پایگاه پاسخگویی به سؤالات و شبهات (ایکس – شبهه):
متن و ترجمۀ آیۀ مورد بحث، که خطاب خداوند سبحان به ابلیس لعین میباشد، به شرح زیر است:
«وَاسْتَفْزِزْ مَنِ اسْتَطَعْتَ مِنْهُمْ بِصَوْتِكَ وَأَجْلِبْ عَلَيْهِمْ بِخَيْلِكَ وَرَجِلِكَ وَشَارِكْهُمْ فِي الْأَمْوَالِ وَالْأَوْلَادِ وَعِدْهُمْ وَمَا يَعِدُهُمُ الشَّيْطَانُ إِلَّا غُرُورًا» (الإسراء، 64)
ترجمه: هر كدام از آنها را مىتوانى با صدايت تحريك كن! و لشكر سواره و پيادهات را بر آنها گسيل دار! و در ثروت و فرزندانشان شركت جوى! و آنان را با وعدهها سرگرم كن! ولى شيطان، جز فريب و دروغ، وعدهاى به آنها نمىدهد.
این فرمایش حق تعالی به ابلیس لعین، در پاسخ اظهار دشمنی او با خدا و مؤمنان بود. ابلیس لعین، پس از آن که متوجه شد دلایل و توجیهاتش برای نافرمانی و تمرد از فرمان سجده، مقبول واقع نشد، ابتدا گناه خودش را متوجه خداوند نمود و گفت: «تو مرا گمراه ساختی» و سپس تهدید کرد – یعنی همان مواضعی که به انسانهای منحرف القا میکند!
«قَالَ رَبِّ بِمَا أَغْوَيْتَنِي لَأُزَيِّنَنَّ لَهُمْ فِي الْأَرْضِ وَلَأُغْوِيَنَّهُمْ أَجْمَعِينَ» (الحجر، 39)
ترجمه: گفت: «پروردگارا! چون مرا گمراه ساختى، من (نعمتهاى مادّى را) در زمين در نظر آنها زينت مىدهم، و همگى را گمراه خواهم ساخت.
و البته چون خودش میدانست که هیچ راه نفوذ و سلطهای به بندگان مخلص خدا ندارد، خودش افزود: «إِلَّا عِبَادَكَ مِنْهُمُ الْمُخْلَصِينَ - مگر بندگان مخلصت را / الحجر، 40»؛ و خداوند متعال هم فرمود: «هَذَا صِرَاطٌ عَلَيَّ مُسْتَقِيمٌ»، یعنی: آن صراط مستقیمی که به من منتهی میشود و به قرب من میانجامد، همین اخلاص در بندگی میباشد.
و هم چنین در آیات دیگری فرمود: شیطان تسلطی بر بندگان مؤمن من ندارند، بلکه تسلط او فقط بر کسانی است که خودشان ولایت (دوستی و سرپرستی) او را برمی گزینند.
●- این که فرمود: «برو هر کاری که میتوانی انجام بده»، "امر" نیست که گفته شود به بدی امر نموده است. مثل این است کسی دیگری را تهدید کند و او بگوید:«برو هر غلطی که میتوانی انجام بده»، یعنی تو بر من غلبه نمییابی.
نکته:
نه فقط نسبت به قرآن حکیم، بلکه در شناخت و فهم هر مطلبی، باید از "خلط مبحث" در ذهن جلوگیری نمود.
الف – "وجود" خداوند سبحان، با "سخن و فعل او - که عین هم هستند" متفاوند؛ و البته این اصل، نسبت به مخلوقات نیز صادق میباشد. آیا میشود گفت: «اگر فلانی هست، یا اگر مهندس یا کارگر است، پس چرا میخورد میخوابد؟!» هستی و بودن او یک مقوله است و خوردن و خوابیدن که فعل اوست، یک مقوله دیگر میباشد.
ب – بله، خداوند سبحان، هستی و کمال محض است؛ اما واژۀ "خیر"، به ویژه در قرآن کریم، معانی و کاربردهای متفاوتی دارد؛ اما بیشتر به معنای "بهترین، نیکوترین، پرفایدهترین و ..." به کار رفته است، لذا "خیر" را به اعمال، ایام و ... اختصاص داده و نسبت به خود، بیشتر به "فعل" خودش اختصاص داده است، مانند: «وَهُوَ خَيْرُ الرَّازِقِينَ» - «هُوَ خَيْرٌ ثَوَابًا وَخَيْرٌ عُقْبًا» - «خَيْرُ الْغَافِرِينَ» - «وَهُوَ خَيْرُ النَّاصِرِينَ» - «خَيْرُ الرَّاحِمِينَ» - «وَهُوَ خَيْرُ الْحَاكِمِينَ» و ... .
ج – بله، خداوند متعال، هستی، کمال محض و سبحان (مبرا از نقص، کاستی و عیب) میباشد؛
اما به غیر از ذات مقدسش، هر چه هست، خلقت اوست، یعنی "فعل" اوست. سخن حق تعالی نیز خلق میشود و فعل اوست و البته فعل او نیز "خیر" میباشد.
د – پس، خداوند سبحان، نه "شرّ و بد" خلق میکند و نه به "شرارت و بدی" امر مینماید. حتی خلقت ابلیس لعین نیز در اصل خلقتش نه "شرّ" بود و نه بد. او هزاران سال عبادت داشت که مقامات ملکوتی رسید و در صف فرشتگان (ملکوتیان) جای گرفت.
ھ – خداوند متعال، به انسان و در مراتب پایینتر از او به جنّ [که ابلیس لعین نیز از جنّیان بود]، عقل، اختیار و اراده داد که اینها همه "کمالات و خیر" میباشند؛ اما لازمۀ عقل، اختیار و اراده، امکان "انتخاب" میباشد و انتخاب نیز مستلزم قرار گرفتن در برابر دو یا چند گزینه میباشد؛ لذا در تکوین و تشریع (دین) هدایت نمود؛ راه گمراهی از رشد را روشن نمود، عقل را در حجت درونی و پیامبر، امام و وحی را حجت بیرونی قرار داد، سپس فرمود: تو را مجبور نیافریدم، حالا خودت انتخاب کن؛ و فرمود:
«لَا إِكْرَاهَ فِي الدِّينِ قَدْ تَبَيَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَيِّ فَمَنْ يَكْفُرْ بِالطَّاغُوتِ وَيُؤْمِنْ بِاللَّهِ فَقَدِ اسْتَمْسَكَ بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقَى لَا انْفِصَامَ لَهَا وَاللَّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ» (البقره، 256)
ترجمه: در قبول دين (اصول عقاید)، اكراهى نيست (بد آمدنی و اجباری وجود ندارد)؛ (زيرا) راه درست از راه انحرافى، روشن شده است بنا بر اين، كسى كه به طاغوت [بت و شيطان، و هر موجود طغيانگر] كافر شود و به خدا ايمان آورد، به دستگيرۀ محكمى چنگ زده است، كه گسستن براى آن نيست و خداوند، شنوا و داناست.
و فرمود:
«إِنَّا هَدَيْنَاهُ السَّبِيلَ إِمَّا شَاكِرًا وَإِمَّا كَفُورًا» (الأنسان، 3)
ترجمه: ما راه را به او نشان داديم [به راه رشد هدایتش نمودیم]، خواه شاكر باشد (و پذيرا گردد) يا ناسپاس [باشد و کفر ورزد].
●- حالا اگر کسی در اظهار علنی و یا به زبان حال و با علمش عناد ورزد و با گردنکشی بگوید: «من میخواهم کافر باشم، از فرامین تو تمرد کنم، عصیان نمایم و با تو و بندگان تو و دین تو و ... دشمنی ورزم»، خداوند متعال به او میگوید: «برو هر کاری که میتوانی انجام بده، اما در نظر داشته باش که توانی نداری، به ویژه در دشمنی با من که خلقت کردهام، و بالاخره به سوی من باز میگردی و به نتیجه مواضع و اعمالت خواهی رسید»؛ و این امر به بدی نمیباشد که با خیر محض بودن او و فعل او منافات داشته باشد!
مشارکت و همافزایی – پرسش و نشانی لینک پاسخ، جهت ارسال به دوستان در فضای مجازی.
پرسش:
با توجه به اینکه خدا خیر محض است و به بدی امر و یا راهنمایی نمیکند، تفسیر آیه 64 سوره اسراء که به شیطان میفرماید «برای انحراف دیگران چنین و چنان کن» را بیان فرمایید !
پاسخ (نشانی لینک):
http://www.x-shobhe.com/quran/11196.html
کلمات کلیدی:
قرآن توحید سوره اسراء