نهج البلاغه، فرازی از نامه 31 خطاب به فرزندشان:
وَاعْلَمْ يا بُنَىَّ، اَنَّهُ لَوْ كانَ لِرَبِّكَ شَريكٌ لاَتَتْكَ رُسُلُهُ،
پسرم! معلومت باد (بدات، علم داشته باش که) اگر براى پروردگارت شریکى بود پیامبران آن شریک به سویت مى آمدند،
وَ لَرَاَيْتَ آثارَ مُلْكِهِ وَ سُلْطانِهِ، وَ لَعَرَفْتَ اَفْعالَهُ وَ صِفاتِهِ،
و آثار مُلک و سلطنت او را دیده، و به افعال و صفاتش آشنا مىشدى،
وَلكِنَّهُ اِلهٌ واحِدٌ كَما وَصَفَ نَفْسَهُ، لايُضادُّهُ فى مُلْكِهِ اَحَدٌ، وَ لايَزُولُ اَبَداً، وَ لَمْ يَزَلْ،
اما او خدایى یگانه است همان گونه که خود را وصف نموده، کسى در حکمرانیش با او ضدیّت نمىکند، هرگز از بین نمىرود، و همیشه وجود داشته است.
اَوَّلٌ قَبْلَ الأشْياءِ بِلا اَوَّلِيَّة، وَ آخِرٌ بَعْدَ الأشْياءِ بِلا نِهايَة،
اوّل است پیش از همه اشیاء و او را اولیّتى نیست، و آخر است بعد از همه اشیاء، و او را نهایتى نمىباشد،
عَظُمَ عَنْ اَنْ تَثْبُتَ رُبُوبِيَّتُهُ بِاِحاطَةِ قَلْب اَوْ بَصَر.
بزرگتر از آن است که ربوبیّتش به احاطه دل و دیده ثابت گردد،
●- فَاِذا عَرَفْتَ ذلِكَ فَافْعَلْ كَما يَنْبَغى لِمِثْلِكَ اَنْ يَفْعَلَهُ فى صِغَرِ خَطَرِهِ، وَ قِلَّةِ مَقْدُرَتِهِ،
چون به این حقیقت آگاه شدى، در بندگى بکوش چنانکه شایسته مانند توست که کوچک منزلت و فقیر و کم قدرت و بسیار ضعیف است،
وَ كَثْرَةِ عَجْزِهِ وَ عَظيمِ حاجَتِهِ اِلى رَبِّهِ،
و کسی که عجزش در مقابل او بسیار و نیازهایش به ربش بسیار بزرگ است.
فى طَلَبِ طاعَتِهِ، وَالْخَشْيَةِ مِنْ عُقُوبَتِهِ، وَ الشَّفَقَةِ مِنْ سُخْطِهِ،
و [چون کسی که) در طلب طاعت، و در ترس از عقوبت، و بیمناکى از خشم شدیداً، به پروردگار خود نیازمند است [بندگی کن]،
فَاِنَّهُ لَمْ يَأْمُرْكَ اِلاّ بِحَسَن، وَ لَمْ يَنْهَكَ اِلاّ عَنْ قَبيح.
زیرا چنین پروردگارى، جز به خوبى تو را فرمان نداده، و جز از زشتى بازنداشته است.
کلمات کلیدی:
نهج البلاغه