150 - تفاوت عاقل و احمق در گفتار
امیرالمؤمنین، امام علی علیه السلام؛
نهج البلاغه، حکمت 40:
«لِسَانُ الْعَاقِلِ وَرَاءَ قَلْبِهِ، وَ قَلْبُ الْأَحْمَقِ وَرَاءَ لِسَانِهِ»
- زبان خردمند پشت دل اوست و دل بى خرد پشت زبانش!
این حکمت را سایر اهل عصمت علیهم السلام نیز بیان داشته و متذکر شدهاند:
پیامبر اکرم صلوات الله علیه و آله:
«إنَّ لِسانُ الْمُؤمِنِ وَراءَ قَلْبِهِ فَإذا أرادَ أنْ یَتَکَلَّمَ بِشَىْء تَدَبِّرُهُ بِقَلْبِهِ ثُمَّ أمْضاهُ بِلِسانِهِ وَ إنَّ لِسانُ الْمُنافِقِ أمامَ قَلْبِهِ فَإذا هَمَّ بِشَىْء أمْضاهُ بِلِسانِهِ وَلَمْ یَتَدَبَّرَه بِقَلْبِهِ» (نهج البلاغه، خطبه 176، به نقل از پیامبر اکرم صلوات الله علیه و آله)
- زبان انسان با ایمان پشت قلب (و فکر) او است، لذا هنگامى که مىخواهد سخنى بگوید نخست در آن تدبّر مىکند سپس بر زبانش جارى مىسازد، ولى زبان منافق جلو قلب او است، لذا هنگامى که تصمیم به چیزى مىگیرد بدون هیچ گونه تدبّر بر زبانش جارى مىسازد.
*- در این حدیث، مؤمن فرد عاقل و منافق فرد احمق توصیف شده است.
امام حسن عسکری علیه السلام:
«قَلْبُ الاْحْمَقِ فی فَمِهِ وَفَمِ الْحَکیمِ فی قَلْبِهِ» (میزان الحکمه، ح 18176)
- قلب (و فکر) احمق در دهان او و دهان شخص حکیم در قلب اوست.
●- «احمق» به کسی نمیگویند که از ضریب هوشی کمتر و یا پایینی برخوردار است، بلکه به کسی میگویند که هم نادان است و هم بیخرد.
او، از یک سو نمیداند و از سویی دیگر نمیپرسد تا بداند و نیز از قوۀ تفکر و تعقلی که به او موهبت شده، بهرهای نمیبرد! پس، واقعاً احمق است.
اما، از آنجا که آدمی مایل به ارتباط است و ارتباطات با کلام آغاز میشود، احمق نیز گفتگو را دوست دارد و با هر کسی، یا در هر محفلی، یا هر فضایی، زبان به سخن باز میکند، چیزهایی میگوید و حتی برای فهیم و فکور نشان دادن خود، اظهار نظرهایی میکند که هیچ علم، اطلاع، آگاهی و بصیرتی نسبت به آنها ندارد! او، به جای آن که ابتدا بداند و نسبت به آن چه میداند نیز با تفکر و تعقل سخن بگوید و اگر ضرورت ندارد، اصلاً نگوید، ابتدا سخن میگوید و سپس راجع به آن چه گفته فکر میکند و یا اصلاً پس از گفتن نیز اندکی نمیاندیشد که چه گفته و چرا گفته است؟!
●- امروزه، با توجه به امکانات ارتباطی در فضای مجازی، بسیار با مصادیق بارز «احمق» مواجه میشویم! از افراد مشهوری (مانند به اصطلاح سلبریتیهایی) که بدون هیچ علم، اطلاع، بصیرتی و تفکری، راجع به هر موضوعی، اظهار نظر میکنند، تا افراد عادی که گمان دارند حتماً باید راجع به هر موضوع و بحثی، اظهار نظر و خود نمایی کنند! اینها مصادیق بارز «احمق» میباشند و بسیار توصیه شده که با «احمق» دوست نشویم و آنها را مشاور خود نگیریم!
مرتبط:
پرهیز از دوستی با «احمق، بخیل، بدکار و دروغگو» - شاخصههای احمق (7 دی 1401)
کلمات کلیدی:
نهج البلاغه امیر المومنین