بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمَّدٍ وعَجِّلْ فَرَجَهُمْ و صَلِّ عَلی فاطِمَةَ وَ اَبیها وَ بَعْلِها وَ بنیها وَالسِّرِّ الْمُسْتَوْدَعِ فیها بِعَدَدِ ما اَحاطَ بِه عِلْمُکَ - اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج - صَلَّى اللَّهُ عَلَیْکَ یَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ.
سلام بر شما؛
در همین پایگاه، مباحث بسیاری دربارۀ "محبت" که اصل آن در وجود آدمی نهادینه شده است، به صورت نوشتاری و یا صوتی (لینک فهرست صوتی) درج نمودهایم، چرا که "محبت"، اصل و ریشه است، این "محبت" است که ایجاد انگیزه میکند و موتور حرکت میشود. چنان که آدمی خیلی چیزها را میشناسد و شناخت مقدمه است، اما در نهایت به سوی چیزی میرود که آن را دوست دارد، نه الزاماً آن چیزی که میشناسد.
اگر از اصلیترین مباحث اعتقادی گرفته تا جزئیترین میلها، گرایشات، کُنشها و واکُنشها بنگرید، معلوم میشود که همه ریشه در "محبت" دارد و حتی ممکن است که "شناخت" اندک باشد، اما "محبت" شدید باشد و این حقیقت در مورد مؤمن و کافر، یا حق و باطل، صادق است.
آن که دنیاگراست و به سوی دنیاپرستی و ارضای انواع شهوات حیوانی میرود، علتش "محبت" به دنیا و متاع زودگذر آن است، چنان که در قرآن مجید فرمود:
«إِنَّ هَؤُلَاءِ يُحِبُّونَ الْعَاجِلَةَ وَيَذَرُونَ وَرَاءَهُمْ يَوْمًا ثَقِيلًا» (الأنسان، 27)
ترجمه: آنها زندگى زودگذر دنيا را دوست دارند، در حالى كه روز سختى را پشت سر خود رها مىكنند!
هم چنین، پیامبر اکرم صلوات الله علیه و آله فرمودند: «حُبُّ الدُّنْیا رَأْسُ کُلِّ خَطِیئَة – محبت دنیا، سرآمد (ریشه) تمامی خطاها (و گناهان) میباشد / «اصول کافى»، جلد 2، حدیث 8» - و امیرالمؤمنین، امام علی علیه السلام فرمودند:
«أيُّهَا النّاسُ! إيّاكُم وحُبَّ الدُّنيا ؛ فَإِنَّها رَأسُ كُلِّ خَطيئَةٍ ، وبابُ كُلِّ بَلِيَّةٍ ، وقِرانُ كُلِّ فِتنَةٍ ، وداعي كُلِّ رَزِيَّةٍ» (تحف العقول : ص 215)
ترجمه: اى مردم! از دنيادوستى بپرهيزيد كه ريشه هر خطا، و درِ هر بلا، و جفت هر فتنه، و فراخواننده هر مصيبتى است.
و آن که خداگرا و معادگراست نیز همینطور؛ چنین نیست که تمامی مؤمنان دانشمند، حکیم (فیلسوف)، عارف و فقیه باشند، حتی بسیاری از آنها عوام هستند و شناخت اندکی دارند، اما خداوند سبحان، معاد (بهشت و لقاء الله)، پیامبر اکرم و اهل بیت صلوات الله علیهم اجمعین، قرآن کریم، اسلام، نماز و بندگی را دوست دارند.
"محبت" در انسان، میل رسیدن به "محبوب" را ایجاد میکند، انگیزۀ حرکت در جهت خاصی به وجود میآورد و موتور حرکت میشود.
بالتبع "محبت" در انسان حرص و طمع نیز ایجاد میکند، حال اگر "محبوب" حقیقی، خیر و خوب باشد، این حرص و طمع جهت خوب پیدا میکنند، اما اگر باطل و بد باشد، حرص و طمع نیز در همان جهت مذموم ایجاد میشود.
ترس:
"ترس" نیز یکی از دو بال حرکت و پرواز است، هر حرکتی به سوی هر هدفی، مستلزم برخورداری از انگیزۀ دوری جستن، مقاومت نمودن و به اصطلاح ترمز میباشد.
"ترس" نیز ریشه در همان "محبت" دارد. وقتی آدمی کسی، یا چیزی یا کاری را دوست داشت، از هر چه برای رسیدن او "تهدید" به حساب آید – و یا سبب دوری یا جداییاش شود، میترسد؛ لذا یا از نزدیک شدن به آن پرهیز میکند و یا برای رفع و دفع آن موانع و تهدیدها، تلاش دشمنستیزانه (جهاد) میکند.
منطق و استدلال حضرت ابراهیم علیه السلام:
نه فقط نمرود و نمرودیان، بلکه تمام قوم در آن زمان، با توحید و بتشکنی حضرت ابراهیم علیه السلام مخالف بودند؛ گاه با او درگیر میشدند و یا حتی در آتش میانداختند، گاه به بحث و جدل میپرداختند تا شاید برگردد!
چند گروه آمدند و گفتند: «ستارهها، ماه و خورشید، خدایان بزرگ و ربّ ما هستند»، ایشان همراهی کرد و منتظر افول آنها شد تا استدلال نماید. اما در مقام استدلال، نفرمود: «اینها همه مخلوق، نیازمند و تحت ربوبیت دیگری هستند، همه حادث و فانی هستند و ...»، بلکه بر "محبت" تأکید نمودند و فرمودند: «لَا أُحِبُّ الْآفِلِينَ – من افول کنندگان را دوست ندارم / الأنعام، 68».
"دوست ندارم"، یعنی آنها در این قابلیت نیستند که محبوب غایی من باشند و به سوی آنان روم و یا از آنها مدد بخواهم، خیر و شرّ خود را از آنان بدانم، و یا بازگشت خود را به سوی آنها بدانم!
●- بیان شد که نقطۀ مقابل "محبت"، "ترس" است؛ لذا وقتی قومش به جدل، محاجه و چه بسا تهدید با او برخاستند و گفتند این کفر تو به بتها، ستاره، ماه و خورشید، سبب خشم آنان [خدایان] و نیز دشمنی ما میشود، فرمود: «من از اینها نمیترسم».
«وَحَاجَّهُ قَوْمُهُ قَالَ أَتُحَاجُّونِّي فِي اللَّهِ وَقَدْ هَدَانِ وَلَا أَخَافُ مَا تُشْرِكُونَ بِهِ إِلَّا أَنْ يَشَاءَ رَبِّي شَيْئًا وَسِعَ رَبِّي كُلَّ شَيْءٍ عِلْمًا أَفَلَا تَتَذَكَّرُونَ» (الأنعام، 80)
ترجمه: ولى قوم او، با وى به گفتگو و ستيز پرداختند؛ گفت: «آيا دربارۀ خدا با من گفتگو و ستيز مىكنيد؟! در حالى كه خداوند، مرا با دلايل روشن هدايت كرده؛ و من از آنچه شما همتاى (خدا) قرار مىدهيد، نمىترسم (و به من زيانى نمىرسانند)! مگر پروردگارم چيزى را بخواهد! وسعت آگاهى پروردگارم همه چيز را در برمى گيرد؛ آيا متذكّر (و بيدار) نمىشويد؟!
●- به یادم افتاد که پس از علنی شدن بعثت، گرایش فوج فوج مردم و ...، رؤسای قبال عرب نزد پیامبراکرم صلوات الله علیه و آمدند و گفتند: «تو چه میخواهی»؟! سپس سه پیشنهاد و یک تهدید ارائه دادند! گفتند: «اگر دست برداری، تو را حاکم و خلیفه عرب میکنیم – آنقدر به تو پول میدهیم که ثروتمندترین فرد عرب باشی – و زیباترین دختران و زنان عرب را به تو میدهیم (یعنی ارضای سه شهوت قوی قدرت، ثروت و شهوت جنسی)»! و گفتند: «اما اگر دست برنداری و ادامه دهی، تو را میکشیم»!
ایشان فرمودند (مضمون): به سه چیز وعده میدهید که خودتان آنها را دوست دارید و از چیزی میترسانید که خودتان میترسید. من نه این پیشنهادات شما را دوست دارم و نه از آن تهدید میترسم»، یعنی دیگر برای عقب راندن من، خلع سلاح شدید.
●- بنابراین، "محبت" و متقابلاً "ترس"، مبنای تمامی گرایشها، کُنشها و واکُنشها میباشد – چه حق و چه باطل؛ لذا ما باید ببینیم که چه کسانی و چه چیزهایی و یا چه رفتارهایی را دوست داریم و چرا؟ و بدانیم که چرایی هر محبتی به محبت بالاتر و شدیدتر برمی گردد، تا این که یا به محبت خداوند سبحان میرسد و یا به محبت جایگزینهای جعلی [دنیا]:
«وَمِنَ النَّاسِ مَنْ يَتَّخِذُ مِنْ دُونِ اللَّهِ أَنْدَادًا يُحِبُّونَهُمْ كَحُبِّ اللَّهِ وَالَّذِينَ آمَنُوا أَشَدُّ حُبًّا لِلَّهِ وَلَوْ يَرَى الَّذِينَ ظَلَمُوا إِذْ يَرَوْنَ الْعَذَابَ أَنَّ الْقُوَّةَ لِلَّهِ جَمِيعًا وَأَنَّ اللَّهَ شَدِيدُ الْعَذَابِ» (البقره، 165)
ترجمه: بعضى از مردم، معبودهايى غير از خداوند براى خود برمی گزینند؛ و آنها را دوست میدارند همچون دوست داشتن خد؛ امّا آنها كه ايمان دارند، شدت محبتشان [محبوب غاییشان] خداوند است؛ و آنها كه ستم كردند، (و معبودى غير خدا برگزيدند،) هنگامى كه عذاب (الهى) را مشاهده كنند، خواهند دانست كه تمامِ قدرت، از آنِ خداست؛ و خدا داراى مجازات شديد است؛ (نه معبودهاى خيالى كه از آنها مىهراسند).
در این آیه نیز ریشۀ گرایشات، همان "محبت و ترس" بیان شده است. لذا به موازات باید ببینیم که از چه کسانی، چه چیزهایی و چه رفتارها یا کارهایی میترسیم و چرا؟! آیا این ترس بر حق و منطقی است و باید باشد تا رشد نموده و به کمال برسیم، یا باطل و واهی است و نباید چنین ترسی داشته باشیم و به خاطر آن از مسیر خارج شویم!
مشارکت و همافزایی – موضوع و نشانی لینک متن، جهت ارسال به دوستان در فضای مجازی.
موضوع یادداشت:
منطق ابراهیم علیه السلام: محبت و ترس، دو عامل "ایمان و کفر [به هر کسی یا چیزی]"، و هر گرایش، کُنش و واکنشی میباشند.
نشانی لینک:
http://www.x-shobhe.com/note/11101.html
کلمات کلیدی:
یادداشت اندیشه و مباحث نظری