ایرانپیان – یادداشت/ع. چینیچیان: امریکا برای تحقق اهدافش در تشکیل خاورمیانهی جدید به مرکزیت اسراییل از یک سو و مدیریت بحران «بیداری اسلامی» از سوی دیگر، با آموزش و گسیل تروریستهای سلفی و تکفیری (وهابی) به اغلب کشورهای اسلامی چون: افغانستان، پاکستان، عراق، مصر، تونس، لیبی، سوریه و ...، همه را به جنگ داخلی بیرحمانهای کشانده است.
این تروریستها که ابتدا در غالب تشکیلاتهایی چون «القاعده و طالبان» مطرح شدند، همه تشکیلاتهای شبه نظامی هستند که چندین دهه توسط سازمان سیا، پنتاگون و سایر سازمانهای جاسوسی و تروریستی امریکا، انگلیس و اسرائیل – و البته با پول شیوخ عرب – سازماندهی شده و آموزش دیده بودند.
قرار گرفتن این گروهکهای تروریستی زیر ماسک اسلام نیز برای صهیونیسم بینالملل چندین هدف را محقق مینمود که اهمّ آنها عبارتند از:
الف – امکان جذب نیرو از میان مسلمانان (جاهل، فقیر، بیکار و فاسد) تحت لوای «جهاد»؛
ب – امکان عملیات به نفع اهداف صهیونیسم بینالملل در داخل کشورهای اسلامی، به نام «اسلام»؛
ج – درگیر نمودن کشورهای اسلامی با جنگهای داخلی و تحمیل هزینهها به کشورهای اسلامی.
د – انجام عملیات تروریستی بیرحمانه برای زمینهسازی حضور نظامی امریکا به عنوان منجی؛
و – تشدید اسلامهراسی در امریکا و اروپا و سرتاسر جهان.
بدیهی است که در این مأموریت، مسئولیتها بین شرکا و عوامل تقسیم میشود. حمایت سیاسی، پولی و حتی نظامی و تسلیحاتی، با دولتهای اسلامی وابسته، از جمله عربستان سعودی، قطر، ترکیه و ارتش مصر؛ و حمایت اعتقادی، معنوی و دینی، با تشکیلات انگلیسی و فراماسونی «وهابیت» که به قدرت آل سعود بر مکه و مدینه پنجه انداخته و به قدرت پول و ثروت، بسیاری از حکومتها و احزاب به اصطلاح اسلامی را تحت پوشش راهبردی خود قرار داده است و حضور نظامی و پایان کار با سلطهی کامل، با امریکا.
اما گویا این تشکیلات فعلاً هیچ دغدغهای به جز «حل مشکل جنسی» و فشار غریزه شهوت تکفیریهای شهوتران و تروریستهای مسلمان نما را ندارد، لذا هر روز از «دار الفتاوای» وهابی در عربستان سعودی، حکمی برای رفع این معضل بزرگ صادر میشود، چرا که میدانند اگر این نیاز مرتفع نشود، این مفتخورهای خوشگذران و فاسق، هر چقدر هم تروریست باشند، نمیتوانند دوام بیاورند.
فتاوای این سلفیهای وهابی، با تأسی به سلف بزرگشان - یزید لعنةالله علیه - که اهل مدینه را سه روز به لشکریانش حلال کرد، با حلال کردن زنان انقلابی و معترض در مصر، لیبی و بحرین و حتی عربستان و ... شروع شد. پس از آن خرید زنان اروپایی و اعزام آنها با توجیه «کنیز خریداری شده» شروع شد. چون این اقدامات مکفی نبود، فتوای «جهاد جنسی» صادر شد، سپس برخی از شیوخ وهابی دختران خود را برای آنان فرستادند تا شاید بقیه مسلمانان وهابی در این فحشا نیز تقلید کنند؛ باز هم کافی نبود فتوای «حلیت متعه» که همیشه مورد مناقشه و ردّ شدید آنها بود صادر شد و چون کفایت نکرد، شیخ وهابی فتوای زنای با محارم مثل مادر، خواهر، خاله و عمه را بدون قائل شدن هیچ استثنایی تحت عنوان «نکاح محارم» صادر کرد.
هر چند این تروریستهای بچهکش و جگرخوار و این مزدوران صهیونیسم، برای انجام این رفتارهای شنیع نیازی به فتوا ندارند، اما صدور این قبیل فتاوا نیز ماهیت فراماسونی تشکیلات وهابیت را [برای مسلمانان غافل، به ویژه در میان برادران اهل سنّت که گاه به غلط گمان میکنند شاید آنها نیز بالاخره مذهبی از اهل سنّت هستند] به خوبی آشکار مینماید.