ایران پی ان- یادداشت: "محمد جباری" در یادداشتی که در یکی از مجلههای پرتعداد مجموعه همشهری منتشر شده، تراشیدن ریش خودش را به رفتار محمود احمدینژاد در دوران هشت ساله ریاست جمهوری مربوط دانسته و پرهیز از شباهت به او را علت این اقدام خود عنوان کرده است. دلنوشته زیر پاسخی دوستانه و البته احساسی به این یادداشت است :
آقای محمد جباری عزیز؛ مدتهاست که توفیق دیدار شما را نداشتهام اما همیشه با وجود اختلافات فکری گستردهای که داشتیم، حرمت استادی شما را حفظ کردم و نزد همه به نیکی از شما یاد کردم.
اما یادداشت اخیر شما جرقهای شد برای فوران آتش فشانی که مدتهاست در وجودم جوشان است و راهی به خروج پیدا نمیکرد.
اینکه شما ریشتان را به خاطر عملکرد نامناسب رئیس دولتهای نهم و دهم و ترس از اینکه مبادا شما را نیز به خاطر تشابه ظاهری با وی مورد انتقاد قرار دهند، تراشیدهاید همانقدر منطقی و بر برهان استوار است که اگر فردی علت فراری بودن و روی گرداندن خود از دین اسلام را "امیرالمومنین" بودن معاویه عنوان کند.
اینکه به خاطر رفتار احیانا نامناسب فردی که دم از مذهب و دین و امام زمان(عچ) میزند، تمام نشانههای مذهبی را نیز انکار کنیم، تنها از یک انسان ضعیف و سست عنصر برمیآید.
هیچ انسان مومن و عاقلی به خاطر فحاشی فلان مداح مشهور در مجلس روضه امام حسین(ع)، قید حضور در مجالس سالار شهیدان و اقامه عزاداری برای ایشان را نمیزند.
واقعا جای تعجب است که همیشه باید مومنین را در فشار و منگنه قرار بدهیم که شما به دلیل ظاهر مذهبیتان نباید دست از پا خطا کنید و هر کار اشتباهی هم که انجام دهید، به پای دین و اسلام نوشته میشود.
چرا از حضور فلان دختر بدحجاب و بیحجاب در مراسم احیای شب قدر خوشحال میشویم و آن را به پای دینداری سهلانه – چیزی که متاسفانه مجله همشهری جوان هم به طور جدی به دنبال ترویج آن است – میگذاریم اما کوچکترین اشتباه یک فرد با ظاهر مذهبی را به نام اسلام و تشیع سند میزنیم؟
چطور یک جوان لاابالی حق دارد هر اشتباهی انجام دهد و در پاسخ به انتقادات هم "جوانی کردن" را علت این اقدامات بدانیم اما فلان جوان مذهبی که ریش دارد یا چادر میپوشد، به خاطر کوچکترین اشتباه باید مورد مواخذه قرار بگیرد و دین و ایمانش زیر علامت سوال برده شود؟
آیا مذهبیها حق ندارند جوانی کنند؟
همانطور که یک جوان غیرمذهبی حق دارد اشتباه کند، یک جوان مذهبی هم حق دارد اشتباه کند و هیچکس حق ندارد اشتباهات او را به پای ریش و چادر و نماز و روزههایش بگذارد.
هیچکس حق ندارد بگوید چون فلانی ریش داشت و فلان کار خطا را انجام داد، پس مرگ بر ریش و دین و اسلام و همه نشانههای مذهبی.
هیچکس حق ندارد بگوید چون فلان خانم چادری فلان اقدام قبیح را انجام داد، پس مرگ بر چادر و حجاب.
یادم نرفته یکی از همکاران چادری شما در همین مجله، یادداشتی جانسوز برای رحلت امام خمینی(ره) نوشت و فردایش در صفحه شخصی خود در یک شبکه اجتماعی، رهبر عزیز ما را به ناسزا گرفت و قس علی هذا.
خب؛ الان مشکل از چادر است یا آن فرد چادری؟
مشکل همینجاست آقای جباری؛ مشکل در نوع تفکر حاکم بر این امپراتوری رسانهای است که هیچ مشکلی با دخترهایی که عکس نیمه برهنهشان در اینترنت دست به دست میچرخد و پسرهایی که لیوانهای مشروبشان را به سلامتی بالا گرفتهاند، ندارد اما یک "ورود ممنوع" بزرگ جلوی بچه حزباللهیها و معتقدین به نظام و انقلاب میگذارد.
مشکل آنجاست که به اسم جذب جوانان حاضر شدیم دین و مذهب را ذبح کنیم و حتی برای آن فلسفهبافی هم بکنیم و از دینداری سهلانه سخن بگوییم.
محمود احمدینژاد هر چه بود تمام شد و اکنون دیگر رئیسجمهور ایران نیست. هر چند همین که هشت سال در همین مجله خودتان هر چه خواتسید به او گفتید و هر چه در توان داشتید علیه او به کار بردید و از تمسخر او چیزی کم نگذاشتید، نشان میدهد حداقل یک ویژگی مثبت داشته و آن هم صبر و بردباریاش در برابر مخالفان و دشمنان بوده است.
شما حق دارید از او انتقاد کنید؛ همانطور که من حق دارم او را به باد انتقاد بگیرم که چرا این سرمایه عظیم حمایت مردمی را به هوا و هوس دنیا فروخت و چنان بلایی بر سر "احمدینژادِ ما" آورد که اکنون حتی یادآوری نامش هم کامم را تلخ میکند اما شما حق ندارید هوا و هوس خودتان و ضعف شخصیتی خودتان را به او نسبت بدهید. بگویید از اینکه به اعتقادم شناخته شوم، خجالت میکشیدم.
بگویید از اینکه همکارانم بگویند فلانی نه به خاطر لیاقتش بلکه به خاطر ریشش به این جایگاه رسیده، واهمه و ترس داشتم.
بگویید این توانایی و ظرفیت در من وجود نداشت که با افتخار از اعتقاداتم صحبت کنم و پای هزینههایش بایستم.
احمدینژاد هر اشتباهی که کرده باشد، مسئول سست عنصری شما نیست.
اگر قرار بود همه، منطق شما را در پیش بگیرند که اکنون من هم باید بگویم اگر "اعتدال" چیزی است که رئیسجمهور جدید پیاده میکند و در همین چند روز ابتدایی دولت انجام داده، پس من از فردا باید به نماد افراط تبدیل شوم؛ چرا که اعتدال به سبک روحانی تفاوت چندانی با "طالبانیسم" ندارد.
فعالیت سیاسی بکنید؛ مواضع سیاسی خودتان را با پول دولت منتشر کنید؛ به هر کسی که از سه فرسخی آرمانهای انقلاب اسلامی رد شده و تلاش کرده تا نقشی در گسترش و احیای آنها داشته باشد، فحش بدهید اما خواهش میکنم اسلام خودتان را به نام اسلام اصلی و اسلام ناب مجمدی(ص) جا نزنید.
اسلامِ ناب مصداق "رحماء بینهم و اشدا علی الکفار" است؛ نه اسلام شما که دقیقا خلاف آن است و باران رحمتش بر سر دشمنان میبارد و حامیان انقلاب اسلامی را با سیلی میراند.
هر وقت به خاطر مشروبخواری علنی فلان هنرپیشه که ریش پروفسوری دارد، ریشتان را بلند کردید، آن زمان به خاطر اقدامات فردی که حرف از مذهب و دین میزد ولی اشتباه رفتار کرد، ریشتان را بتراشید. هر وقت سری به اینستاگرام جمعی از همکارانتان زدید و از شرمِ بیکرانِ اقدامات غیراخلاقی آنها، استعفا دادید، آن وقت به شما حق میدهم به خاطر رفتار نامناسب رئیسجمهور هم از ریشو بودنتان خجالت بکشید.
راستی آقای جباری؛ اگر احمدینژاد تراشیده شدن ریش شما را در کارنامه دارد، بلند شدن ریش من را هم باید به مجموعه افتخاراتش اضافه کند