[متن پیشرو، یادداشت آقای ع. چینیچیان، دربارهی "شهادت" است که عیناً به نقل از منبع آن ایفاد میگردد].
بسم الله الرّحمن الرّحیم
سلام بر شما محبان، هم هدفها، هم سوها و عزادران شهادت سرداران حاج قاسم سلیمانی و ابو مهدی المهندس و همراهان ایشان به دست امریکای جنایتکار.
در میان عزاداران، عدهای [هر چند محدود] نیز هستند که ضمن علاقه و ارادت قلبی به سردار شهید سلیمانی، و ضمن تأثیر پذیری از این موج خروشان، نمیخواهند نامآوری ایشان به عنوان یک سردار بزرگ اسلام باشد و نمیخواهند غمّ و غصه و عزاداری خودشان، خدایی ناکرده، رنگ و بوی دینی، اعتقادی، اسلامی و انقلابی داشته باشد، لذا دائم شعار میدهند که او یک اسوهی ملی – یک سرباز وطن – یک مدافع وطن و ... بود و در این راه سالها مبارزه کرد و به شهادت رسید! و البته این بیمِهری و تحریف است؛ هر شهیدی قبل از شهادت، بارها و بارها، اهداف و انگیزهها و اعتقادات خود را بیان داشته است؛ پس شخصیت و هدفش، همان بود که خودش به آن اقرار و اذعان داشت، نه آن چه اینان میگویند! او همیشه برای خدا به میدان رفت و همیشه آرزوی شهادت و لقاء الله و دیدار پیامبر اکرم و امامان علیهم السلام، امام خمینی رحمة الله علیه و شهدا را در مقام "شهید" داشت.
از سویی دیگر، رسانههای فارسی زبان و نیز سربازان بیجیر و مواجب جانیان در فضای مجازی، که هم سردار را خوب شناختهاند و هم از این خیزش و نمایش مردمی به وحشت افتادهاند، مرتب فرافکنی میکنند که او هیچ علاقه و توجهی به "وطنش" نداشت و در هیچ سخنرانی از وطن اسمی نیاورد و همش از خدا و راه خدا گفت و خود را سرباز ولایت نامید! آنها گمان میکنند که با این ضد تبلیغ سبک و بیمغز، شاید محبت و بزرگداشت ایشان را از دل برخی [هر چند محدود] بزدایند!
این جوّسازی، نه فقط از روی دشمنی، بلکه از جهالت (بیخردی) و ناآگاهی آنان نیز میباشد. آنها چون هیچ ایمان و محبتی به خداوند سبحان ندارند، هرگز مفهوم «وَالَّذِينَ آمَنُوا أَشَدُّ حُبًّا لِلَّهِ – آنها که ایمان دارند، شدت محبتشان برای الله است / البقره، 165» را درک نمیکنند!
چنین نیست که مؤمنان، مجاهدان فی سبیل الله و عاشقان شهادت، مادر و پدر – همسر و فرزند – وطن و ملت خود را دوست نداشته باشند، بلکه محبت باید هدف و غایت داشته باشد؛ لذا غایت محبت کفار دنیاست و متاعش، و غایت محبت مؤمنان، الله جلّ جلاله میباشد و همه چیز را در راستای محبت او دوست دارند، لذا محبتشان صادقانه و خالصانه میشود. چنان که شاهد بوده و هستیم که "وطن وطن" گویان، یا فرار کردند و یا به گوشهای خزیدند و یا حتی به وطن و ملت خود خیانت کرده و میکنند، اما "الله اکبر" گویان، از وجب به وجب این خاک دفاع کردند و برخی از آنان به شهادت رسیدند و بسیاری دیگر مجروح، آواره و مصیبت زده شدند.
مؤمن هیچ گاه چیزی یا کسی را به خاطر منافع و لذت مادی خود دوست ندارد، بلکه همه چیز را برای جلب رضایت و محبت محبوب حقیقی، الله جلّ جلاله دوست دارد.
پس، عشق و علاقه و محبت ما به وطن، مردم، خانواده و ...، إلهی است و چون إلهی است، صاف و بیآلایش میباشد.
معنای خاص شهادت
آنان که ره دوست گزیدند همه
در کوی شهادت آرمیدند همه
در معرکه دو کَون فتح از عشق است
هر چند سپاه او شهیدند همه (ملاصدرا)
اگر چه در معنای عام، مؤمنان همه در مقام "شهید" قرار میگیرند، اگر چه آرام و در بستر بمیرند؛ و اگر در حقیقت امر کنکاش نماییم، چه بسا هر کدام به نوعی به شهادت رسیده باشند؛ اما واقع این است که "شهادت" به معنای خاص آن، هنگام ریخته شدن خون مجاهد فی سبیل الله به دست دشمن محقق گردیده و مصداق پیدا میکند.
بدیهی است که این صورت ظاهری "شهادت"، نوعی پیروزی برای دشمن جانی و نوعی شکست برای سپاه اسلام به نظر میآید و چه بسا این پرسش در ذهن مطرح گردد که «آیا شهادت ارجح است، یا پیروزی بر دشمن، و ما باید طالب کدام باشیم»؟ به تعبیری دیگری، «آیا شهادت طلبی، که آرزوی بزرگ امامان علیهم السلام نیز بوده است، یعنی آرزوی پیروزی و غلبهی دشمن»؟!
حقیقت این است که هیچ شکستی برای "الله جلّ جلاله" و بالتبع "انصار الله و مجاهدان فی سبیل الله" متصور نیست و به قول امام خمینی رحمة الله علیه، برای آنان دو طرف سکه، یک نقش را دارد و در حال پیروز میدان هستند؛ حال چه غلبه کنند و لشکریان تروریست و خونریز داعشِ امریکایی را از عراق و سوریه بیرون کنند و چه به فوز عظیم شهادت برسند.
هیچ شهیدی نیست که آثار وجودیاش پس از شهادت، به مراتب بیشتر از آثار پر برکت زمان حیاتش و مجاهداتش نباشد. چنان که سیدالشهداء، حضرت امام حسین علیه السلام، ده سال قبل از عاشورا نیز امام بودند و آثار وجودی خود را داشتند؛ اما شهادت ایشان بود که سبب احیای اسلام، معرفت، ایمان، بصیرت و مجاهدت مسلمانان تا قیامت گردیده است.
برخی، هر چقدر هم که مسلمان باشند، اگر چه ناخودآگاه، ولی "مرگ یا شهادت" را پایان فعالیتها و تلاشهای یک مجاهد فی سبیل الله میبینند، در حالی که دست او در این دنیای محدود بسته است، و پس از شهادت است که با فراخ بال و در سطحی بسیار گستردهتر فعالیت مینماید و اثر میگذارد.
اگر بخواهید مجاهدتهای سردار شیهد حاج قاسم سلیمانی را فهرست کنید، به فعالیتهایش در جبهههای جنگ، سازماندهی نیروی قدس و شکست امریکا، انگلیس، اسرائیل و داعش در عراق و سوریه و منطقه خلاصه میشود که البته آنقدر عظیم و ارزشمند است که در دهها کتاب نیز نمیتوان توصیف نمود و به تفصیل از ابعاد، عمق و آثار آنها برای حال و آینده سخن گفت؛ اما شهادت مظلومانهی ایشان است که نه تنها محبت دلها را بروز و ظهور میبخشد و به "مودت" میرساند؛ بلکه ترس و وحشت را بر وجود نحس شیطان بزرگ و متحدان غربی و نوکران عربی و پایگاه اسرائیلیاش مستولی میگرداند.
مردم، در ایران، عراق، سوریه، یمن، افغانستان، پاکستان و سرتاسر منطقه و جهان اسلام بپا میخیزند و آمادگی خود را برای انتقامی سخت و پشیمان کننده اعلام میدارند؛ مضافاً بر این که نظام سلطه، به خود میلرزد و به فکر فرار و حفظ جان و مال و قدرت خود میافتد!
این خیزش مردمی از یک سو و وحشت دشمنان اسلام و مسلمانان در منطقه و سرتاسر جهان و نیز سایر مردمان، بر اثر حمله ایران به اسرائیل، یا به پایگاههای امریکایی در کشورهای اسلامی، یا انتقام از چند تن از سران جلاد و تروریست نبوده است؛ بلکه فقط در اثر شهادت آن بزرگواران بوده است؛ و این همان آثاری است که پس از شهادت و به برکت خون آنها ظهور مییابد.
هرگز چنین نبوده که مسلمانان جهان در خواب غفلت فرو رفته باشند و با شهادت صیاد، حججی و حاج قاسم سلیمانی بیدار شوند و هرگز چنین نبوده که مسلمانان جهان دچار تفرقه شده باشند و این حادثه آنان را دوباره متحد ساخته باشد، اگر چه بسیاری نیز با این "ذکر = یادآوری"، دوباره متوجه خود و اصیلترین باورها و زیباترین گرایشهای خود شدند؛ بلکه این خیزش مردمی در سرتاسر جهان، ظهور و بروز باورها و محبتهایی است که پیش از شهادت در قلوب مردمان جای گرفته است و این حادثه، سبب نمایش آن به عالمیان گردیده است و این نمایش جهانی، از اولین آثار و برکات شهادت آن عزیزان میباشد.
پس مؤمن، بر اساس «فَضَّلَ اللَّهُ الْمُجَاهِدِينَ بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنْفُسِهِمْ عَلَى الْقَاعِدِينَ دَرَجَةً»، مجاهدت در راه خدا را بر سکون ترجیح میدهد، چرا که طالب ارتقای درجات وجودی (قرب بیشتر) است؛ و بر اساس «وَفَضَّلَ اللَّهُ الْمُجَاهِدِينَ عَلَى الْقَاعِدِينَ أَجْرًا عَظِيمًا»، طالب پاداش الهی است، نه کف و سوت یک عده، و بر اساس «وَلَا تَحْسَبَنَّ الَّذِينَ قُتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ أَمْوَاتًا بَلْ أَحْيَاءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ يُرْزَقُونَ»، طالب حیات حقیقی است، نه ممات و انقطاع اثر. او خدا را دوست دارد و میخواهد که واجد شرایط محبوب خدا شدن گردد، که این فضل و برتری الهی، به هر کسی نمیرسد:
«يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا مَنْ يَرْتَدَّ مِنْكُمْ عَنْ دِينِهِ فَسَوْفَ يَأْتِي اللَّهُ بِقَوْمٍ يُحِبُّهُمْ وَيُحِبُّونَهُ أَذِلَّةٍ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ أَعِزَّةٍ عَلَى الْكَافِرِينَ يُجَاهِدُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَلَا يَخَافُونَ لَوْمَةَ لَائِمٍ ذَلِكَ فَضْلُ اللَّهِ يُؤْتِيهِ مَنْ يَشَاءُ وَاللَّهُ وَاسِعٌ عَلِيمٌ» (المائدة، 54)
- اى كسانى كه ايمان آوردهايد هر كس از شما از دين خود برگردد به زودى خدا گروهى [ديگر] را مىآورد كه آنان را دوست مى دارد و آنان [نيز] او را دوست دارند؛ [اينان] با مؤمنان فروتن [و] بر كافران سرفرازند در راه خدا جهاد مىكنند و از سرزنش هيچ ملامتگرى نمىترسند؛ اين فضل خداست آن را به هر كه بخواهد مىدهد و خدا گشايشگر داناست.
به امید ظهور و قیام منجی عالم بشریت، حضرت امام مهدی علیه السلام.
والسلام.
منبع:
http://www.iranpn.ir/view/117981.html
- تعداد بازدید : 700
- 15 دی 1398
- نسخه قابل چاپ
- اشتراک گذاری
کلمات کلیدی: یادداشت