وجود خدا عقلاً به اثبات میرسد، اما آیا میشود بر اساس براهین عقلی، ضرورت ارسال پیامبران را نیز ثابت کنید؟ (تجربی)
پایگاه پاسخگویی به سؤالات و شبهات (ایکس – شبهه): وجود خداوند متعال، نیازی به اثبات ندارد، چرا که زمین و آسمان و هر چه بین آنهاست، تجلی، اسم و آیه (نشانه) اوست و هر چه هست، جمال و جلال او را نشان میدهد.
"عالَم"، یعنی مجموع "علامت"ها و "عِلم" نیز شناخت این علامتها و جهت آنها میباشد. امروزه دانشمندان معاصر غربی نیز به این نتیجه رسیدهاند که "علم یعنی نشانه شناسی، چرا که هیچ چیزی خودش نیست و هر چه هست نشانه است"؛ اما به دلیل عناد و لجاج در کفر، نمیخواهند توجه، تفکر، تعقل و اذعان نمایند که حالا این همه نشانه، چه چیزی را نشان میدهد؟!
این مباحثی که تحت عنوان "اثبات وجود خدا" طرح و بیان میگردد، همه بیان "ادلهی عقلی انسان برای خودش" میباشد و نه اثبات وجود خدا. آدمی میگوید: «عقل من، با این دلایل و براهین، او را شناخته است»، نه این چون من دلیل عقلی آوردم، وجود او به اثبات رسید! آیا اگر دانشمندانی زمینشناس شوند و کشفیات خود را با دلایل علمی و عقلی به اثبات برسانند، یعنی زمین هست و اگر نشوند نیست؟! در حالی که زمین، نه تنها قبل از علم زمینشناسان، بلکه قبل از خلقت آدم و سایر جانداران نیز بود.
آیا اگر ما ده تا دلیل عقلی در اثبات وجود خداوند سبحان اقامه نماییم، خدا هست و اگر اقامه ننماییم، خدا نیست و یا وجودش در ابهام قرار میگیرد؟! لذا کسی نمیتواند در وجود خداوند متعال شک و تردید نماید که نیازی به اثباتش باشد. حتی ادلهی قرآنی نیز "ذکر = یادآوری" میباشند. از این رو میفرماید که انبیا علیهم السلام، در مورد وجود خدا، به مردم میگفتند: «قَالَتْ رُسُلُهُمْ أَفِي اللَّهِ شَكٌّ فَاطِرِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ ... – و رسولانشان گفتند: مگر [در وجود الله]، پدیدآورنده و شکافندهی آسمانها و زمین، شکی هست؟! / ابراهیم علیه السلام، 10»
●- اما، در عین حال در خداشناسی، باید دقت نماییم که شناخت خدا با ادلهی عقلی، فطری و عینی و علمی (مشاهدهی علامتها، اسمها، آیات = نشانهها)، صرفاً یقین یافتن به بودنِ یک وجودی که او را الله، خدا یا ... مینامیم نمیباشد، بلکه او چه در عالَم هستی و چه در عالَم عقل و علم و چه در عالَم وحی، معرفی شده است و تعریف دارد؛ نه این ما یک وجود موهومی را به نام خدا بشناسیم!
●- از جمله تعاریف (شناساندنها) در تمامی منابع شناختی ذکر شده، این است که او "علیم و حکیم" میباشد، و بالتبع کار عبث (پوچ)، بیهوده (لغو) و بازی (لعب) انجام نمیدهد، چنان که در مورد خلقت کل عالم هستی فرمود که همه چیز را به حق آفریدیم و چون خلقت بازی و پوچ نبوده، به سوی هدفش هدایت میشود و بازگشت به سوی ماست.
نبوت:
خداوند سبحان، علیم و حکیم، در میان تمامی مخلوقاتش (حتی ملائک)، آدمی را با قابلیت "خلیفة الله" شدن، یعنی جانشین خدا شدن [نه جایگزین خدا شدن] آفرید، پس به او عقلی عنایت فرمود که به نور علم ببیند و بشناسد و نیز او را از نیروی "اختیار و انتخاب" برخوردار گردید که این کمالی از تجلیات اوست.
"عقل و اختیار"، ایجاب میکند که اولاً آدمی رشد عقلی و علمی پیدا کند و ثانیاً همیشه بین دو راهیها و یا چند راهیها قرار گیرد و یک راه انتخاب نماید. مثال کلیاش، همان "عقل و نفس حیوانی" است، اما حتی در تمامی جزئیات نیز ما به صورت مستمر، مقابل چندین گزینه قرار میگیریم و یکی را انتخاب مینماییم.
●- آدمی نیز مانند سایر موجودات، نیاز به هدایت از سوی خالق و ربش دارد و خداوند متعال، چنان که زمین و آسمان و هر چه در آنهاست (عالم تکوین) را هدایت میکند، آدمی را نیز هدایت تکوینی (هدایت در خلقت و بودنش) مینماید؛ اما وقتی آدمی را از نیروی عقل و قوهی "اختیار، اراده و انتخاب" برخورد نمود، هدایت تشریعی نیز لازم میآید.
●- آدمی از کجا بفهمد که از کجا آمده، در کجا هست و به کجا میرود و آنجا چه خبر است؟! و اگر نداند که رشد نمیکند! آدمی از کجا بفهمد که "آدم" یعنی چه و چه فرقی با گیاه و حیوان دارد. آیا تنها تفاوت و امتیاز او راست قامتی و قوه ناطقه میباشد؟!
آدمی از کجا بفهمد که چگونه باید زندگی کند که سالم و موفق به مقصد برسد؟! از کجا بداند که بین دو راهیهای سرنوشتساز، کدام را باید انتخاب کند؟! بایدها و نبایدهایش را از کجا بداند ...؟!
آیا علم آدمی میتواند به تمام علم هستی احاطه یابد، در حالی که هنوز خودش و حتی همین بدن مادیاش را نمیشناسد؟!
آیا آدمی میتواند تمامی عناصر موجود در همین عالم طبیعت را آزمایش و تجربه کند و بفهمد که چیزی برای او و جامعه مفید است و چه چیزی مضر؟!
●- پس، هدایت و رشد آدمی، مستلزم "هدایت تشریعی" میگردد؛ یعنی خالق و ربّش، همه چیز را به او بگوید؛ بگوید از کجا آمده است، بگوید که او متشکل از روح و جسم است، بگوید که نفسانیاتش بر اساس "شهوت و غضب" حرکت میکنند و روح او بر اساس "حبّ و بُغض"هایش جهتگیری و حرکت میکند. بفرماید که به کجا میرود و آنجا چه میشود؛ بفرماید که چه باید بکند و چه نباید انجام دهد تا سالم و موفق منتقل شود و به کمال و فلاح ابدی برسد و ... .
●- پس هدایت، رشد و کمال آدمی، مستلزم برخورداری از علوم گوناگون است، چرا عقلش نیز به نور علم میبیند؛ و هم چنین نیازمند به معلمی است که آیات (نشانههای) الهی را در زمین و آسمان با نگاه توحیدی برایش بخواند - او را تزکیه کند، تا در بند بُعد جمادی، نباتی و حیوانی خود نماند و رشد روحی بیابد - کتاب خلقت و کتاب وحی را به او تعلیم دهد.
●- آدمی با این ویژگیهای خودش و دنیایی که به صورت گذرا در آن زندگی میکند و باید سالم از آن گذر نماید، نیاز به مربی، راهنما و رهبر دارد ...؛ و تمامی این نیازها، با "نبوت"، یعنی وجود یک "نبی" که نوع خودش باشد و وحی را دریافت و ابلاغ نماید، قانون زندگی سالم را در تمامی شئونش بیان نماید - تعلیم دهد و راهنمایی و رهبری نماید، مرتفع میگردد. لذا فرمود:
«كَمَا أَرْسَلْنَا فِيكُمْ رَسُولًا مِنْكُمْ يَتْلُو عَلَيْكُمْ آيَاتِنَا وَيُزَكِّيكُمْ وَيُعَلِّمُكُمُ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَيُعَلِّمُكُمْ مَا لَمْ تَكُونُوا تَعْلَمُونَ» (البقره، 151)
ترجمه: همان طور كه در ميان شما پيامبرى از خودتان فرستاديم كه آيات ما را براى شما مىخواند و شما را پاك و پيراسته مىگرداند و به شما كتاب و حكمت مى آموزد و چيزهايى را كه از پيش نمى دانستيد يادتان مىدهد.
نکته:
"نبوت" یک امر مستقل نیست، بلکه ضرورتش پس از شناخت، باور و اعتقاد به "توحید و معاد"، برای عقل سلیم حتمی میشود.
*- چون خدا را خالق علیم و حکیم و رب العالمین شناختیم و آدمی را نیز موجودی بر خوردار از نیروی "عقل و اختیار و انتخاب شناختیم" و دانستیم که این عالَم و انسان پوچ خلق نشده است و بازگشتی به سوی اوست که هر کسی را به جایگاهش و نتیجهی مواضع و عملکردهایش میرساند؛ به حکم "عقل" به ضرورت هدایت تشریعی که در "وحی و نبوت" محقق میگردد، پی میبریم.
مشارکت و هم افزایی - پرسش و نشانی لینک پاسخ، جهت ارسال به دوستان در فضای مجازی
پرسش:
وجود خدا عقلاً به اثبات میرسد، اما آیا میشود، بر اساس براهین عقلی ضرورت ارسال پیامبران را نیز ثابت کنید؟
پاسخ (نشانی لینک):
http://www.x-shobhe.com/shobhe/10422.html
پیوستن و پیگیری در پیامرسانها:
- تعداد بازدید : 1488
- 3 تیر 1399
- نسخه قابل چاپ
- اشتراک گذاری
کلمات کلیدی: اعتقادی توحید