بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمَّدٍ وعَجِّلْ فَرَجَهُمْ و صَلِّ عَلی فاطِمَةَ وَ اَبیها وَ بَعْلِها وَ بنیها وَالسِّرِّ الْمُسْتَوْدَعِ فیها بِعَدَدِ ما اَحاطَ بِه عِلْمُکَ - اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج - صَلَّى اللَّهُ عَلَیْکَ یَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ.
سلام بر شما؛
"توحید" را به "خدای یکتا پرستی" معنا کردهاند و درست هم هست، اما حقیقت و دامنهاش، بسیاری وسیعتر و ژرفتر از همین مفهوم سادهای است که از "خدای یکتا پرستی" درک مینماییم.
به عنوان مثال: "خداشناسی" مقدم بر "خداپرستی" میباشد، چنان که در هر امری، شناخت و علم، مقدم بر گزینش و گرایش میباشد. مگر میشود کسی خداشناس نباشد، او را به "وحدانیت" نشناسد، اما خدا پرست و موحد باشد؟!
اما، نکتۀ ظریف این است که اگر چه شناخت مقدم است، اما دلیل اصلی گزینش و گرایش نمیباشد! پس علل و اسباب دیگری لازم است.
ابلیس لعین، خدا را میشناخت و میشناسد، اما ایمان نیاورد و استکبارش، سبب کفر و عداوتش شد! خداوند متعال در آیات متعددی تصریح نموده که این کفار نیز خدا را میشناسند و اگر از [عقل و فطرت] آنان بپرسید: «ملکوت زمین و آسمانها و همه چیز در اختیار و مالکیت کیست؟ «سَيَقُولُونَ لِلَّهِ» خواهند گفت که همه برای الله است.
خداوند متعال تصریح نموده است که از علل، اسباب و ضرورتهای توحید و بندگی خالصانۀ او، نه فقط اقرار به وحدانیت خدا، بلکه ایمان به معادش میباشد؛ لذا آنان که چنین شناخت و باوری نسبت به حیات اخروی ندارند، وقتی نام خداوند به وحدانیت به میان آید، حالشان به هم میخورد:
«وَإِذَا ذُكِرَ اللَّهُ وَحْدَهُ اشْمَأَزَّتْ قُلُوبُ الَّذِينَ لَا يُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ وَإِذَا ذُكِرَ الَّذِينَ مِنْ دُونِهِ إِذَا هُمْ يَسْتَبْشِرُونَ» (الزّمر، 45)
- هنگامى كه خداوند به يگانگى ياد مىشود، دلهاى كسانى كه به آخرت ايمان ندارند مشمئزّ (و متنفّر) مىگردد؛ امّا هنگامى كه از معبودهاى ديگر ياد مىشود، آنان خوشحال مىشوند.
از ضروریات، علل و اسباب دیگر توحید، "محبت" است، چرا که هر چند شناخت مقدم است، اما در نهایت آدمی به سوی محبوبش میرود و نه به سوی معروفش (شناخته شدههایش).
"محبت"، عامل انگیزه و موتور حرکت به سوی جهتی معین [وصال و لقای محبوب] میباشد.
فرمود: برخی آن محبت فطری که نسبت به خودم در وجودشان قرار دادهام را به محبوبهای دیگری تعلق و اختصاص میدهند و به آنان وابسته میشوند، اما غایت محبت [محبوب غایی] بندگان مؤمنم، خودم هستم.
«وَمِنَ النَّاسِ مَنْ يَتَّخِذُ مِنْ دُونِ اللَّهِ أَنْدَادًا يُحِبُّونَهُمْ كَحُبِّ اللَّهِ وَالَّذِينَ آمَنُوا أَشَدُّ حُبًّا لِلَّهِ وَلَوْ يَرَى الَّذِينَ ظَلَمُوا إِذْ يَرَوْنَ الْعَذَابَ أَنَّ الْقُوَّةَ لِلَّهِ جَمِيعًا وَأَنَّ اللَّهَ شَدِيدُ الْعَذَابِ» (البقره، 165)
- و برخى از مردم، غيرخدا را همتايان او قرار مىدهند و آنها را چون دوست داشتن خدا، دوست مىدارند؛ امّا كسانى كه شدت محبت (محبوب غایی) کسانی که ایمان آوردهاند، به الله تعلق دارد، و اگر ستمكاران مىديدند و تصوّر مى كردند هنگامى را كه عذاب خدا را خواهند ديد، (در مىيافتند كه) همهى توانايىها از آن خداست و اين كه خداوند سخت كيفر است.
توحید یعنی چه و ما چقدر موحد هستیم؟
از این مقدمه بگذریم و به اصل موضوع بحث بپردازیم. فرمود:
«قُلْ إِنَّ صَلَاتِي وَنُسُكِي وَمَحْيَايَ وَمَمَاتِي لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ * لَا شَرِيكَ لَهُ وَبِذَلِكَ أُمِرْتُ وَأَنَا أَوَّلُ الْمُسْلِمِينَ» (الأنعام، 161 و 162)
- بگو: «نماز و تمام عبادات من، و (به طور کلی) زندگى و مرگ من، همه براى خداوند پروردگار جهانيان است * همتايى براى او نيست؛ و به همين مأمور شده ام؛ و من نخستين مسلمانم!»
پس "توحید" یعنی: «تمام وجود و تمام قوای ما، در جهت بندگی خداوند واحد و اَحد، به وحدت برسند».
چنان نباشد که عقل ما، حقیقی را تصدیق کند – قلب ما، محبوبهای دیگری را داشته باشد – اختیار و ادارۀ امور ما، در دست اربابهای گوناگون باشد – نفس ما، از کنترل خارج شده و بر مملکت وجودت حکمرانی کند و بدیها (حیوانیت) را با اِعمال فشارهای گوناگون به ما امر کند ...؛ و در نهایت عمل ما، بین اینها پراکنده شود؛ چنان که حضرت یوسف علیه السلام، به هم سلولیهای خود متذکر شد:
«يَا صَاحِبَيِ السِّجْنِ أَأَرْبَابٌ مُتَفَرِّقُونَ خَيْرٌ أَمِ اللَّهُ الْوَاحِدُ الْقَهَّارُ» (یوسف علیه السلام، 39)
- اى دوستان زندانى من! آيا خدايان پراكنده بهترند، يا خداوند يكتاى پيروز؟!
●- آیا دیدهاید که گاه معلم به دانشآموزی میگوید: «پس حواسّت کجاست»، و یا به دیگری میگوید: «چه میکنی؟!»
دانشآموز، به جمع محصلان پیوسته، سر کلاس درس حاضر شده، معلم را میبیند، صدایش را هم میشنود، اما حواسش جای دیگری است، یا به جای یادداشت درسهای معلم در حافظه و یا روی کاغذ، نقاشی میکند و یا زیر میز بازی میکند و یا ...!
زندگی ما نیز همینطور است؛ مخلوق خدا، مربوب خدا، مرزوق خدا و در محضر خدا هستیم، اما ناگهان غافل میشویم و به رغم حکم عقل و نور و ندای قلب و تعلیم علم در دو کتاب خلقت و وحی، به نقاشیِ اوهام در ذهن و بازی در دنیا مشغول میشویم، و بدین ترتیب از دایره توحید و جرگۀ موحدان خارج میگردیم، تا زمانی که شاید ذکر و تذکری، دوباره ما را متوجه کند و به کلاس درس باز گرداند.
"تفرقه"، نه تنها سبب تجزیه شده و جدایی میآورد، بلکه نیروها در مقابل هم قرار میدهد تا به جای دشمن، با هم بجنگند! حال خواه در مملکت درون باشد [مثل جنگ جنود جهل و یا لشکریان نفس، با جنود عقل] و یا در جوامع بیرونی [مثل اختلافات تفرقهافکن و جنگهای داخلی]. و این تفرقه، تجزیه، رویارویی و جنگ داخلی، سبب میشود که قوا تحلیل رود، دشمن غالب شود و انسان و جامعه را به هلاکت بکشاند؛ چنان که فرمود:
«وَأَطِيعُوا اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَلَا تَنَازَعُوا فَتَفْشَلُوا وَتَذْهَبَ رِيحُكُمْ وَاصْبِرُوا إِنَّ اللَّهَ مَعَ الصَّابِرِينَ» (الأنفال، 46)
- و (فرمان) خدا و پيامبرش را اطاعت نماييد! و نزاع (و كشمكش) نكنيد، تا سست نشويد، و قدرت (و شوكت) شما از ميان نرود! و صبر و استقامت كنيد كه خداوند با استقامت كنندگان است!
بدیهی است که چه در مملکت وجود و چه در بیرون و جوامع، هیچ وحدتی حاصل نمیگردد، مگر آن محور واحدی وجود داشته باشد، و این توحید و وحدت، اثر چندانی ندارد، مگر این که از درون به بیرون جریان یابد و در سطح جامعه جریان یابد، چنان که فرمود: «وَاعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِيعًا وَلَا تَفَرَّقُوا - و همگى به ريسمان خدا چنگ زنيد و پراكنده نشويد / آل عمران، 102»
اگر شناخت عقلی و ایمان قلبی، در بیرون تجلی یافت، مؤمن به عبادت و عمل صالح اقدام میکند، و اگر این توحید و یکتاپرستی، از افراد یک جامعه در بیرون تجلی یابد، به ملتی واحد، محکم و نفوذ ناپذیر مبدل میگردند.
بنابراین، "توحید" وقتی محقق میگردد که تمامی اهداف، آمال، قوا، نیات و عملکردها، چه در فرد و چه در جامعه، یک جهت داشته باشد و آن هم جهت خدایی.
این توحید، وحدت و یک جهتی، در درون و بیرون، فقط با همان «وَأَطِيعُوا اللَّهَ وَرَسُولَهُ»، در تمامی شئون فردی و اجتماعی حاصل میگردد؛ و هر چقدر یکپارچگی و اخلاص در این امر کمتر باشد، به همان میزان شرک، جدایی، تفرقه (پراکندگی)، تجزیه و رویارویی قوا، جایگزینش میگردد.
حال میتوانیم بهتر بفهمیم که ما در درون و برون، چقدر موحد هستیم؟
مشارکت و همافزایی – عنوان یادداشت و نشانی لینک متن، جهت ارسال و انتشار توسط شما.
عنوان:
توحید یعنی چه و ما چقدر موحد هستیم؟ آیا به این مهم نیندیشیم؟!
متن یادداشت (نشانی لینک):
http://www.x-shobhe.com/note/11346.html
کلمات کلیدی:
یادداشت توحید