هر گاه واقعاً نیازمندی [مادی و معنوی] خود را درک کردی و خواستی او را بخوانی تا حاجتت را بدهد، اول چشمت را بازکن و سپس دهانهی کاسه گداییات را برگردان
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّلْ فَرَجَهُمْ و صَلِّ عَلی فاطِمَةَ وَ اَبیها وَ بَعْلِها وَ بَنیها وَالسِّرِّ الْمُسْتَوْدَعِ فیها بِعَدَدِ ما اَحاطَ بِه عِلْمُکَ - اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج - صَلَّى اللَّهُ عَلَیْکَ یَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ.
سلام دوستان؛
خداوند سبحان که خالق، مالک، ربّ و رازق ماست، حقیقت وجودی ما و خودش را بسیار جامع و کوتاه، چنین معرفی نمود:
«يَا أَيُّهَا النَّاسُ أَنْتُمُ الْفُقَرَاءُ إِلَى اللَّهِ وَاللَّهُ هُوَ الْغَنِيُّ الْحَمِيدُ» (فاطر، 15)
ترجمه: ای مردم! شما همه نیازمند به الله هستید، و الله غنی (بینیاز) و ستوده است.
بنابراین، چون ما خالق نیستیم و مخلوقیم، سبحان نیستیم و سراسر نقص هستیم، مالک و رب و رازق نیستیم، بلکه مملوک، مربوب و مرزوق هستیم، سراسر نیاز و نیازمندیم؛ اما نه نیازمند دیگرانی که خودشان نیز چون ما هستند، بلکه نیازمند پروردرگار عالم «أَنْتُمُ الْفُقَرَاءُ إِلَى اللَّهِ»، و این خداوند سبحان است که هم غنی و بینیاز است و هم ستوده و قابل پرستش و ستایش.
ما گاهی این نیاز عمیق، مستمر و مبرم خود را درک میکنیم، به ویژه هر گاه که به لحاظ مادی و مالی احساس کمبود مینماییم؛ مثل وقتی که بیمار، بدهکار یا گرفتار میشویم و گاهی به اندک تنعمی خوشحال و مشغول میشویم، و غفلت سراسر وجود ما را میگیرد و گمان میکنیم که نیازی نداریم و اگر داشته باشیم نیز خودمان میتوانیم برآورده سازیم! علم، هنر، امکانات، اسباب، دوستان، آشنایان و ترفندهای بسیاری داریم؛ و این یعنی یک اندیشهی صد در صد قارونی، که مدعی بود هر چه دارم از علم، هنر و توان خودم به دست آوردهام!
از اینرو، فرمود: «كَلَّا إِنَّ الْإِنْسَانَ لَيَطْغَى * أَنْ رَآهُ اسْتَغْنَى – نه چنین است، بلکه انسان طغیان میکند آنگاه که خود را غنی میبیند/ العلق، 6 و 7». نکته قابل توجه آن که نفرموده «انسان وقتی غنی میشود»، چون مخلوق هیچگاه غنی نمیشود، بلکه فرمود: «انسان طغیان میکند، آنگاه که خود را غنی میبیند»، یعنی گمان میکند که دیگر نیازی به خدا ندارد!
حال که بیشتر توجه نمودیم "ما همه نیازمند به او هستیم"، باید بدانیم که چگونه از او بخواهیم و یا به قول معروف «راه و رسم گدایی چیست»؟
الف - خدا معطل گدایی ما نمانده است
نکته نخست این که بدانیم خداوند منّان، جواد و کریم است و معطل اظهار نیاز و گدایی ما نمانده است، مگر این همه که به ما داده را خودمان خواسته بودیم و مگر چقدر از نیازهای خود را میشناسیم؟! پس، اگر فرموده که "دعا" کنید، من را بخوانید تا استجابت کنم شما را، برای این است که راه را گم نکنیم و هنگام درک نیاز، بیخودی سراغ گدایان دیگر نرویم، بلکه خودش را بخوانیم، تا او نیاز ما را مرتفع نموده و ما را رشد دهد. دقت کنیم که این "خواستنها و نیاز به درگاه بردنها، همه بندگی است؛ و او نمیخواهد ما مقابل دیگران اظهار بندگی نماییم"!
●- برخی میپرسند: پس این که به زیارت میرویم و نزد آن بزرگواران عرض حاجت مینماییم چه؟! پاسخ این است که از آنها میخواهیم تا آنان برای ما از خدا بخواهند (چنان که به یک دیگر نیز التماس دعا میگوییم) و چون آنها واسطه فیض الهی هستند، از آنها میخواهیم که برای ما نیز واسطهی فیض شوند؛ اما اگر خودشان را در برآوردن حاجات مستقل از خدا بدانیم، این شرک است و آنان نیز از ما روی بر میگردانند.
ب – رحمت خدا واسعه است
فرمود: « وَرَحْمَتِي وَسِعَتْ كُلَّ شَيْءٍ - و رحمتم همه چيز را فرا گرفته است / الأعراف، 156» رحمت خداوند متعال واسعه است. امیرالمؤمنین، امام علی علیه السلام، دعای کمیل را استناد و توکل بر همین آیه آغاز مینمایند: «اللّٰهُمَّ إِنِّى أَسْأَلُكَ بِرَحْمَتِكَ الَّتِى وَسِعَتْ كُلَّ شَىْءٍ - خدایا از تو درخواست میکنم، به رحمتت که همهچیز را فراگرفته است».
وقتی میفرماید: «رحمتم همه چیز را فرا گرفته است»، یعنی نه تنها انسان، بلکه جامدات و حیوانات نیز تحت پوشش رحمت من هستند، و یعنی حتی قلب کافر و مشرک نیز تحت پوشش رحمت الهی است، چه رسد به مؤمنان و محبان!
"رحمت" را "بخشش" معنا کردهاند، درست هم هست؛ اما او چه چیزی را میبخشد؟! آری، او وجود میبخشد و رحمت همان "وجود بخشی" است؛ اگر لطف، کرم، جود، رأفت، مغفرت و عفو را نیز "رحمت" خواندهاند، به خاطر این است که همه سبب وجود بخشی میگردند. بدیهی است که ابتدا وجود میبخشد، سپس ربوبیت میکند، رزق میدهد، لطف میکند، عفو مینماید، دعا را استجابت میگرداند و ...؛ لذا رحمتش بر همه چیز وسعت و سبقت دارد.
پس محرومیت بندگان از چیست؟
ممکن است پرسیده شود: «حال که رحمت خدا بر همه چیز وسعت دارد»، پس چرا قلب کافر، مشرک، منافق، ظالم و فاسق را شامل نشده است؟ چرا دعاهای من مستجاب نمیگردد؟! پاسخ این است که قلب کافر و ظالم نیز مشمول رحمت الهی است، منتهی کاری کردهاند که بسته شود و هیچ رحمتی وارد آن نگردد و مصداق «خَتَمَ اللَّهُ عَلَى قُلُوبِهِمْ» شده است و هم "دعا"های مؤمنان و مسلمانان و هر کسی که نیازش را به درگاه او ببرد مستجاب است، به شرطی که راه و رسم بندگی و گدایی را بداند.
●- گدایی هم ادب و راه و رسم خودش را دارد. هیچ انسان دارا، جواد و کریمی، به گدایی که متکبرانه، مدعیانه، طلبکارانه و بیادبانه میخواهد، چیزی نمیدهد؛ باز این خداوند منّان است که هم بدون دعا داده و میدهد و هم این غفلتها و جسارتها را ندید گرفته و میدهد! هم به آن بندهای که به جای درگاه او، به در خانهی بندگانش رفته و آنها را شریک قرار داده و به خدا شرک میرزد میدهد، و هم به آن بندهای که مخلصانه خودش را میخواهد میدهد و تفاوتش این است که آن چه از مادیات به کافر و ظالم نیز میدهد، مسببات غفلت و کفر بیشتر آنان را فراهم میسازد، اما آن چه به مؤمن میدهد، سبب حمد، شکر، زیادتی و خیر دنیا و آخرتش میگردد.
●- بگذریم! گفتیم که گدایی، همان بندگی است و راه و رسم و ادب خودش را دارد و از جمله، سه نکته باید مورد توجه ویژه قرار گیرد:
اول – اخلاص
خداوند متعال، در عبادت خودش هیچ شریکی به هیچ مقدار سهمی نمیپذیرد. اگر بگویی 99 درصد سهم تو و یک درصد هم برای غیر تو؛ میفرماید: من این 99 درصد را نیز به همان یک درصد میدهم و نمیخواهم. چون من به صد در صدش هم نیازی ندارم، برای سعادت خودت گفتم، و شرک حتی یک درصد هم باشد، تو را از رشد، کمال و قرب به من باز میدارد. یک سلول سرطانی، در میان 30 تریلیون سلول شناخته شده، همه را مبتلا و فاسد میگرداند. لذا فرمود:
«هُوَ الْحَيُّ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ فَادْعُوهُ مُخْلِصِينَ لَهُ الدِّينَ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ» (غافر، 65)
ترجمه: زنده (حقیقی) اوست؛ معبودی جز او نیست؛ پس او را بخوانید در حالی که دین خود را برای او خالص کردهاید! ستایش مخصوص خداوندی است که پروردگار جهانیان است!
دوم – دیدن
دوم همان دیدن با چشم ظاهر و نیز بصیرت است. خداوند متعال چیزی را از آسمان به کف دست کسی نازل نمیکند، بلکه آن را در نزدیکی او قرار میدهد و میفرماید: با چشم باز حرکت کن، ببین کجاست و بردار. میتوانست به بندهی عزیزش، حضرت مریم علیهاالسلام، در زیر آن درختی که نشسته بود، خرما بدهد؛ اما فرمود: «این شاخه را خودت تکان بده، تا رطبش بیفتد، سپس بخور تا چشمت به فرزندت روشن شود».
بنابراین، اخذ حاجت، مستلزم حرکت است و حرکت نیز چشم بینا میخواهد. بالاخره اگر گنجی در صندوقی باشد، باید ببینی که کلیدش کجاست، و یا رمزش چیست و کجاست؟ سپس باید با این اسباب و وسایل، به طرف صندوق بروی و سپس درش را باز کنی، تا چشمت به گنج روشن شود.
چرا میفرماید: «وَاذْكُرُوا نِعْمَتَ اللَّهِ عَلَيْكُمْ - و نعمت خدا را بر خود ياد كنيد / آل عمران، 103»، و چرا میفرماید: «وَأَمَّا بِنِعْمَةِ رَبِّكَ فَحَدِّثْ - و از نعمت پروردگار خويش [با مردم] سخن گوى / الضحی، 11»؟ برای این که مجبور شوی نعمت را ببینی، و نشوی مانند آن که حافظ در توصیفش گفت: «بی دلی در همه احوال خدا با او بود - او نمیدیدش و از دور خدا را میکرد»!
البته پس از آن که گنج را دیدی و به آن دستیافتی، کارهای دیگری هم هست که باید انجام دهی تا منتفع گردی، اما فعلاً موضوع بحث ما نیست.
سوم – دهانهی کاسه گدایی را برگردان
نکتهی بسیار مهم، همین جاست! تشنهای را فرض بگیرید که در کلبهای بیآب مانده است و برای جرعهای آب که او را از هلاکت رهایی بخشد، ملتمسانه دعا میکند و ناگاه متوجه میشود که بارانی نیکو، باریدن گرفته است.
اما، او نه تنها چشمش را باز نمیکند تا ببیند کجا باید بایستد، بلکه کاسهی خود را بر میدارد و زیر شیروانی آن کلبه میایستد و دهانهی کاسه را نیز پشت به آسمان و رو به زمین میگیرد و بسیار مخلصانه به خداوند متعال میگوید: «خدایا! مرا نیز مشمول رحمتت بگردان و از این باران پر نعمتی که به زمین میدهی تا زنده شود، قطراتی هم به من بده تا زنده بمانم»! پس از ساعتی گدایی، به درون کاسهاش مینگرد که خشک خشک است! اما او نه از زیر شیروانی بیرون میآید و نه دهانهی کاسه را رو به آسمان میگیرد، و هم چنان ناله میزند و حتی گلهمند و معترض نیز میشود که «مگر خدا نیستی، مگر رازق نیستی، مگر تشنگی مرا نمیبینی، پس چرا از این همه باران، چند قطرهای به من نمیدهی تا نجات یابم»؟!
[این مثال را از آیت الله حائری شیرازی رحمة الله علیه بسیار شنیدهایم].
جذبهی محبوب
کاسهی دل، رو به سوی محبوب و معبود دارد و از او میخواهد؛ و "خواندن و خواستن = دعا"ی حقیقی این است، نه آن که به لفظ میآید. پس اگر متاع دنیا محبوب غایی شد، فرقی ندارد که چند هزار بار "یا الله – یا کریم و ..."، بگویی! محبوب دل دنیاست و دهانهی کاسه رو به دنیایی که تماما نیازمند و گداست!
خداوند متعال در کلام وحی فرمود:
«إِنَّ هَؤُلَاءِ يُحِبُّونَ الْعَاجِلَةَ وَيَذَرُونَ وَرَاءَهُمْ يَوْمًا ثَقِيلًا» (الإنسان، 27)
ترجمه: آنها زندگى زودگذر دنيا را دوست دارند، در حالى كه روز سختى را پشت سر خود رها مىكنند!
پیامبر اکرم صلوات الله علیه و آله، در توصیف انواع محبتها و آثارشان فرمودند:
«حُبُّ اَلدُّنْيَا رَأْسُ كُلِّ خَطِيئَةٍ وَ مِفْتَاحُ كُلِّ سَيِّئَةٍ وَ سَبَبُ إِحْبَاطِ كُلِّ حَسَنَةٍ» (إرشاد القلوب،جلد۱، صفحه۲۱)
ترجمه: دوستى دنيا اول همهی گناهان و كليد هر بدى است و سبب فاسد شدن تمامى نيكویىها است.
●●●- دعاهای بسیاری از ما و بسیاری از دعاهای ما اینگونه است. با زبانی که در دهان میجنبانیم، او را با الفاظی میخوانیم، اما با دعایی که از دل بر میخیزد، میگوییم: «خدایا! محبوب غایی ما تو نیستی، بلکه متاع این دنیای فانی توست؛ پس به ما بده تا از تو دورتر شویم»! حال انصاف دهیم که اگر استجابت نموده و بدهد به نفع ماست، یا اگر ثواب دعا را بدهد، اما حاجت را روا نسازد؟!
«وَلَوْ رَحِمْنَاهُمْ وَكَشَفْنَا مَا بِهِمْ مِنْ ضُرٍّ لَلَجُّوا فِي طُغْيَانِهِمْ يَعْمَهُونَ» (المؤمنون، 75)
ترجمه: و اگر به آنان رحم كنيم و گرفتاريها و مشكلاتشان را برطرف سازيم، (نه تنها بيدار نمىشوند، بلكه) در طغيانشان لجاجت مىورزند و (در اين وادى) سرگردان مىمانند!
***- پس ای عزیز! هر گاه واقعاً درک نیاز کردی و خواستی به درگاه او گدایی کنی، او پیش از آن که تو بخواهی داده است؛ منتهی تو باید محبت خود را خاص او گردانی و دهانهی کاسه گدایی را رو به آسمان رحمتش بگیری و خالصانه او را بخوانی و از او بخواهی، تا از بارش باران رحمت بیکرانش بهرهمند گردی.
مقصود این نیست که دنیا و متاع دنیا را نخواهیم؛ بالاخره ما در این دنیا زندگی میکنیم، نه تنها به متاع دنیا نیز نیازمندیم، بلکه اساساً رشد و کمال ما در همین دنیاست و تحقق آن مستلزم برخورداری از امکانات، اسباب و رفع نیازهای دنیوی نیز میباشد. بلکه مقصود این است که محبوب غایی او باشد و شرک نورزیم؛ اگر سلامتی، همسر، فرزند، شغل، درآمد، خانه، رفاه، قدرت، شهرت و سایر اسباب را میخواهیم، حقاً به عنوان اسباب باشد؛ به آنها به دیدهی وسایل جهت رشد و قرب بیشتر به او بنگریم، نه این که هدف و محبوب غایی ما باشند، اما آنها را از خدا طلب نماییم!
حال، با این هدف و با دانش، بینش و اخلاص او را بخوان و از او بخواه، ببین چه میدهد؟! البته پیش از عرض حاجت، به غیر از شکر برای نعمات داده شده (که سبب زیاد شدن نعمات میگردد)، استغفار و توبه نیز بنما، چرا که بسیاری از گناهان سبب بالانرفتن دعا و یا سد راه اجابت میگردند. (دعای کمیل را با دقت بخوانیم که کلیدهای اجابت است).
«وَقَالَ رَبُّكُمُ ادْعُونِي أَسْتَجِبْ لَكُمْ إِنَّ الَّذِينَ يَسْتَكْبِرُونَ عَنْ عِبَادَتِي سَيَدْخُلُونَ جَهَنَّمَ دَاخِرِينَ» (غافر، 60)
ترجمه: پروردگار شما گفته است: «مرا بخوانيد تا (دعاى) شما را بپذيرم! (دعا نکردن، تکبر در عبادت است و) كسانى كه از عبادت من تكبّر مىورزند به زودى با ذلّت وارد دوزخ مىشوند!»
التماس دعا.
مشارکت و هم افزایی (ارسال به دوستان در فضای مجازی)
موضوع یادداشت:
هر گاه واقعاً نیازمندی [مادی و معنوی] خود را درک کردی و خواستی او را بخوانی تا حاجتت را بدهد، اول چشمت را بازکن و سپس دهانهی کاسه گداییات را برگردان.
نشانی لینک متن:
http://www.x-shobhe.com/shobhe/10500.html
پیوستن و پیگیری در پیامرسانها:
- تعداد بازدید : 2203
- 23 مرداد 1399
- نسخه قابل چاپ
- اشتراک گذاری
کلمات کلیدی: یادداشت