ایرانپیان – یادداشت/ ع. چینیچیان: آیا ولایت امری مختص شیعیان است، آیا از جمله باورها و اعتقادات کلیه مسلمین است؟ و یا کسی را گریزی از «ولایت» نیست، بلکه دعوا بر سر «کدام ولایت» است؟
برای «ولی و ولایت»، دهها معنی نوشتهاند. برخی آن را به معنای تقرب گرفتهاند، برخی دیگر دوستی و حتی ضد دشمن نیز تعریف کردهاند که «تولی» را از آن گرفتهاند، برخی یاری دهنده، برخی گفتهاند با فتحه به معنای محبت و مالکیت و با کسره به معنای تولیت و سلطنت نیز آوردهاند، اما همه این معنا در یک کلمه خلاصه میشود که آن هم «سرپرستی» و نزدیکی و دوستی به حد تسلط و مالکیت است.
در هر حال وجه مسلّم این است که انسان ذاتاً فقیر و بالتبع نیازمند به غیر است و همیشه و همه حال تحت «ولایت» دیگری میرود تا نیازش مرتفع گردد. اما تفاوت در تشخیص همان «غیر»ی است که باید خود غنی و بینیاز باشد؛ قدرتمند و مالک باشد، صاحب اختیار و مسلط باشد. و چون خود غنی و بینیاز است، خیر را برای بندگانش بخواهد.
خداوند متعال که «ولی» حقیقی است، فرمود که بشر ولایت پذیر خلق شده است، اما تشخیص ولی و پذیرش او را به خودش واگذار کردم و البته با عقل و وحی نیز حقایق را به او نشان دادم.
خداوند متعال که «ولی» حقیقی است، فرمود که بشر ولایت پذیر خلق شده است، اما تشخیص ولی و پذیرش او را به خودش واگذار کردم و البته با عقل و وحی نیز حقایق را به او نشان دادم.
فرمود: از دو راه خارج نیست، او یا ولایت من «الله جل جلاله» را میپذیرد و یا ولایت طاغوت را گردن مینهد و راه سومی وجود ندارد. افزود: اگر ولایت من را پذیرفت، آن وقت یک ولی بیشتر ندارد، اما اگر ولایت غیر از من را گردن نهاد، ناچار است اولیای گوناگون و متعددی را بندگی کند، چرا که غیر از من کسی «واحِد و اَحَد» نیست.
فرمود: پذیرش ولایت من، همچون راندن کشتی بر نور است، روشن، لطیف، آرام، لذت بخش و کمالزا – اما پذیرش ولایت طواغیت، چون راندن کشتی بر امواج سیل طغیانگر است که بیهدف میرود و بی مهابا خراب میکند. چرا که اساساً طغیان یعنی خروج از مسیر. مثل رودی که طغیان کرده است و طاغوت کسی است که از مسیر انسانیت و رشد که همان بندگی است خارج شده است. و فرمود:
«اللّهُ وَلِيُّ الَّذِينَ آمَنُواْ يُخْرِجُهُم مِّنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّوُرِ وَالَّذِينَ كَفَرُواْ أَوْلِيَآؤُهُمُ الطَّاغُوتُ يُخْرِجُونَهُم مِّنَ النُّورِ إِلَى الظُّلُمَاتِ أُوْلَئِكَ أَصْحَابُ النَّارِ هُمْ فِيهَا خَالِدُونَ» (البقره، 257)
ترجمه: خداوند سرور كسانى است كه ايمان آوردهاند آنان را از تاريكيها به سوى روشنايى به در مىبرد و[لى] كسانى كه كفر ورزيدهاند سرورانشان [همان عصيانگران=] طاغوتند كه آنان را از روشنايى به سوى تاريكیها به در مىبرند آنان اهل آتشند كه خود در آن جاودانند.
سپس فرمود: این خط ولایت تا آخر الزمان ادامه دارد. پس هر کس که من ولیّ او هستم، رسولم و فرستادهام ولیّ اوست و هر کس که ولایت او را پذیرفت، علی علیهالسلام ولی اوست
سپس فرمود: این خط ولایت تا آخر الزمان ادامه دارد. پس هر کس که من ولیّ او هستم، رسولم و فرستادهام ولیّ اوست و هر کس که ولایت او را پذیرفت، علی علیهالسلام ولی اوست:
«إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِينَ آمَنُواْ الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلاَةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ رَاكِعُون» (المائده، 55)
ترجمه: ولى شما تنها خدا و پيامبر اوست و كسانى كه ايمان آوردهاند همان كسانى كه نماز برپا مىدارند و در حال ركوع زكات مىدهند.
آنها را مصداق «حِزْبَ اللّهِ هُمُ الْغَالِبُون» نامید و به مؤمنین توصیه کرد که هیچ گاه زیربار مسخره کنندگان دین و نیز سایرین و جداماندگان از این خط نروید، اگر اعتقادی دارید. یعنی چگونگی ولایت پذیری، محک اعتقاد و ایمان است:
«يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ لاَ تَتَّخِذُواْ الَّذِينَ اتَّخَذُواْ دِينَكُمْ هُزُوًا وَلَعِبًا مِّنَ الَّذِينَ أُوتُواْ الْكِتَابَ مِن قَبْلِكُمْ وَالْكُفَّارَ أَوْلِيَاء وَاتَّقُواْ اللّهَ إِن كُنتُم مُّؤْمِنِينَ» (همان، 57)
ترجمه: اى كسانى كه ايمان آوردهايد كسانى را كه دين شما را به ريشخند و بازى گرفتهاند [چه] از كسانى كه پيش از شما به آنان كتاب داده شده و [چه از] كافران دوستان [خود] مگيريد و اگر ايمان داريد از خدا پروا داريد.
امروز هم دعوا بر سر «کدام ولایت» است. ولایت خدا یا خدایان – ولایت اسلام یا مکاتب – ولایت حکومت الهی یا حکام مستکبر – ولایت قوانین من درآوردی یا ولایت فقه و احکام الهی – ولایت امریکا یا ولایت فقیه؟!
امروز هم دعوا بر سر «کدام ولایت» است. ولایت خدا یا خدایان – ولایت اسلام یا مکاتب – ولایت حکومت الهی یا حکام مستکبر – ولایت قوانین من درآوردی یا ولایت فقه و احکام الهی – ولایت امریکا یا ولایت فقیه؟!
اختلاف دیگری وجود ندارد، دعوای دیگری نیست، حتی در میان خودیها نیز اگر اختلافی بیافتد در همین معنا ریشهدارد، چنان چه اختلاف خودیها در غدیر و پس از غدیر نیز بر سر «ولایت» بود.