پایگاه پاسخگویی به سؤالات و شبهات (ایکس – شبهه):
آیا قرار دادن ژنراتور، کنتور، فیوز، کلید قطع و وصل، هادیها، غیر هادیها، تغییر ضخامت کابلها و سیمها و ... در مسیر جریان برق، قوانین حاکم بر آن را تغییر میدهد؛ یا در چارچوب همان قوانین حاکم بر الکتریسته میباشد؟
علم انسان، بسیار محدود است و خودش بسیار متکبر.
آدمی با تمامی علمی که کسب میکند، تا آنجا جاهل (بیخرد، نه بی علم) و متکبر میگردد که اگر چه خود و عالم هستی را مخلوق میبیند، اما خالق را تکذیب و تکفیر مینماید!
آدمی از روی جهل و تکبر، به صورت خواسته و ناخواسته، در عین حال که اذعان دارد: نه خود را کامل شناخته است و نه عالم هستی را، باز هم علم خداوند علیم و حکیم را با علم خودش مقایسه مینماید و گمان دارد که آن چه او میداند، همه چیز است و آن چه او نمیداند، لابد [العیاذ بالله] خدا هم نمیداند و یا آن چه او نمیتواند، او نیز نمیتواند!
*- پزشکان اعصار گذشته، بیماریهای بسیاری را بدون علاج میدانستند، تا آن جا که وقتی طاعون به شهری میآمد، طاعونزده و خانوادهاش را در خانه حبس میکردند، درب و پنجرهها را از بیرون با چوب میبستند تا از گرسنگی و تشنگی و بیماری، همانجا بیمرند و بعد خانه را با اهلش به آتش میکشیدند، اما امروز اصل ویروس را ریشه کن میکنند، دیگر از طاعون، وبا، فلج اطفال، مالاریا و ... خبر چندانی نیست، مگر در یک منطقه و به خاطر شرایط ویژه.
در زمان حضرت عیسی علیه السلام، پزشکان که معروف به حکیم بودند، با اَداهای جنبازی و ...، خود را خدایان مردم میخواندند؛ معجزه هم این شد که کور مادرزاد به دست رسول خدا علیه السلام بینا شود، یا حتی مرده زنده گردد.
*- اما، همین بیماریهای قدیمی نیز به رغم این همه پیشرفت علمی، هنوز کشته میگیرند؛ بیماریهایی چون مننژیت و ذات الریه، هنوز هم در پیشرفتهترین کشورهای جهان نیز کشته میگیرند، چنان که بیماریهای جدیدی نیز پدید میآیند [مانند ایدز]، که پزشکان دست کم در یک دهه میگویند که هیچ معالجهای ندارد، اما بعدها راه مداوا و حتی پیشگریش را پیدا میکنند.
قوانین و معجزات:
بنابراین، انسان عاقل نباید علوم حاکم بر خلقت و طبیعت را به اندازه کشفیات خودش محدود ببیند، چنان که خود اذعان دارد که هنوز چیز زیادی کشف نکرده است.
"معجزات" نیز خارج از چارچوب علم نمیباشند؛ خارج از چارچوب همان نظام و قوانین علمی حاکم بر عالَم و طبیعت نمیباشند، منتهی "معلوم" نمودن آن، یا به تعبیری ظهور و بروزش، کار علیمِ قادر است.
فراموش ننماییم که عالَم هستی، تجلی علم خداست که بشر برخی از چگونگیها آنها را کشف مینماید؛ ولی در عین حال، خداوند متعال محکوم، محدود و مقهور خلق خودش و آن چه از علم بروز و ظهور داده نمیباشد، علم، قدرت و ارادهاش تا حدی نافذ است که "کُن فیَکون" مینماید:
« بَدِيعُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَإِذَا قَضَى أَمْرًا فَإِنَّمَا يَقُولُ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ » (البقره، 117)
ترجمه: [او] پديد آورنده آسمانها و زمين [است] و چون به كارى اراده فرمايد فقط مىگويد [موجود] باش پس [فورا موجود] مىشود.
حال آیا میتوان گفت: چون من ندانستم که چگونه چنین مینماید، پس لابد تغییر قوانین است؟ یا باید گفت: « كُنْ فَيَكُونُ » نیز همان ظهور و بروز علم، حکمت، قدرت و مشیت الهی میباشد.
تغییر سلسله علل حاکم:
همانطور که در متن سؤال مثال زدید، آب در مثبت صد درجه به جوش میآید و در منفی صفر درجه یخ میزند، و البته طول مدت رسیدن به نقطه انجام و جوش نیز متناسب با ظرفیت آب و میزان شدت حرارت یا برودت میباشد.
حال، آیا اگر کسی میزان آب را کم و زیاد نماید، یا شدت حرارت و برودت را کم و زیاد نمود، یا عوامل دیگری مثل آفتاب، سایه، باد، موانع اثر مستقیم و ... را کم و زیاد نماید، یا در آب نمک بریزد، آیا قوانین کلی را تغییر داده است؟ یا آن که شرایط را تغییر داده تا در چارچوب همان قوانین علمی، طول مدت متغیر گردد و یا عوامل دیگر دخیل گردند و اثر بگذارند، تا نتیجه تغییر کند.
●- بیماری را در نظر بگیرد که پزشک برای او دارویی تجویز میکند و او با مصرف آن دارو، طبق تجویز بهبود مییابد. آیا قوانین تغییر یافته است؟ یا طبق همان قوانین، علل و عوامل دیگری با آثار دیگری
شرایط را تغییر دادهاند؟!
بدیهی است که اگر این قوانین ثابت نبودند، هیچ کشف علمی و بالتبع ابزارسازی ممکن نیود و نه تشخیص بیماری ممکن میشد و نه امکان داروسازی.
پس، قوانین دیگری هم وجود دارند که یک عده میدانند و یک عده نمیدانند؛ منتهی برای آنان که نمیدانند، بسیار عجیب به نظر میرسند.
شما امروز در کشورهای آسیای غربی، کارهای عجیبی میبینید، چنان که در کلیپی پخش شد: «یک نفر حتی بدون این که دستانش را بشوید و یا از ابزار جراحی و ... استفاده کند، شکم را با انگشتانش باز میکند، آپاندیس را با دستانش جدا میسازد و در میآورد، سپس به جای بخیه، دستش را روی جراحت و بریدگی میکشد و آن به هم آمده و جوش میخورد»؟! آیا قوانین به هم ریخته، یا او علم به قوانین و قدرت دیگری دارد؟!
در ایران نیز نمونههای معاصری داریم که مثلاً دیسکی را که تمامی پزشکان متبحر، چارهای برایش جز جراحی نمیشناسند، با چند بار ماساژ ساده، بهبود میبخشند؛ آیا آنان قوانین حاکم بر طبیعت و بدن را تغییر میدهند و یا طبق قوانین، با توجه به شناخت، علل دیگری را فراهم میسازند؟!
انتظارهای به جا یا بیجا:
به کوتاهی قد، بسته شدن سن رشد قد، تلاش، امید و ناامیدی اشاره نمودید.
بله، به هر دلیلی ممکن است که عوامل دیگری سبب گردند تا قد انسان پس از بسته شدن سن رشد قد نیز بلندتر شود، اما این که "امکانش هست" دلیل آن نمیشود که آدمی در اوهام و خیالات فرو رود.
فرض کنید: وارد صحرایی شدهاید که میگویند: بیست سال است باران ندیده است. حال بپرسید: «آیا امکانش هست که اینجا نیز باران ببارد»؟ چون امر محالی نیست، پاسخ این است که بله امکانش هست. اما تحقق این امکان صدها و هزاران شرایط دیگر نیز میخواهد که در این بیست سال فراهم نشده است. پس چه بسا بیست سال دیگر هم فراهم نگردد.
●- گاهی انسان اصرار دارد که آروز یا آرزوهایی، در مدت زمانی که در نظر دارد، برایش محقق گردند، اما به هزاران دلیل، یا شرایط تحقق مساعد نیست و یا به هزاران دلیل و حکمت دیگر، اصلاً نباید آن آروز محقق گردد.
حال او باید چه کند؟! آیا دچار اوهام شود و بگوید: «اگر چه هیچ شرایطی مساعد نمیباشد، اما چون محال عقلی و علمی نیست، و خداوند نیز هر کاری بخواهد میتواند بکند، پس شبانه روز به این فکر و خیال اصرار میورزم»؟! یا آن که باید با توجه و کمال بخشیدن به سایر استعدادها، آن نقیصه را بپوشاند و جبران نماید؟!
مشارکت و همافزایی (سؤال به همراه نشانی لینک پاسخ، جهت ارسال به دوستان در فضای مجازی)
پرسش:
قوانین حاکم بر جهان را خداوند مقرر نموده است؛ آیا شفای بیماری که پزشکان جوابش کردهاند، یعنی تغییر قوانین خلقت به خاطر او؟
پاسخ:
http://www.x-shobhe.com/shobhe/9289.html
کلمات کلیدی:
اعتقادی توحید