نهج البلاغه، فرازی از خطبه اول – با بهرهگیری از ترجمه حجت الاسلام و المسلمین انصاریان
امیرالمؤمنین، امام علی علیه السلام:
وَ اصْطَفى سُبْحانَهُ مِنْ وُلْدِهِ اَنْبِياءَ اَخَذَ عَلَى الْوَحْىِ ميثاقَهُمْ، وَ عَلى تَبْليغ ِ الرِّسالَةِ اَمانَتَهُمْ،
خداوند سبحان پیامبرانى از فرزندان آدم برگزید که در برنامه وحى، و امانتدارى در ابلاغ رسالت از آنان پیمان گرفت،
لَمَّا بَدَّلَ اَكْثَرُ خَلْقِهِ عَهْدَ اللّهِ اِلَيْهِمْ، فَجَهِلُوا حَقَّهُ،
آن زمان که اکثر انسانها عهد خدا را به امور باطل تبدیل نموده، و به حق او جهل ورزیدند،
وَ اتَّخَذُوا الأَنْدادَ مَعَهُ، وَ اجْتالَتْهُمُ الشَّياطينُ عَنْ مَعْرِفَتِهِ، وَاقْتَطَعَتْهُمْ عَنْ عِبادَتِهِ.
و براى او از بتان همتا گرفتند، و شیاطین آنان را از معرفت به خداوند بازداشتند، و رابطه بندگى ایشان را با حق بریدند،
فَبَعَثَ فيهِمْ رُسُلَهُ، وَ وَاتَرَ اِلَيْهِمْ اَنْبِياءَهُ،
هم به سوى آنان گسیل داشت، پس خداوند رسولانش را برانگیخت، و پیامبرانش را به دنبال
لِيَسْأْدُوهُمْ ميثاقَ فِطْرَتِهِ، وَ يُذَكِّرُوهُمْ مَنْسِىَّ نِعْمَتِهِ،
تا اداى عهد فطرت الهى را از مردم بخواهند، و نعمتهاى فراموش شده او را به یادشان آرند؛
وَ يَحْتَجُّوا عَلَيْهِمْ بِالتَّبْليغ ِ، وَ يُثيرُوا لَهُمْ دَفائِنَ الْعُقُولِ،
و با ارائه دلایل بر آنان اتمام حجت کنند، و نیروهاى پنهان عقول آنان را برانگیزانند،
وَ يُرُوهُمُ الاْياتِ الْمُقَدَّرَةَ:
و نشانههاى الهى را به آنان بنمایانند:
مِنْ سَقْف فَوْقَهُمْ مَرْفُوع، وَ مِهاد تَحْتَهُمْ مَوْضُـوع،
از این بلند آسمان که بر بالاى سرشان افراشته، و زمین که گهواره زیر پایشان نهاده،
وَمَعـايِشَ تُحْييهِـمْ، وَ آجـال تُفْنيهِـمْ،
و معیشتهایى که آنان را زنده مىدارد، و اجلهایى که ایشان را به دست مرگ مىسپارد،
وَ اَوْصاب تُهْرِمُهُمْ، وَ اَحْداث تَتابَعُ عَلَيْهِمْ.
و ناگواریهایى که آنان را به پیرى مىنشاند، و حوادثى که به دنبال هم بر آنان هجوم مىآورد.
وَ لَمْ يُخْلِ سُبْحانَهُ خَلْقَهُ مِنْ نَبِىٍّ مُرْسَل، اَوْ كِتاب مُنْزَل، اَوْ حُجَّة لازمَة، اَوْ مَحَجَّة قائِمَة.
خداوند سبحان بندگانش را بدون پیامبر، یا کتاب آسمانى، یا حجتى لازم، یا نشان دادن راه روشن رها نساخت.
رُسُلٌ لا تُقَصِّرُ بِهِمْ قِلَّةُ عَدَدِهِمْ، وَ لا كَثْرَةُ الْمُكَذِّبينَ لَهُمْ؛
پیامبرانى که کمى عددشان، و کثرت تکذیب کنندگانشان آنان را از تبلیغ باز نداشت؛
مِنْ سابِق سُمِّىَ لَهُ مَنْ بَعْدَهُ، اَوْ غابِر عَرَّفَهُ مَنْ قَبْلَهُ.
از پیامبر گذشته اى که او را از نام پیامبر آینده خبر دادند، و پیامبر آیندهاى که پیامبر گذشته او را معرفى کرد.
عَلى ذلِكَ نُسِلَتِ الْقُرُونُ، وَ مَضَتِ الدُّهُورُ، وَ سَلَفَتِ الاْباءُ، وَ خَلَفَتِ الأَبْناءُ.
●- بر این منوال قرنها گذشت و روزگار سـپرى شـد، پدران درگذشتند و فرزنـدان جـاى آنهـا را گرفتنـد.
اِلى اَنْ بَعَثَ اللّهُ سُبْحانَهُ مُحَمَّداً رَسُولَ اللّهِ صَلَّى اللّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ لإنْجازِ عِدَتِهِ،
تا آن که خداوند محمّد رسول اللّه صلّى اللّه علیه وآله را براى به انجام رساندن وعدهاش،
وَتَمامِ نُبُوَّتِهِ، مَأْخُوذاً عَلَى النَّبِيِّينَ ميثاقُهُ،
و به پایان رساندن نبوت مبعوث نمود، درحالى که قبولى رسالت او را از تمام انبیاگرفته بود،
مَشْهُورَةً سِماتُهُ، كَريماً ميلادُهُ.
نشانه هایش روشن، و میلادش باعزت و کرامت بود.
وَ اَهْلُ الأرْضِ يَوْمَئِذ مِلَلٌ مُتَفَرِّقَةٌ، وَ اَهْواءٌ مُنْتَشِرَةٌ، وَ طَرائِقُ مُتَشَتِّتَةٌ،
در آن روزگار اهل زمین مللى پراکنده، داراى خواستههایى متفاوت، و روشهایى مختلف بودند،
بَيْنَ مُشَبِّه لِلّهِ بِخَلْقِهِ، اَوْ مُلْحِد فِى اسْمِهِ، اَوْ مُشير اِلى غَيْرِهِ.
گروهى خدا را تشبیه به مخلوق کرده، عدهاى در نام او از حق منحرف بوده، و برخى غیر او را عبادت مىنمودند.
فَهَداهُمْ بِهِ مِنَ الضَّلالَةِ، وَ اَنْقَذَهُمْ بِمَكانِهِ مِنَ الْجَهالَةِ.
چنین مردمى را به وسیله پیامبر از گمراهى به هدایت رساند، و به سبب شخصیّت او از چاه جهالت به در آورد.
ثُمَّ اخْتارَ سُبْحانَهُ لِمُحَمَّد صَلَّى اللّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ لِقاءَهُ،
آن گاه لقایش را براى محمّد صلّى اللّه علیه وآله اختیار کرد
وَ رَضِىَ لَهُ ما عِنْدَهُ، وَ اَكْرَمَهُ عَنْ دارِ الدُّنْيا، وَ رَغِبَ بِهِ عَنْ مُقارَنَةِ الْبَلْوى،
و جوار خود را براى او پسندید، با فراخواندنش از این دنیا به او اکرام نمود، و براى او فردوس اعلا را به جاى قرین بودن به ابتلائات وسختیهابرگزید،
فَقَبَضَهُ اِلَيْهِ كَريماً صَلَّى اللّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ،
و او را کریمانه به سوى خودبرد؛ درود خدا براو وخاندانش باد.
کلمات کلیدی:
نهج البلاغه