امیرالمؤمنین، امام علی علیه السلام
نهج البلاغه، بخشی از نامه 31 - با استفاده از برگردان (ترجمۀ) حجت الاسلام و المسلمین انصاریان
وَ الْحُرْفَةُ مَعَ الْعِفَّةِ خَيْرٌ مِنَ الْغِنى مَعَ الْفُجُورِ.
مال اندک همراه با عفت نفس از ثروت با گناه بهتر است
وَ الْمَرْءُ اَحْفَظُ لِسِرِّهِ.
آدمی راز زندگیش را بهتر از دیگران حفظ میکند.
وَ رُبَّ ساع فيما يَضُرُّهُ. مَنْ اَكْثَرَ اَهْجَرَ، وَ مَنْ تَفَكَّرَ اَبْصَرَ.
چه بسا کوشندهای که تلاش و سعیش به او زیان می زند. زیادهگو، هرزهگو میگردد، و آن که نسبت به امورش اندیشه کند بینا میشود.
قارِنْ اَهْلَ الْخَيْرِ تَكُنْ مِنْهُمْ، وَ بايِنْ اَهْلَ الشَّرِّ تَبِنْ عَنْهُمْ.
به اهل خیر نزدیک شو تا از آنان گردی، و از اهل شر جدا شو تا از آنان به حساب نیایی.
بِئْسَ الطَّعامُ الْحَرامُ، وَ ظُلْمُ الضَّعيفِ اَفْحَشَ الظُّلْمِ.
بدترین خوراک، خوراک حرام است، و ستم بر ضعیف زشتترین ستمهاست.
اِذا كانَ الرِّفْقُ خُرْقاً كانَ الْخُرْقُ رِفْقاً،
آنجا که نرمی درشتی است درشتی نرمی است،
رُبَّما كانَ الدَّواءُ دَاءً وَ الدّاءُ دَواءً.
چه بسا دارو درد، و درد درمان است.
وَ رُبَّما نَصَحَ غَيْرُ النّاصِحِ، وَ غَشَّ الْمُسْتَـنْصَحُ.
چه بسا خیرخواهی کند آن که خیرخواه نیست، و خیانت ورزد کسی که از او
نصیحت خواسته شده .
وَ اِيّاكَ وَ الاِتِّكالَ عَلَى الْمُنى فَاِنَّها بَضائِعُ النَّوْكى.
از اعتماد به آرزوها بپرهیز که سرمایه احمقان است.
وَ الْعَقْلُ حِفْظُ التَّجارِبِ، وَ خَيْرُ ما جَرَّبْتَ ما وَعَظَكَ.
عقل، حفظ تجربههاست، و بهترین چیزی که تجربه کردهای، آن است که تو را پند دهد.
بادِرِ الْفُرْصَةَ قَبْلَ اَنْ تَكُونَ غُصَّةً.
به جانب فرصت بشتاب پیش از آنکه غصه و حسرت گردد.
لَيْسَ كُلُّ طالِب يُصيبُ، وَ لا كُلُّ غائِب يَؤُوبُ.
این طور نیست که هر خواهندهای به مقصد رسد، و هر غائب شوندهای بازگردد.
وَ مِنَ الْفَسادِ اِضاعَةُ الزّادِ وَ مَفْسَدَةُ الْمَعادِ.
از زمینههای فساد، ضایع کردن زاد و توشه و تباه کردن معاد است.
وَ لِكُلِّ اَمْر عاقِبَةٌ، سَوْفَ يَأْتيكَ ما قُدِّرَ لَكَ.
برای هر کاری عاقبتی است، آنچه برایت رقم خورده، زود است به تو برسد.
التّاجِرُ مُخاطِرٌ. وَ رُبَّ يَسير اَنْمى مِنْ كَثير.
تاجر در خطر است. و چه بسیارمال اندکی که ازمال بسیار بابرکتتر است.
وَلا خَيْرَ فى مُعين مَهين، وَ لا فى صَديق ظَنين.
خیری در یاری دهنده پست، و رفیق متّهم نیست.
ساهِلِ الدَّهْرَ ما ذَلَّ لَكَ قَعودُهُ. وَ لا تُخاطِرْ بِشَىْء رَجاءَ اَكْثَرَ مِنْهُ.
تا وقتی شتر زمانه رام توست آن را آسان گیر. نعمتی را به امید بیشتر به دست آوردن در خطر مینداز.
وَ اِيّاكَ اَنْ تَجْمَحَ بِـكَ مَطِيَّةُ اللَّجاجِ.
از اینکه مرکب لجاجت تو را چموشی کند (لجبازی تو را ببرد) بپرهیز.
کلمات کلیدی:
نهج البلاغه