نهج البلاغه، نامه 31
وَ اعْلَمْ اَنَّ الَّذى بِيَدِهِ خَزائِنُ السَّمواتِ وَ الأرْضِ قَدْ اَذِنَ لَكَ فِى الدُّعاءِ،
آگاه باش، آن که خزائن آسمانها و زمین در اختیار اوست به تو اجازهی دعا داده،
وَ تَكَفَّلَ لَكَ بِالإجابَةِ، وَ اَمَرَكَ اَنْ تَسْاَلَهُ لِيُعْطِيَكَ،
و اجابت آن را ضمانت نموده، و دستور داده از او بخواهى تا به تو عطا نماید،
وَ تَسْتَرْحِمَهُ لِيَرْحَمَكَ، وَ لَمْ يَجْعَلْ بَيْنَكَ وَ بَيْنَهُ مَنْ يَحْجُبُهُ عَنْكَ،
و رحمتش را بطلبى تا بر تو رحمت آرد، و بین خودش و تو کسى را حاجب (پرده، مانع) قرار نداده،
وَ لَمْ يُلْجِئْكَ اِلى مَنْ يَشْفَعُ لَكَ اِلَيْهِ،
و تو را مجبور به همراه گرفتن دیگران به سوی خودش ننموده،
وَ لَمْ يَمْنَعْكَ اِنْ اَسَأْتَ مِنَ التَّوْبَةِ، وَ لَمْ يُعاجِلْكَ بِالنِّقْمَةِ،
و اگر گناه کردى، مانعی برای توبهات قرار نداده، و در عقوبتت عجله نکرده،
وَ لَمْ يُعَيِّرْكَ بِالإنابَةِ، وَ لَمْ يَفْضَحْكَ حَيْثُ الْفَضيحَةُ بِكَ اَوْلى،
و به بازگشتت سرزنشت ننموده، و آنجا که سزاوار رسوا شدنى رسوایت نکرده،
وَ لَمْ يُشَدِّدْ عَلَيْكَ فى قَبُولِ الإنابَةِ، وَ لَمْ يُناقِشْكَ بِالْجَريمَةِ، وَ لَمْ يُؤْيِسْكَ مِنَ الرَّحْمَةِ بَلْ جَعَلَ نُزُوعَكَ عَنِ الذَّنْبِ حَسَنَةً،
در پذیرش توبه بر تو سخت گیرى روا نداشته، و به حسابرسى گناهانت اقدام نکرده، و از رحمتش ناامیدت ننموده، بلکه خوددارى از معصیت را برایت حسنه قرار داده،
وَ حَسَبَ سَيِّئَتَكَ واحِدَةً، وَ حَسَبَ حَسَنَتَكَ عَشْراً،
و یک گناهت را یک گناه، و یک خوبیت را ده برابر به شمار آورده،
وَ فَتَحَ لَكَ بابَ الْمَتابِ وَ بابَ الإسْتيعابِ،
و در توبه و باب خشنودیش را به رویت گشوده،
فَاِذا نادَيْتَهُ سَمِعَ نِداءَكَ، وَ اِذا ناجَيْتَهُ عَلِمَ نَجْواكَ،
هرگاه او را بخوانى صدایت را بشنود، چون با او به راز و نیاز برخیزى رازت را بداند،
فَاَفْضَيْتَ اِلَيْهِ بِحاجَتِكَ، وَ اَبْثَثْتَهُ ذاتَ نَفْسِكَ، وَ شَكَوْتَ اِلَيْهِ هُمُومَكَ، وَاسْتَكْشَفْتَهُ كُرُوبَكَ،
پس نیازت را به سوى او مىبرى، و راز دل با او در میان مىگذارى، از ناراحتىهایت به او شکایت مىبرى، و چاره گرفتاریهایت را از او مىخواهى،
وَاسْتَعَنْتَهُ عَلى اُمُورِكَ، وَ سَاَلْتَهُ مِنْ خَزائِنِ رَحْمَتِهِ ما لايَقْدِرُ عَلى اِعْطائِهِ غَيْرُهُ،
بر امورت از او یارى مىطلبى، از خزائن رحمتش چیزهایى را مىخواهى که غیر او را بر عطاکـردنش قـادر نیست،
مِنْ زِيادَةِ الأعْمارِ، وَ صِحَّةِ الأبْدانِ، وَ سَعَةِ الأرْزاقِ.
از قبیل زیاد شدن عمرها، سلامت بدنها، و گشایش روزیها.
ثُمَّ جَعَلَ فى يَدَيْكَ مَفاتيحَ خَزائِنِهِ بِما اَذِنَ لَكَ فيهِ مِنْ مَسْاَلَتِهِ،
خداوند کلیدهاى خزائن خود را در اختیار تو گذاشته به دلیل آنکه به تو اجازه درخواست از خودش را داده،
فَمَتى شِئْتَ اسْتَفْتَحْتَ بِالدُّعاءِ اَبْوابَ نِعْمَتِهِ، واسْتَمْطَرْتَ شَـآبيبَ رَحْمَتِهِ،
پس هرگاه بخواهى مىتوانى درهاى نعمتش را با دعا باز کنى، و باران رحمتش را بخواهى.
فَلايُقْنِطَنَّكَ اِبْطاءُ اِجابَتِهِ، فَاِنَّ الْعَطِيَّةَ عَلى قَدْرِ النِّيَّةِ،
پس تأخیر در اجابت دعا ناامیدت نکند، زیرا عطا و بخشش به اندازه نیّت است،
وَ رُبَّما اُخِّرَتْ عَنْكَ الإجابَةُ لِيَكُونَ ذلِكَ اَعْظَمَ لِأجْر السَّائِلِ، وَ اَجْزَلَ لِعَطاءِ الاْمِلِ.
چه بسا که اجابت دعایت به تأخیر افتد تا پاداش دعا کننده، بیشتر و عطاى امیدوار، فراوانتر گردد.
وَ رُبَّما سَاَلْتَ الشَّىْءَ فَلاتُؤْتاهُ وَ اُوتيتَ خَيْراً مِنْهُ عاجِلاً اَوْ آجِلاً،
و چه بسا چیزى را بخواهى و به تو داده نشود ولى بهتر از آن در دنیا یا آخرت به تو عنایت گردد،
اَوْ صُرِفَ عَنْكَ لِما هُوَ خَيْرٌ لَكَ.
یا به خاطر برنامه نیکوترى این دعایت مستجاب نشود.
فَلَرُبَّ اَمْر قَدْ طَلَبْتَهُ فيه هَلاكُ دينِكَ لَوْ اُوتيتَهُ.
و چه بسا چیزى را مىخواهى که اگر اجابت گردد، دینت را تباه کند.
فَلْتَكُنْ مَسْاَلَتُكَ فيما يَبْقى لَكَ جَمالُهُ، و يُنْفى عَنْكَ وَبالُهُ،
بنابراین، باید چیزى را بطلبى که زیباییش براى تو برقرار، و وبالش از تو برکنار باشد،
فَالْمالُ لايَبْقى لَكَ وَ لا تَبْقى لَهُ.
که ثروت براى تو باقى نیست و تو نیز براى آن باقى نخواهى بود.
کلمات کلیدی:
نهج البلاغه