ایکس – شبهه / پایگاه پاسخگویی به سؤالات و شبهات: همیشه برای این که از مطلبی (چه دینی و چه غیر دینی)، باید سعی کنیم اولاً در موضوع دقت کنیم و ثانیاً زود در مقابل یک سؤال عقلی و علمی، دو تا شعار احساسی و ژورنالیستی وسط نیاید و موضوع را تغییر دهد. به عنوان مثال به آیهای مورد بحث دقت نمایید، تا بحث را ادامه دهیم:
« إِنَّ اللّهَ لاَ يَغْفِرُ أَن يُشْرَكَ بِهِ وَيَغْفِرُ مَا دُونَ ذَلِكَ لِمَن يَشَاءُ وَمَن يُشْرِكْ بِاللّهِ فَقَدِ افْتَرَى إِثْمًا عَظِيمًا » (النساء، 48)
ترجمه: بى ترديد خداوند اين (گناه) را كه براى او شريك قرار داده شود نمى آمرزد و غير آن (يا گناهان فروتر از آن) را براى هر كس كه بخواهد (بدون توبه) مىآمرزد و هر كه به خدا شرك ورزد حقّا كه گناهى بزرگ را افترا بسته است.
الف - از این آیه فهمیده میشود که خداوند متعال شرک را یک افترای عظیم به خود قلمداد میکند و هرگز نمیبخشد، اما گناهان دیگر قابل بخشش است که البته باید شرایط آن بخشش ایجاد شود. حال از کجای این آیه معلوم شد که صدام حسین، ریگی یا بن لادن کافر و مشرک نیستند و به رغم جنایات عدیده بخشیده خواهند شد؟
چه کسی گفته که آنان مشرک نبودهاند و چه کسی گفته گناهان غیر مشرکین، هر چه که باشد، حتی آدم کشی و ظلم و خونریزی حتماً بخشیده خواهد شد؟ نه در این آیه چنین آمده و نه در آیات دیگر چنین آمده است.
ب – تردیدی وجود ندارد که امثال اوباما، یا صدام، یا ریگی و ... هم مشرک هستند و هم ظالم. حالا ممکن است کسی مثل گاندی، مشرک باشد، ولی ظالم نباشد.
ج – طبق آیات صریح قرآن کریم، دو انحراف و گناه حتماً بخشوده نخواهد شد که یکی از آنها شرک است و دیگری یأس از رحمت الهی. چرا که بدیهی است مأیوس از رحمت، نه هیچ گاه پشیمان میشود و نه توبه میکند و نه امیدی به بخشش دارد که آن را بخواهد و ... . اما، اگر قرار باشد که هر گناه دیگری حتماً بخشیده شود، دیگر این همه انبیای الهی نمیآمدند و معارف و نیز احکام (چه باید کردها و چه نباید کردها)ی الهی را ابلاغ نمیکردند.
پس این همه آیات کریمه در خصوص معاد، با ذکر این که حتی مثقال عمل خیر و یا شر دیده میشود و حتی به اندازهی نخ خرمایی به کسی ظلم نمیشود و نه تنها کافرین و مشرکین و منافقین، بلکه مستکبرین و ظالمین نیز به جهنم میروند و البته در آن «خلود» مییابند، چیست؟ لذا قطعاً عذاب کسی که هم مشرک است، هم ظالم است، هم جنایتکار است، هم اسلام به او ابلاغ شده است و نپذیرفته است، هم به دروغ و نفاق و برای فریب مردم خود را مسلمان معرفی کرده و ...، به مراتب بیشتر از مشرکی است که آن جرائم دیگر را مرتکب نگردیده است و نزد خدا و ملائک و جمیع انسانها ملعون (طرد شده از رحمت الهی) هستند:
« كَيْفَ يَهْدِي اللّهُ قَوْمًا كَفَرُواْ بَعْدَ إِيمَانِهِمْ وَشَهِدُواْ أَنَّ الرَّسُولَ حَقٌّ وَجَاءهُمُ الْبَيِّنَاتُ وَاللّهُ لاَ يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ * أُوْلَـئِكَ جَزَآؤُهُمْ أَنَّ عَلَيْهِمْ لَعْنَةَ اللّهِ وَالْمَلآئِكَةِ وَالنَّاسِ أَجْمَعِينَ * خَالِدِينَ فِيهَا لاَ يُخَفَّفُ عَنْهُمُ الْعَذَابُ وَلاَ هُمْ يُنظَرُونَ » (آلعمران، 86 تا 88)
ترجمه: چگونه خدا قومى را هدايت كند كه بعد از ايمان و گواهى به حقانيت رسول و آمدن نشانههاى روشن براى آنها، كافر شدند؟ و خداوند قوم ستمكار را هدايت نمىكند * آنان سزايشان اين است كه لعنت خدا و فرشتگان و مردم، همگى بر آنهاست * جاودانه در آن بمانند و نه عذاب از آنها كاسته شود و نه مهلت داده میشوند.
توضیح:
« كَيْفَ يَهْدِي اللّهُ – چگونه خدا هدایت کند ...»، یعنی چگونه هدایت شوند، در حالی که تمامی راههای هدایت را به روی خود مسدود کردهاند – پس خدا هم هدایتشان نمیکند.
د – اما مطلب گمان «حسادت به بتها» در مورد خداوند سبحان، باید بدانیم که این گمان ناشی از ضعف شناخت در مورد خداوند متعال است. بدیهی است که «حسد» از جهل، ضعف، ناتوانی و نقص است و اگر این صفات به موجودی راه یابد، معلوم است که اصلاً او خدا نیست؛ نه این که خدایی باشد، اما [العیاذ بالله] حسد هم بکند. وانگهی مگر بتها و بتپرستان در مقابل خدا وجودی مستقل دارند که مثلاً زورش به آنها نرسد و حسادت کند؟! بدیهی است که هر موقع مشیت الهی اقتضا کند، هر چه بت هست را نابود میکند و هر چه بتپرست وجود دارد را به هلاکت میرساند، نه کثرت آنان اثری بر اراده و قدرت الهی میگذارد و نه آن که از نتیجه نابود کردن آنان واهمهای دارد:
« فَكَذَّبُوهُ فَعَقَرُوهَا فَدَمْدَمَ عَلَيْهِمْ رَبُّهُم بِذَنبِهِمْ فَسَوَّاهَا * وَلَا يَخَافُ عُقْبَاهَا » (والشمس، 14 و 15)
ترجمه: ولى (قوم ثمود) او (پیامبرشان) را تكذيب نمودند و ناقه را پى كردند، پس خدا آنها را به گناهانشان بگرفت و با خاك يكسانشان كرد * و از عاقبت آن كار (هم از كسى) بيم ندارد.
پس هیچ گاه نباید صفاتی که مخصوص مخلوقات است را به خداوند متعال نسبت داد، آن صفاتی که انسان آنها را برای نوع خود ضعف میشمارد؛ این خود از مصادیق افترا بستن به خدا و شرک است.
« سُبْحَانَ رَبِّكَ رَبِّ الْعِزَّةِ عَمَّا يَصِفُونَ » (الصافات آیه - 180)
ترجمه: منزه است پروردگار تو، صاحب عزت و بزرگى، از آنچه وصف مىكنند.
کلمات کلیدی:
قرآن توحید سوره نسا