ایرانپیان – یادداشت/محسن ف.: نظرتان چیست ...
روباه: اگر مرغی به روباه بگوید، بیا با هم زندگی مسالمتآمیزی داشته باشیم! تو موجود باهوش و مکاری هستی، اما ما مرغان از ضریب هوشی کمتری برخوردار بوده و اصلاً «حیلهگری» نمیدانیم. لذا از ما که گذشت، اما من جوجههایم را میفرستم در محیط تو، تا در آن محیط زندگی و تحصیل کنند و تحت تعالیم و آموزشهای تو کمی باهوش و کیّس شوند؟!
گرگ: یا گوسفندی به گرگی بگوید: اگر چه تو چنگ و دندانهای تیزی داری، اما بالاخره به گوشت و دمبهی من نیازمندی. بیا به جای آن که به چوپان و سگ گلهی ما زحمت بدهی، با هم گفتمان کنیم و به تفاهماتی برسیم. مثلاً تو به جای آن که به این گله حمله کنی و بدون هیچ رعایتی همه را بدرّی و در نهایت یکی را بخوری، از این گله محافظت کن؛ ما نیز متقابلاً خودمان شبی یک گوسفند به تو میدهیم که بدرّی و بخوری. این یک بازی بُرد بُرد است. یک امیتاز تو بده و یکی ما. تو از شرّ خطرات احتمالی چوپان و سگ گله که اگر حمله کنی جانت را قصد میکنند در امان میمانی و به روزانه یک گوسفندی که شکمت را سیر کند میرسی. ما نیز به جای آن که همه کشته و لت و پار شویم تا تو یکی را بخوری، روزانه خودمان یک گوسفند درسته میدهیم تو بکُشی و بخوری.
مار: یا مردمان به مار افعی یا کبری بگویند: ای بابا، مگر بیکاری که صد سال روی گنج ما خیمه زدی و نشستهای و هر کس که نزدیک میشود را یا نیش میزنی یا درسته میبلعی. بالاخره برای خودت هم خطر دارد. بیا یک قرارداد بُرد بُرد ببندیم؛ تو از گنج ما هم چنان محافظت کن که مبادا غریبهای پیدا شود و به آن دستبردی بزند. اما وقتی خودمان که مالکیم به سراغ گنجمان آمدیم، تو خیلی محترمانه و مؤدب کنار برو تا ما بهرهی خود را برداریم. ما نیز با مقداری از این گنج برایت موش، گوسفند و یا حتی آهو میخریم تا تو نیش بزنی، فشرده و له کنی و ببلعی؟!
پلنگ: نظرتان چیست اگر کسی گمان کند که میتواند با پلنگ کنار بیاید و به آن بگوید: آخر به زحمت خودت نگاه کن! یعنی چه؟! مدتها و حتی ماهها کمین میکنی تا گلهی گاو ما برای آب و علف به این منطقه برسد. وقتی رسید چقدر تلاش میکنی که هوا تاریک شود و یا سپیدهی صبح بدمد، بعد چقدر میدوی تا بتوانی گوسالهای را از گله جدا کرده و بینشان فاصله بیاندازی. بعد حمله میکنی، میدرّی، تکه رانی را جدا کرده و میخوری و هنوز لقمه از گلویت پایین نرفته، صدها شغال، کفتار و لاشخور را دور خودت میبینی که منتظرند فرصتی به دست آید تا آنها نیز تکهای بکنند! آخر این چه بیعقلی و زحمت مضاعفی است؟! اصلاً بیا با هم گروه 1+4 تشکیل دهیم. تو، کفتار، شغال و لاشخور یک طرف، منهم هم همان طرف. اشکالی هم ندارد که اعضای افتخاری و فرعی چون کلاغ، جغذ، کرکس و ... نیز کمی دورتر بنشینند یا گاهی اظهار فضلی کرده و نوکی بزنند. تو به جای حمله، از ما حمایت کن، ما نیز روزانه یک گاو یا گوسالهی درسته (هر کدام را که خودت انتخاب کنی) به تو میدهیم تا هر دو برنده باشیم؟!
انسان و حیوان:
ظاهراً حدیث است که خداوند متعال صورت حیوانات را شکل سییرت انسانها ساخته است و البته به تصریح آیه مبارکه بسیاری از انسانها، چون ایمان نمیآورند و همه توجهشان به «نفس حیوانی» خودشان است، هیچ گاه آدم نمیشوند و هم چنان حیوان و بلکه پستتر باقی میمانند. البته ظاهرشان نه تنها شبیه انسان است، بلکه خیلی هم فریبنده و جذاب هستند. به کلام انسان تکلّم میکنند، حرفهای شیک و گنده گنده میزنند، در مجالس و محافل انسانی شرکت میکنند ...، و خلاصه چنان ظاهر شبیه آدمی میآرایند که تو فکر میکنی لابد انسانهای فهمیده، اهل منطق و فرهیختهای نیز هستند و میتوانی با آنها کنار بیایی، اما اینها همان حیوانات هستند. برخی در حدّ موش، راسو و کلاغ هستند، اما برخی دیگر حیوانات درّندهای هستند که اگر فرصت پیدا کنند، حمله کرده و تو را تکهتکه کرده و میخورند و البته حیوانات وحشی هیچ گاه رام و اهلی نمیگردند:
«أَمْ تَحْسَبُ أَنَّ أَكْثَرَهُمْ يَسْمَعُونَ أَوْ يَعْقِلُونَ إِنْ هُمْ إِلَّا كَالْأَنْعَامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ سَبِيلًا» (الفرقان، 44)
«يا گمان دارى كه بيشترشان مىشنوند يا مىانديشند، (آنان) آنان جز مانند ستوران نيستند بلكه گمراهترند»
پس، وقتت را برای کنار آمدن با حیوانات وحشی تلف نکن. آبروی خود مبر و ما را به زحمت و مهلکه نیانداز.