پایگاه پاسخگویی به سؤالات و شبهات (ایکس – شبهه): اکنون پرسش شما چیست؟ حقیقت داشتن بصیر بودن خدا و لزوم توکل بر او، یا ایراد گرفتن و متهم کردن خداوند سبحان، به پاسخ ندادن؟! اصلا چه کسی گفته که شما خوب هستید؟! آیا کسی که به خداوند سبحان افترا میبندد، بندۀ خوبی است؟!
●- از بدترین دامها و وسوسههای شیطانی این است که القا کند، کافر نشو، خدا را رد نکن که این حماقت و جهالت محض است، بلکه وجودش را قبول کن، ولی با او دشمن باش! به افترا ببند، با جسارت اهانت کن، بگو جواب آدمهای خوب را نمیده ... و از استجابت و رحمت ناامید باشد!
●- آخر این بشر ناچیز، چه میداند و یا چه میتواند که خودش را نه تنها جای خدای سبحان میگذارد، بلکه بالاتر از او میبیند و نسبت به خداوند متعال، قضاوت میکند و تازه متهم و محکومش نیز مینماید؟!
چرا نمیگوید: «لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحَانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ – إلهی جز تو نیست، تو سبحانی، به درستی که من از ظالمین هستم»، بلکه میگوید: «من که خوبم، اصلاً سبحان و مبرا از هر عیب و نقصی هستم، بلکه اِشکال از توست که پاسخ خوبان را نمیدهی»؟!
●- آیا بندهای که چنین شناخت و باورهای غلطی نسبت به خداوند متعال دارد، انتظار دارد نه تنها تحت حمایت مستقیم باشد، بلکه مستجاب الدعوة نیز باشد و تا چیزی گفت و یا خواست، برآورده شود؟! آیا این تکبر نیست؟!
●- فرمود: «من دعای تو را استجابت میکنم، تو نیز دعوت مرا بپذیرد»، اما انسان جاهل و متکبر میگوید: «خیر، این رابطه باید یک طرفه باشد، من راجع به تو هر چه دلم خواست میگویم – دعوت تو را نیز لبیک نمیگویم – نسبت به عبادت (بندگی) و اطاعت از تو نیز قید خاصی ندارم – مرتکب کفر، شرک و گناه هم میشوم، اما وقتی تو را میخوانم و چیزی میخواهم، باید سریعاً اجابت کنی، وگرنه بدترین اهانتهایی را که اگر کسی نسبت به من داشته باشد، ناراحت میشوم، به تو میکنم!
ـ آیا این بندگی، توکل و دعاست، یا طغیان، یاغیگری، جهل، تکبر، جسارت و ...؟!
الف - در این که خداوند متعال، علیم، حکیم، سمیع، بصیر و نسبت به احوال بندگانش خبیر و آگاه میباشد که شکی وجود ندارد؛ چنان که در معرفی خود، در آیاتش میفرماید: «إنَّهُ هُوَ الْعَلِيمُ الْحَكِيمُ» - «إِنَّهُ هُوَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ» - «إِنَّهُ هُوَ السَّمِيعُ الْبَصِيرُ» - «وَهُوَ الْحَكِيمُ الْخَبِيرُ» و ... .
ب – و در این که انسان عاقل و مؤمن، به خداوند متعال "توکل" نمینماید، و هر کسی به او توکل ننماید، به خودش یا دیگران که همه فقیر درگاه اویند و کاری از دستشان بر نمیآید، توکل خواهد نمود نیز تردیدی وجود ندارد، چنان که فرمود:
«وَتَوَكَّلْ عَلَى الْعَزِيزِ الرَّحِيمِ – و توکل کن بر عزیز (نفوذ و شکست ناپذیرِ) رحیم/ الشعراء، 217»؛ و فرمود: «وَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ وَكَفَى بِاللَّهِ وَكِيلًا - و بر خدا توكّل كن! كافى است كه او يار و مدافع تو باشد / النساء، 81»؛ فرمود: «وَعَلَى اللَّهِ فَلْيَتَوَكَّلِ الْمُتَوَكِّلُونَ - و توكل كنندگان بايد تنها بر خدا توكل كنند / ابراهیم علیه السلام، 12».
ج – و البته که انسان عاقل، کارش و سرانجامش را به خداوند رحمان و رحیم واگذار میکند، چنان که حضرت موسی علیه السلام در مقابل فرعون و فرعونیان فرمود:
«فَسَتَذْكُرُونَ مَا أَقُولُ لَكُمْ وَأُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبَادِ» (غافر، 44)
ترجمه: و بزودى آنچه را به شما مى گويم به خاطر خواهيد آورد! من كار خود را به خدا واگذارم كه خداوند نسبت به بندگانش بيناست!»
و خداوند منّان نیز او را از شرّ فرعونیان نجات داد:
«فَوَقَاهُ اللَّهُ سَيِّئَاتِ مَا مَكَرُوا وَحَاقَ بِآلِ فِرْعَوْنَ سُوءُ الْعَذَابِ» (غافر، 45)
ترجمه: خداوند او را از نقشههاى سوء آنها نگه داشت، و عذاب شديد بر آل فرعون وارد شد !
چنان که در دعای تعقیب نماز صبح میخوانیم: «وَأُفَوِّضُ أَمْرِى إِلَى اللّٰهِ إِنَّ اللّٰهَ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ، فَوَقَاهُ اللّٰهُ سَيِّئاتِ مَا مَكَرُوا ...»
اِشکال کار:
پس در این مفاهیم و موارد اعتقادی و عملی هیچ تردیدی وجود ندارد، اما اِشکال کار، در فهم نادرست و برداشت غلط از معانی و مصادیق "توکل، واگذاری کار به خدا، با توجه به سمیع، بصیر، خبیر و قادر بودن او" میباشد!
برخی گمان کردهاند که ایمان، توکل، توسل، دعا، واگذاری امر به او ...، یعنی تعطیلی عقل، شعور، منطق، تدبیر و عمل و بالتبع بیفکری، تنبلی و بیتحرکی، به بهانه توکل!
●- پس، این همه آیاتی که تأکید بر تعقل، تفکر، تدبر، عزم، عمل صالح و ... دارد، برای کیست و برای چیست؟! چرا فرمود: «وَأَنْ لَيْسَ لِلْإِنْسَانِ إِلَّا مَا سَعَى * وَأَنَّ سَعْيَهُ سَوْفَ يُرَى - و اينكه براى انسان بهره اى جز سعى و كوشش او نيست * و به یقین [نتيجه] كوشش او به زودى ديده خواهد شد» (النّجم، 39 و 40)
●- پس، این همه آیاتی که در آن امر قیام به قسط و جهاد (سعی و تلاش دشمن ستیز) نموده، چراست؟! و چرا فرمود: «وَالَّذِينَ جَاهَدُوا فِينَا لَنَهْدِيَنَّهُمْ سُبُلَنَا وَإِنَّ اللَّهَ لَمَعَ الْمُحْسِنِينَ - و آنها كه در راه ما (با خلوص نيّت) جهاد كنند، قطعاً به راههاى خود، هدايتشان خواهيم كرد؛ و خداوند با نيكوكاران است» - و چرا نصرت خود را منوط و مشروط به حرکت و تلاش انسان در راه نصرت دین خود نمود و به بندگان مؤمنش (نه همگانی که اصلاً در این راه نیستند) فرمود:
«يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِنْ تَنْصُرُوا اللَّهَ يَنْصُرْكُمْ وَيُثَبِّتْ أَقْدَامَكُمْ» (حضرت محمد صلوات الله علیه و آله، 7)
ترجمه: اى كسانى كه ايمان آوردهايد! اگر (آيين) خدا را يارى كنيد، شما را يارى مىكند و گامهايتان را استوار مىدارد.
نتیجه:
بنابراین، معنا و مصداق توکل و واگذاری کار به او، این نیست که کسی در مقابل مشکلات و یا ظلمهایی که به او میشود، برود در گوشهای بنشیند، و در دل و یا به زبان این را دعا کند و آن یکی را لعنت کند! بلکه باید به میدان بیاید، تفکر، تعقل، تدبر، برنامهریزی و عمل نماید و البته چون با توکل به میدان آمده، به امر او و برای او کار میکند و کارش را به او واگذار نموده و البته مورد حمایت و نصرت الهی قرار میگیرد.
حضرت موسی علیه السلام نیز قیام کرد، دست خالی به قصر فرعون رفت، او را به توحید و یا دست کم ظلم نکردن به مردم دعوت کرد، سپس در مقابل تهدیدات فرعونی گفت: «من کارم را به خدا واگذار مینمایم»؛ یعنی به امر او و برای او [با اخلاص] کار میکنم، دیگر نتایج در کوتاه مدت یا بلند مدت چه میشود، با من نیست.
مشارکت و همافزایی – پرسش به همراه نشانی لینک پاسخ، جهت ارسال به دوستان در فضای مجازی.
پرسش:
آیا این صحت دارد و درست است که میگویند: «خدا میبیند، واگذار کنید به خدا» ...؛ من که از بدیهای دیگران خسته شدم و ...؛ چرا خدا جواب خوبها را نمیده؟!
پاسخ (نشانی لینک):
http://www.x-shobhe.com/belief/11013.html
کلمات کلیدی:
اعتقادی توحید دعا توسل