پایگاه پاسخگویی به سؤالات و شبهات (ایکس – شبهه): اگر چه مسئله در مورد واقعه، فاجعه و تراژدی عاشورا مطرح شده است، اما موضوع و پرسشهای پیرامونش عام است و در مورد هر اتفاق بزرگ، کوچک، خوشایند و یا ناخوشایند دیگری نیز میتواند مصداق داشته باشد؛ هر چند یک جرعه آبی باشد که مینوشیم! که در واقع این همان بحث "جبر یا اختیار" میباشد.
بنابراین، لازم است ابتدا با معانی و تعاریف واژگانی چون: جبر، اختیار، قضا، قدر، سرنوشت، خداوند ازلی و بالتبع علم ازلی او و ... آشنا شویم و سپس به سراغ مصادیق گوناگون، و از جمله کربلا و یا هر حادثهی دیگری برویم؛ که در این موارد، پیش از این مطالب بسیاری درج شده است که از طریق درج کلمات مرتبطی [چون: قضا، قدر، سرنوشت و ...] در بخش جستجو در سایت، میتوانید دسترسی یافته و مطالعه نمایید.
●- حالا مسئله را برای خودمان، با مثال زدن از تراژی کربلا، متفاوت و متغیر ننماییم و از خود بپرسیم: آیا این یک لیوان آبی که نوشیدم، در ازل معین بود یا خیر؟ و اگر معین بود، این جبر است یا خیر؟!
باید دقت نماییم که علم داشتن به چیزی که هنوز اتفاق نیفتاده، چه در علم الهی باشد و چه در علوم دیگران، دلیل وقوع آن اتفاق نمیباشد و اتفاق نیز معلول آن علم نمیباشد. اگر کارشناس هواشناسی علم پیدا کرد که فردا باران میبارد، این بارش به علت علم او صورت نگرفته است، بلکه میلیونها علت و معلول دیگری دارد که مقدرات (اندازهها) را برای بارش فراهم نموده و بارش باران حتمی (قضا) شده است؛ منتهی دانشمند به آن علل و مقدرات علم دارد.
بنابراین، خداوند علیم، علم دارد که بندگان او، در هر زمان، با توجه به شرایط، امکانات، موهبات، نعمات، مشکلات، عقل، وحی و اختیارات، چه خواهند کرد؛ نه این که بندگانش چون او علم دارد، مجبور شدهاند که این کارها را بکنند.
●- پرسیده شده که اگر تمامی علل و اسباب تغییر مینمود، آیا این اتفاق تغییر مینمود؟ بله، وقتی علتها متغیر شوند، معلولها نیز متغیر میگردند، و این منافاتی با علم خدا و یا پیشگویی ندارد، چرا که علیم میداند که چه تغییراتی رخ خواهد داد و اگر بخواهد، آن را میگوید. لذا شما نباید اصل خبر یک اتفاق را ثابت فرض کنید و سپس بپرسید: «آیا اگر علل تغییر مییافت، معلول نیز تغییر مییافت؟»، بله هم معلول تغییر مییافت، و هم اخبارش»؛ نه این اخبارش ثابت میماند، اما وقایع متغیر میگردید.
سرنوشت:
اموری در سرنوشت بشر، جبری هستند. مانند به دنیا آمدن و یا از دنیا رفتن و مرگ در زمانی که به عنوان حداکثر عمر برای یک نفر در نظر گرفته شده است؛ اما ممکن است زودتر خودکشی کند و یا به قتل رسد. اما اموری دیگری نیز در سرنوشت اختیاری میباشند و توسط خود انسان تقریر میگردند [حال یا خود شخص، یا اجبار شرایط محیطی و ...]، مانند هر تصمیم و ارادهای که مینماییم و خود علل میشود برای معلولهای بسیار.
اگر کسی اراده نمود که دنبال تحصیل علم برود، یا دنبال کسب حلال برود، یا تشکیل خانواده دهد و یا ...، ارادهی اوست که به اذن الله محقق میگردد و برای او سرنوشتی را تقریر مینماید. لذا حتی در مورد سرنوشت اقوام و جوامع بشری فرمود: «إِنَّ اللَّهَ لَا يُغَيِّرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّى يُغَيِّرُوا مَا بِأَنْفُسِهِمْ - در حقيقت خدا حال قومى را تغيير نمىدهد تا آنان حال خود را تغيير دهند / الرّعد، 11».
اگرها:
در قرآن کریم، میخوانیم که وقوع بسیاری از امور، مشروط است و "اگر" دارد. اگر مؤمن باشیم و عمل صالح انجام دهیم به بهشت میرویم – اگر کسی کافر و مشرک گردد و مرتکب ظلم و گناه شود، به جهنم میرود – باز گذاردهی خدا (امام زمان علیه السلام) خیر است برای شما، اگر مؤمن باشید «بَقِيَّتُ اللَّهِ خَيْرٌ لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ» و ... .
بنابراین، اگر بپرسیم: «آیا اگر مردم ایمان میآوردند – آیا اگر مردم مسلمان، ولایت شناس و امام شناس نیز میشدند – آیا اگر عدهی بسیاری از مسلمانان مکه و مدینه که امام علیه السلام و یزید لعنة الله علیه را خوب میشناختند، امام را همراهی میکردند – آیا اگر خواص کوفه خیانت نمیکردند – آیا اگر عوام شامی و کوفی، کمی شعور و مردانگی به خرج میدادند و ...، این اتفاق رخ میداد یا رخ نمیداد؟ پاسخ این است که رخ نمیداد، چرا که علل، اسباب و مقدراتش فراهم نشده بوده که قضایش حتمی گردد. با اخبار و پیشگویی نیز منافات ندارد، چرا که در این صورت این پیشگویی گفته نمیشد و چیز دیگری گفته میشود، مانند اخبار ظهور و پس از آن.
پس، شناختها، بصیرتها، ارادهها، عزمها، مواضع و عملکردها، همه در تقریر سرنوشتهای فردی یا اجتماعی، اثر مستقیم دارند و میتوان گفت: «اگر چنان نمیشد، چنین نیز نمیشد»!
یزیدیان لعنة الله علیهم اجمعین:
اگر خط سؤالات و شبهات از چند قرن پیش تا کنون را مطالعه نمایید، میبینید که شکل و جملهبندی و چگونگی طرح موضوع متفاوت است، اما همه یک خط را دنبال میکنند که آن هم "توجیه و تطهیر یزیدیان و جبری نشان دادن حادث میباشد".
●- البته این "توجیه و تطهیر" یزید و یزیدیان در آن زمان، که برای توجیه جنایات و تطهیر یزیدیان این زمان طرح میشود، ترفند جدیدی نیست، بلکه خطی بسیار قدیمی است که از گذشتههای دور امتداد داشته است! چنان که بتپرستان میگفتند: «آن خدای بزرگ که الله است، بتپرستی ما را میبیند و عذاب نمیکند؛ پس معلوم است که اشکالی ندارد و او نیز قبول دارد»!
لابد در ماجراهای پس از عاشورا شنیدهاید که وقتی کاروان اسرا را وارد قصر یزید کردند و ابن زیاد ملعون، حضرت زینب علیها السلام را شناخت، ضمن بددهنیهای فراوان، نگفت: «آیا دیدی که ما چطور برادرانت و همگان را قتل عام کردیم»، بلکه گفت: «کَیْفَ رَاَیْتِ صُنْعَ اللهِ بِاَخیکِ - کار خدا را با برادرت چگونه دیدی؟!» یعنی: این جنایات کار ما نبود، یک جبر الهی بود و ما نیز مأمور بودیم! لذا ایشان پاسخ منطقی دادند، در برابر همان کار و صُنع خدا فرمودند: «ما رَاَیْتُ اِلاّ جَمیلا – من جز زیبایی، چیزی ندیدیم»؛ اما کار آنها و جنایت آنها را به شدت محکوم نمود. چرا که همه اختیاری بود.
جبر و هدایت:
بیتردید نظام تکوین جبری است. نه ما زمین، ماه و خورشید را پدید آورده و باد و باران را آفریدهایم، و نه ما میتوانیم مسیر آنان در فلک را تغییر دهیم و ربوبیت عالم هستی را در دست بگیریم، اما تردیدی نیست که حتی تصور "جبر" نیز با "هدایت تشریعی" منافات دارد، چرا که اگر جبر باشد و اختیاری در کار نباشد، دیگر ارسال انبیا و رسولان، دعوت به خدا و پذیرش حق و دوری و اجتناب از باطل، طاغوت، حلال و حرام، واجب و حرام، و توصیه و تأکیدهای شدید بر چنین باشید، و چنین نباشید و ... هیچ معنا، مفهوم و مصداقی نخواهد داشت، و هم چنین دستور بر گناه نکنید و اگر احیاناً مرتکب گناه شدید، استغفار و توبه نمایید نیز بیمعنا خواهد شد و بالتبع، حشر، سؤال، حساب، پاداش و مکافات نیز موضوعیتی نخواهد داشت.
پس اعتقاد به "جبر محض"، به منزلهی کفر و شرک و تعطیل دین خواهد بود، چنان که اعتقاد به "اختیار محض" نیز چنین است. لذا اعتقاد شیعه، طبق فرمایش امام صادق علیه السلام، بر این است که «نه جبر محض است و نه تفویض و اختیار محض، بلکه امریست بین این دو». مثل این که کسی که میتواند به اختیار خودش نمازش را اقامه کند و یا ترک نماید، اما نتایج هیچ کدام در اختیار خودش نمیباشد؛ چنان که مختار است آب بنوشد و یا زهر بنوشد، اما آثار و نتایجش جبری است و در اختیار او نمیباشد.
عاشورا:
بنابراین، طبیعی است که اگر تمامی شرایط، علل و اسباب وقوع عاشورا تغییر مییافت، این فاجعه نیز اتفاق نمیافتاد؛ اما فعلاً که چنین نشده است. پس بررسی این "اگرها" فقط برای درس و عبرت خوب است، وگرنه واقعه را تغییر نمیدهد.
●- امام خامنهای:
«اگر خواص امری را که تشخیص دادند به موقع و بدون فوت وقت عمل کنند، تاریخ نجات پیدا میکند و دیگر حسین بن علیها به کربلاها کشانده نمیشوند. اگر خواص بد فهمیدند، دیر فهمیدند، فهمیدند اما با هم اختلاف کردند؛ کربلاها در تاریخ تکرار خواهد شد». (20/3/1375)
مشارکت و هم افزایی - پرسش و نشانی لینک پاسخ، جهت ارسال به دوستان در فضای مجازی.
پرسش:
تراژدی کربلا، از زمان حضرت آدم (ع) بیان شده بود؛ پس آیا امکان تغییرش وجود نداشت و در واقع یک جبری بود و یزید و یزیدیان فقط مأمور بودند؟!
پاسخ:
http://www.x-shobhe.com/shobhe/9990.html
پیوستن و پیگیری در پیامرسانها:
کلمات کلیدی:
گوناگون امام حسین(محرم) کربلا