ایرانپیان – یادداشت/ سلیم: آقای ظریف، وزیر امور خارجهی کشورمان در مصاحبه با شبکه خبری سیانان (CNN) گفت: «در گفتوگو با شبکه خبری سیانان که روز یکشنبه منتشر شد در پاسخ به اینکه «نظر شما درباره اظهارات باراک اوباما (رییسجمهور آمریکا) در دیدار با با بنیامین نتانیاهو (نخستوزیر رژیم صهیونیستی) چیست؟» گفت: «به عقیده من سران سیاسی باید رهبری کنند. من از اینکه اوباما از زبانی استفاده کرد که برای مردم ایران توهینآمیز بود ناامید شدم.»
قطعاً اگر ایشان میگفت: اظهارات اوباما جهان را ا صلح و آرامش ناامید میکند – اوباما بار دیگر نشان داد که قابل اعتماد نیست – ایران سهم خود را ادا کرد، اما اوباما نتوانست و ...، به مراتب بهتر از این بود که بگوید: «نا امید شدم»
قطعاً اگر ایشان میگفت: اظهارات اوباما جهان را ا صلح و آرامش ناامید میکند – اوباما بار دیگر نشان داد که قابل اعتماد نیست – ایران سهم خود را ادا کرد، اما اوباما نتوانست و ...، به مراتب بهتر از این بود که بگوید: «نا امید شدم»، و تأکید کند که تازه این ناامیدی پس از لحن و کلام و زبان توهینآمیز اوباما به مردم ایران ایجاد شده است!
کسی میگوید: «نا امید شدم»، که پیش از بروز حادثهی ناگوار و یا رسیدن به مرحلهی ناامیدی، امیدوار بوده باشد، لذا سؤال اینجاست که آیا آقای ظریف، قبل از این اهانتهای جدید اوباما، به او و سیاستها و مواضع امریکا و کلاً صهیونیسم بینالملل علیه جمهوری اسلامی ایران، امیدوار بوده است؟!
بدیهی است اگر گفته شود: «خیر، ایشان از اول هم امیدوار نبوده است»، نه با شعایر قبلی سازگاری دارد و نا با امیدها و شعارها و لبخندها و پیامها انطباق دارد و نه اظهار مجدد «ناامید شدم» معنا و مفهومی دارد؛ اما اگر گفته شود: «خیر، ایشان ابتدا امیدوار بود و اکنون ناامید شده است»، جای وا اسفا گفتن دارد. چرا که بیانگر عدم اطلاعات [حتی اندک] وزیر امور خارجه کشورمان از سیاستهای جهانی امریکا، استراتژی نظام سلطه به ویژه در خاورمیانه، نقش صهیونیسم بینالملل، موقعیت رژیم غاصب فلسطین (اسرائیل) ... و خلاصه دشمنی اساسی و ریشهای امریکا با جمهوری اسلامی ایران دارد.
در اذهان سؤال ایجاد میشود که آیا ایشان از مواضع، سیاستها و عملکرد امریکا در دورهی سیاه استعمار ایران در دوره پهلوی بیاطلاع بوده است؟! به فرض که چنین باشد، آیا دشمنی امریکا علیه ایران را در طول این 34 سال ندیده است؟!
در اذهان سؤال ایجاد میشود که آیا ایشان از مواضع، سیاستها و عملکرد امریکا در دورهی سیاه استعمار ایران در دوره پهلوی بیاطلاع بوده است؟! به فرض که چنین باشد، آیا دشمنی امریکا علیه ایران را در طول این 34 سال ندیده است؟! حوادثی چون ایجاد جنگ داخلی – جنگ خارجی – تحریم اقتصادی – ارسال مکرر پرونده به شورای امنیت – سازماندهی و حمایت گسترده و جدی از تروریسم که جان صدها رجل سیاسی – مذهبی و علمی و هزاران مردم بیگناه را گرفته است – کارشکنی در روابط بینالملل و تعاملات سیاسی و اقتصادی ایران با سیر کشورها – ایجاد فتنهی داخلی و هزاران هزار جنایت و خیانت دیگر. پس این «امید» واهی که اکنون و آن هم پس از اهانت به مردم ایران در وی ایجاد شده است، چرا وجود داشت؟!
آیا گمان میکنند که مسائل همه شخصی است و همه چیز را باید خودشان شخصاً تجربه کنند؟! هزینهاش چقدر است و از جیب کی میرود؟
به فرض که اصلاً ایشان در امریکا زندگی میکرده و از تمامی رویدادهای جهانی بیخبر بوده است (که البته چنین نبوده)، بالاخره وقتی به ایران بازگشته و خود را برای احراز پست و مسئولیت وزارت امور خارجه جمهوری اسلامی ایران آماده میساخته، آیا حتی اندک توجهی به نگاه، سیاستها، رهنمودها و تجربههای مقام معظم رهبری نداشته است؟ بالاخره ایشان به غیر از آن که دو دوره رییس جمهور بودند، بیش از دو دهه است که رهبری این نظام را بر عهده دارند؛ به ویژه در مقابل دشمنیهای سرسختانه و لجوجانهی شیطان بزرگ – امریکا. و اگر این نظام تا کنون با قدرت، صلابت و اقتدار نه تنها پابرجا مانده، بلکه روز به روز پیشرفت کرده و مستحکمتر شده، به خاطر آگاهیف بصیرت، هوشیاری، دشمنشناسی، موقع شناسی و تدابیر ایشان است، نه سیاستها و عملکرد دولتها یا مجلسها. لذا چرا توجهی به بیانات ایشان ننموده است؟ مگر ایشان در همین اواخر نفرمودند: «من به این اظهارات خوشبین نیستم» و همیشه متذکر نشدند که امریکا، متحدین اروپایی و کلاً نظام صهیونیستی و نظام سلطه قابل اعتماد نیستند؟
آقای ظریف باید بیشتر توجه کنند که «سیاست خارجی» در جمهوری اسلامی ایران، ظرافت، بصیرت، هوشیاری و قاطعیت بیشتری میطلبد و وزارت امور خارجه ایران، سنگری است در مقابل وزارت امور خارجه امریکا که دشمن است و در ابراز دشمنی نیز هیچ تعارفی نکرده است و هم چنین سنگری است در کنار سنگر ملتهای مستضعف و دولتهای غیر وابسته.
آقای ظریف باید بیشتر توجه کنند که «سیاست خارجی» در جمهوری اسلامی ایران، ظرافت، بصیرت، هوشیاری و قاطعیت بیشتری میطلبد و وزارت امور خارجه ایران، سنگری است در مقابل وزارت امور خارجه امریکا که دشمن است و در ابراز دشمنی نیز هیچ تعارفی نکرده است و هم چنین سنگری است در کنار سنگر ملتهای مستضعف و دولتهای غیر وابسته.
آقای ظریف باید دست کم به بیانات دیروز مقام معظم رهبری، در شناخت دولت امریکا، تعمق و تفکر کند، که فرمودند:
«البتّه برخى از آنچه در سفر نيويورك پيش آمد، به نظر ما بجا نبود؛ لكن ما به هيئت ديپلماسى ملّت عزيزمان و دولت خدمتگزارمان خوشبين هستيم؛ البتّه به آمريكايىها بدبينيم؛ به آنها هيچ اعتمادى نداريم. ما دولت ايالات متّحدهى آمريكا را دولتى غيرقابل اعتماد ميدانيم؛ دولتى خودبرتربين، دولتى غيرمنطقى و عهدشكن، دولتى سخت در پنجهى تصرّف و اقتدار شبكهى صهيونيسم بينالمللى - كه بهخاطر رعايت خواستهها و منافع نامشروع شبكهى صهيونيستى بينالمللى مجبورند با رژيم غاصب و جعلى اشغالكنندهى فلسطين مماشات كنند، در مقابل او نرمش نشان بدهند؛ اسمش را ميگذارند منافع آمريكا، در حالى كه بكلّى منافع ملّى آمريكا با آنچه امروز اينها در حمايت از [آن] رژيم جعلى انجام ميدهند، منافات دارد؛ از همهى دنيا دولت ايالات متّحدهى آمريكا باج ميگيرد و به رژيم جعلى صهيونيستى باج ميدهد؛ اين حقايق را ما داريم مشاهده ميكنيم - به دولت آمريكا اعتمادى نداريم، به مسئولين خودمان اعتماد داريم، خوشبين هستيم، از آنها ميخواهيم كه با دقّت، با ملاحظهى همهى جوانب گامها را درست بردارند، محكم بردارند، منافع ملّى را يك لحظه به فراموشى نسپرند.» (۱۳۹۲/۰۷/۱۳)
دو فراز تعیین کنندهای از بیانات گذشتهی نزدیک:
«آمريكائیها مرتب از راههای گوناگون به ما پيغام ميدهند كه بيائيد دربارهی مسئلهی هستهای گفتگو كنیم؛ هم به ما پیغام میدهند، هم در تبلیغات جهانیشان این را مطرح میكنند. مسئولین بلندپایه و مسئولین میانی آمریكا بارها و بارها میگویند بیائید در كنار گفتگوهای ۱+ ۵ كه دربارهی مسائل هستهای بحث میكنند، آمریكا و جمهوری اسلامی دو به دو، دربارهی مسئلهی هستهای ایران بحث كنند. من به این گفتگوها خوشبین نیستم. چرا؟ چون تجربههای گذشتهی ما نشان میدهد كه گفتگو در منطق حضرات آمریكائی به این معنی نیست كه بنشینیم تا به یك راه حل منطقی دست پیدا كنیم ــ منظورشان از گفتگو این نیست ــ منظورشان از گفتگو این است كه بنشینیم حرف بزنیم تا شما نظر ما را قبول كنید! هدف، از اول اعلام شده است؛ باید نظر طرف مقابل قبول شود. لذا ما همیشه اعلام كردیم و گفتیم كه این، گفتگو نیست؛ این، تحمیل است و ایران زیر بار تحمیل نمیرود. من به این اظهارات خوشبین نیستم، اما مخالفت هم ندارم.»
«... رئیس جمهور آمریكا در نطق رسمی، از مشكلات اقتصادی ایران حرف میزند؛ مثل اینكه از پیروزی خود دارد صحبت میكند؛ كه بله، در ایران پول ملی افت كرده است، مشكلات اقتصادی اینچنین و آنچنان است. البته او به قوّتهای این ملت، به تلاشهای مثبت و سازندهای كه در این كشور دارد انجام میگیرد، به پیروزیهای بزرگ این ملت اشارهای نكرده است و هرگز نخواهد كرد. سی سال است كه ما با چنین چالشی مواجهایم ــ كه من در ارزیابی این سی سال، بعداً یك كلمه عرض خواهم كرد ــ اما چالشی كه ملت ایران با آن مواجه است و دشمنانی ــ هم در عمل و هم در تبليغات ــ كوشش میكنند مانع بروز و ظهور رشد چشمگير كشور ايران كه در سايهی اسلام زندگی میكند، بشوند، امروز چند برابر است.» (۱۳۹۲/۰۱/۰۱)
اين هم يكی از آن لطائف عالم است كه آمريكائیها دشمنی میكنند، میگويند شما نفهميد كه ما با شما دشمنيم؛ مخالفت و عناد میورزند، متوقعند كه ملت ايران نفهمد كه آنها معاندند و دشمنی میكنند! اين سياست از اواخر دوران بوش در مقابل ايران شروع شده است، امروز هم متأسفانه همان سياست را دولتمردان آمريكا ادامه ميدهند؛ همان پنجهی چدنيِ زير دستكش مخملی
«اين هم يكی از آن لطائف عالم است كه آمريكائیها دشمنی میكنند، میگويند شما نفهميد كه ما با شما دشمنيم؛ مخالفت و عناد میورزند، متوقعند كه ملت ايران نفهمد كه آنها معاندند و دشمنی میكنند! اين سياست از اواخر دوران بوش در مقابل ايران شروع شده است، امروز هم متأسفانه همان سياست را دولتمردان آمريكا ادامه ميدهند؛ همان پنجهی چدنيِ زير دستكش مخملی. من چند سال پيش اينجا در جوار بقعهی علیبنموسیالرضا (عليه السّلام) در همين سخنرانيِ اول فروردين گفتم مراقب باشيد اظهار محبت شما، اظهار دوستی و موافقت شما به معنای اين نباشد كه دستكش مخملی بر روی پنجهی چدنی كشيديد و میخواهيد تظاهر به دوستی كنيد، اما در باطن دشمنی میكنيد.» (۱۳۹۲/۰۱/۰۱)