نهج البلاغه – خطبه 223 / ترجمه آیت الله علامه جعفری رحمة الله علیه:
امیرالمؤمنین، امام علی علی علیه السلام:
اَدْحَضُ مَسْئُول حُجَّةً، وَ اَقْطَعُ مُغْتَرٍّ مَعْذِرَةً، لَقَـدْ اَبْـرَحَ جَهالَـةً بِنَفْسِـهِ ... .
این انسان فریب خورده در پاسخ به مسوولیت خود، بیاساسترین و باطلترین حجت را دارد، همین مغرور است که بی اعتبارترین عذر را برای وضع خود میتراشد.
شدیدترین جهالت درباره خویشتن گریبانش را سخت گرفته است.
ای انسان، چه چیزی تو را به گناهی که مرتکب میشوی جسور کرده است؟!! و چیست سبب فریب خوردگیات در برابر پروردگارت! به جهت چیست که با هلاک ساختن نفس خود، انس و الفت پیدا کردهای؟ آیا از درد گناهت بهبود نخواهی یافت؟! آیا از خواب گرانی که همه مشاعرت را ربوده است بیدار نخواهی گشت؟! آیا به خویشتن رحمی نخواهی کرد، همان رحمی که بر دیگران مینمایی؟!
چه بسا کسی را میبینی که در گرمای شدید آفتاب در زحمت است، برای او سایبان تهیه میکنی. یا مبتلا به دردی را میبینی که درد بدن او را گداخته است، از راه دلسوزی برای او گریه میکنی. (ای جاهل به خویشتن) چه باعث شده است که به درد خود صبر نمودهای و تحمل میورزی؟! و چه چیزی تو را درباره نفس خویش که عزیزترین نفوس برای تو است، تسلیت داده است (که هرگز به فکرش نیستی)؟! چرا بیم شبیخون زدن یک مصیبت تو را بیدار نمیکند، در حالی که با گناهانی که به درگاه خدا مرتکب شدهای، خود را در مراتب غضبهای او به هلاکت انداختهای؟!
●- پس با یک تصمیم، بیماری سستی و بیخیالی خودت را که در دلت راه یافته است، مداوا کن.
(آری، معالجه کن) با بیداری [از] خواب غفلتی را که چشمت را فراگرفته است. مطیع خدا باش و با ذکر او انس بگیر. آن حالتت را در نظر مجسم کن که از خدا روی گرداندهای و خداوند روی به تو دارد و تو را به بخشش خود میخواند و تو را با فضل و احسانش میپوشاند، در حالی که تو از او روی گردان شده، به دیگری روی آوردهای!
پس باعظمت است آن خداوند قوی در حد اعلای کرامت. و چه شکسته و ناتوانی تو ای انسان ضعیف. (با این حال) باعث جرئت تو بر معصیت آن خداوند بزرگ چیست؟! در حالی که تو در پناه پوشش او قرار گرفتهای و در عرصه وسیع فضیلتش در حرکت و گردش هستی.
آن ذات اقدس (با این حال) نه از احسانش به تو جلوگیری کرده است و نه پرده تو را دریده است. بلکه هرگز از لطف و عنایت او خالی نیستی، حتی یک چشم برهم زدن، چه با بخشیدن نعمتی که برای تو به وجود میآورد، یا زشتیای که بر تو میپوشاند، یا بلایی که از تو برمی گرداند. با این حال چه گمان میکنی درباره این خداوند، اگر اطاعتش کنی؟
و سوگند به خدا، اگر این صفت تمرد و عصیان را برای شخصی انجام میدادی که در قوه با تو مساوی و در قدرت با تو برابر بود، قطعاً تو خود اولین کسی بودی که به جهت اخلاق قابل توبیخ و اعمال زشتت علیه خود حکم میکردی و خود را محکوم میساختی.
●- من حقیقت را میگویم. این دنیا نیست که تو را فریب داده است، بلکه این تویی که به وسیله دنیا خود را فریفتهای!
دنیا، موعظهها و قضایای عبرتانگیز را بر تو روشن ساخته و بدون کمترین اختلاف برای تو اعلان نموده است. و این دنیا در وعدهای که درباره فرود آمدن بلا به بدن تو و کاهش در قوت تو، به تو میدهد، راستگوتر و باوفاتر از آن است که به تو دروغ بگوید یا تو را بفریبد.
بسا خیرخواهی که درباره تو و برای تو خیراندیشی و خیرخواهی میکند، و نزد تو متهم است، و بسا راستگویی که خبر دنیا را به تو راست می گوید، ولی از طرف تو تکذیب شده است! و اگر تو آن خبردهنده و یادآورنده را در سرزمین ویران شده و خالیاش یدی، قطعا آن را در نیکی یادآوری و ابلاغ پند به منزله یک انسان میدیدی که مهربان به تو و پاسدار و نگهبان تو میباشد.
چه خانه خوبی است این دنیا برای کسی که به خانه (حقیقی) بودن آن خشنود نباشد و چه محل خوبی است برای کسی که آن را بای خود محل وطن اتخاذ نکرده است.
یقینی است که سعادتمندان دنیا در ابدیت کسانی هستند که امروز از آن گریزانند. در آن هنگام که زمین، لرزه بزرگ را بگیرد و قیامت با حوادث بزرگش محقق گردد و هر کس به عملی که کرده، ملحق شود و به هر معبودی آنکه عبادتش نموده است، برسد و اهل هر اطاعتی به مطاع خود نایل آید، در آن روز در سنجش عدالت و قسط خداوندی، یک نگاه در هوا و صدای آرام، حرکت قدم در زمین به نتیجه و جزای خود نرسد، مگر بر مبنای حق خود.
در آن روز چه حجتهایی که بیاساس و باطل خواهد بود و چه وسایل مورد تمسک برای عذر که بریده خواهد گشت.
(حال که سرنوشت نهایی چنین است) در شوون خود چنان بکوش که بتواند عذر تو را مقبول و حجت تو را ثابت نماید و بگیر آنچه را که برای تو جاودانی است از آنچه که برای آن نخواهی ماند. برای سفر خود آماده باش و بیدار و ببین که برق نجات از کجا درخشیدن میگیرد و با آماده کردن مرکب سفر، آماده کوچ از این دنیا باش .
کلمات کلیدی:
نهج البلاغه