو کتابی که به رازی در مورد الحاد نسبت دادهاند، حتی در منابع به صورت مشکوک به او نسبت داده شده است و این استناد به او قطعی نیست و سند موثقی ندارد؛ لذا برخی کتابهای الحادی توسط دیگران نوشته شده و به او منسوب شده است! چنان که سرودههای کافری به نام "علی خیام"، به دانشمند، ریاضیدان، حکیم و شاعر بزرگ جهان اسلام، "حکیم عمر خیام" نسبت داده شده است!
●●●- چون محمد بن زکریای رازی، به شدت مخالف خرافه و فرقهسازی به نام اسلام بود، در کتاب «فی الرد علی الکیال فی الامامه» بر فرقهی اسماعیلیه و اندیشهها و باورهای خرافی و نیز ادعاهای دورغین آنها تاخته بود، اسماعلیه نیز در پی انتقام برآمدند و جوّسازی بسیاری مبنی بر غیر مسلمان بودن او به راه انداختند و حتی او را ملحد خواندند! (فلاسفه الشیعه، ص 320)
●●●- "محمد بن زکریای رازی" را هیچ عالم شیعی و معاصر خودش کافر نخوانده است، بلکه علمای اسماعیلیّه و برخی علمای سنّی او را کافر خواندهاند و این جنگ نرم هم چنان ادامه دارد!
●●●- "محمد بن زکریای رازی"، در ردّ امامت مورد نظر اسماعلیه کتاب نوشته نه در ردّ امامت مورد نظر شیعهی داوزده امامی؛ امّا به سبب همان کتاب، جوّساز کردند که او مخالف امامت است. همچنین او کتابی نوشته بوده در ردّ متنبّیان (مدّعیان دروغین نبوّت)؛ وی در این کتاب، کارهی خارق العادهی این پیامبران دروغین را شعبدهبازی خوانده بود و راز آن شعبدهها را فاش کرده بود. امّا، دشمنان ضد تبلیغ کردند و بالتبع برخی نیز توهّم کردند که او، مخالف نبوّت است.
اما، امروزه در فضای مجازی، نمیگویند او چه نظراتی داشت، نمیگویند که بسیاری از مهشورین به نبوت را پیامبر نمیدانست، بلکه میگویند: خودش کافر، ملحد، ضد اسلام و ضد نبوت بود(؟!)
نظرات آیت الله شهید مطهری رحمة الله علیه:
«چون تمام کتابهای رازی در دسترس نیست نمیتوان پیرامون او اظهار نظر قطعی کرد، اما از مجموعه قرائن به دست میآید که او منکر نبوت نبوده بلکه با مدعیان دروغین نبوت در ستیز بوده است. محال است مناظرات رازی با ابو حاتم در منزل یکی از بزرگان ری و در حضور اکابر و بزرگان شهر پیرامون ابطال اصل نبوت باشد و او همه مذاهب را باطل اعلام کند و سپس در کمال احترام نیز زیست نماید» (مجموعهآثار، ج 14، ص 469)
«رازی سخت پایبند توحید و معاد و اصالت روح و بقای آن بوده است و چگونه ممکن است کسی که اصول مبدأ و معاد را قبول دارد، نبوت را انکار کند، بلکه از آثار او به دست میآید که اندیشه امامت، ذهن او را به خود مشغول کرده بوده است و بدیهی است که اندیشه امامت با منکر نبوت همراه نیست.» (همان)
مشارکت و هم افزایی - پرسش و نشانی لینک پاسخ، جهت ارسال به دوستان در فضای مجازی
پرسش:
شایع شده که زکریای رازی، محلد بود و کتبی در رد توحید، نبوت، معاد، مذهب و ... نوشته است! آیا درست است؟! [حتماً بخوانید، باید بدانیم]
پاسخ (نشانی لینک):
http://www.x-shobhe.com/shobhe/10363.html
پیوستن و پیگیری در پیامرسانها:
- تعداد بازدید : 5830
- 3 خرداد 1399
- نسخه قابل چاپ
- اشتراک گذاری
کلمات کلیدی: تاریخی توحید امامت