ایران پی ان – یادداشت / سلیم: ضرورت ریشهیابی هنجارها و ناهنجاریها در رفتارهای فردی و اجتماعی، خود ریشه در عقل و خرد بشری دارد و به صورت تدوین علمی و آموزشی نیز ریشه در تمامی ادیان الهی و به ویژه دین مبین اسلام ناب داشته است؛ اما امروزه بشر با کَلَکی هدفدار و سازماندهی شده به نام «رها کردن مجرم به بهانهی ضرورت ریشهیابی جرم و مبارزه با آن» مواجه میباشد که ابتدا در غرب وحشی شکل مدنی و علمی به خود گرفت و به سرعت در جوامع دیگر مورد تقلید قرار گرفت.
از این رو امروزه در محافل و گفتگوها، بسیار میشنوید که با ژستی روشنفکرانه میگویند: «سرقت، فحشا و اعتیاد را باید یک نقص، یک کمبود و یک بیماری دید و به جای مبارزه با سارق، فاحشه و معتاد، باید علل آن را ریشه یابیکرد و به مبارزه با آن پرداخت»! و گاه این شعارها چنان بیان میشود که انسان ناخودآگاه گمان میکند که باید هر سارق، اهل فسق و فجور و فحشا و معتادی را مورد لطف، محبت و رسیدگی مضاعف نیز قرار دهد.
هر چند ضرورت شناخت ریشهها نزد هیچ اهل خردی قابل تکذیب یا بیتوجهی و اهمال نیست، اما به نظر میرسد این فرافکنی یک دروغ بزرگ برای گسترش، شیوع و داغی بازار انواع مفاسد میباشد و خوب هم جواب داده است.
بیتردید اگر با فاسد و مفسد در جامعهای برخورد جدی صورت بگیرد، بازار فساد کم رونق خواهد شد و اگر به بهانهی ضرورت ریشهیابی، آنها نه تنها آزادانه به فساد ادامه دهند، بلکه مورد لطف و عنایت ویژه نیز قرار گیرند، این بازار برای همان ریشهها و عوامل اصلی پر رونقتر خواهد گردید. به عنوان مثال به نکات ذیل دقت شود:
سرقت:
اگر سارق خُرد یا کلان در قالبهای متفاوتی چون: «سرقت اموال، رشوه، رانت و ... که همه سرقت است» را دستگیر کنند و شدیدترین مجازاتها را برای آنان در نظر گرفته و اِعمال کنند، آمار سرقت کاهش مییابد؛ اما اگر بگویند: سارق یک بدبخت است، یک بیچاره است، یک به دام افتاده است، یک قربانی است ...، و ما باید به جای برخورد با او، ریشههای افزایش سرقت را بشناسیم، چه اتفاقی میافتد؟
اگر بپرسید حالا واقعاً ریشه چیست و کجاست؟ عمدتاً خواهند گفت: بیکاری، تورم و مشکلات اقتصادی و ناتوانی در تأمین معاش. خُب حالا این مشکلات کِی نبوده و کِی حلّ و مرتفع میشوند که سرقت برچیده شده یا کمرنگ گردد؟ یا مگر در گذشته و حال، هر کس مشکل مالی پیدا کرد، الزاماً سرقت کرده و میکند و یا باید بکند؟
فساد و فحشا:
وقتی به شرابخوار، زانی و زانیه، فاسد و مفسد و اهل فحشا (از مرد و زن) به چشم یک مبتلایی که هیچ گناهی ندارد و نباید مورد مجازات قرار گیرد نگاه شد، چه میشود؟ میگویند: باید ریشهیابی کرد و علل را شناخت؟ خُب سؤال کنید با این همه مطالعه، به چه عللی رسیدهاید؟ خواهند گفت: علل بسیاری دارد، از جمله: ضعف فرهنگی، مشکلات معیشتی، گسترش ارتباطات به ویژه در فضای مجازی، مد، کمبود تفریح و ... .
بسیار خُب، حالا اگر یک جامعهای بخواهد علیه فساد و فحشا به مبارزه برخیزد و آحاد سالم را واکسینه کند و بیماران را نیز معالجه نماید، چه باید بکند و چقدر طول میکشد؟ آیا باید فساد و فحشا آزاد باشد تا زمانی که کلاً فرهنگ جامعه را تغییر کند، همهی مشکلات اقتصادی یک جا مرتفع گردد؟ فضای مجازی و دنیای اینترنت در جهان کلاً متغیر شوند، یا بروند فرهنگ فساد و فحشا در غرب و شرق را تغییر دهند و یا ...؟!
اعتیاد:
همه میدانند که ریشه اصلی اعتیاد، سرمایهگزاری کلان باندهای سیاسی و اقتصادی جهان در تولید و توزیع انواع مواد مخدر است و مابقی ریشههای جانبی چون: بیکاری، بیپولی برای سایر تفریحات، تألمات روحی از شکستهای خانوادگی یا شخصی در اجتماع و ...، همه بهانه یا دست کم بسیار بسیار جانبی است. اگر آن کثرت تولید و سهولت توزیع نباشد، این حجم مصرف نیز نخواهد بود و متقابلاً اگر این حجم مصرف نباشد، آن سرمایهگزاری این قدر سودزا نخواهد بود.
اما میگویند: معتاد را رها کنید و با ریشهها مقابل کنید، چرا که میدانند از یک سو هیچ سیستم حکومتی یا پلیسی در جهان نمیتواند با این باندهای کلان که حتی اغلب دولتها در آن دست دارند [که نمود بارز آن را در افغانستان شاهدیم] به مقابله برخیزد و از سوی دیگر رونق این بازار به مصرف کننده است و وقتی کسی با مصرف کننده کاری نداشت، این بازار گرم است.
میدانند اگر اذهان عمومی و نظامهای حکومتی، پلیسی و امنیتی ضمن توجه به ریشهها، بر مصرف کننده سخت بگیرند و سهولت توزیع و مصرف را با مشکل مواجه کنند، این سرمایهگزاریها با شکست مواجه خواهند شد، لذا گفتند: «به معتاد نباید کاری داشت، او یک قربانی است، یک بیمار است، یک محروم است، یک مظلوم و تشنه توجه و محبت است ... و باید با ریشهها مبارزه کرد» یعنی یک کار نشدنی.
این شعارها را میدهند تا بازار سرقت، فساد و فحشا و اعتیاد همیشه داغ و پر رونق باشد و اقتصاد و سیاست مبتنی بر آنها بچرخد؛ چرا که میدانند ریشهیابی و مبارزه با ریشهها و عوامل، اگر چه لازم و ضروری است، اما اولاً یکی و دو تا و هزارتا نیست، هر خللی در هر امری از شئون فردی و اجتماعی میتواند ریشه قلمداد گردد – ثانیاً مبارزه با آنها ممکن نیست – و ثالثاً چندین قرن طول میکشد.
اما اگر در جامعه و یک نظام حکومتی، امنیتی، پلیسی و قضایی، با سارق، فاسد و مفسد، معتاد و توزیع کنندهی خُرد و کلان و ...، برخورد شود، استقبال کاهش مییابد و خود به خود ریشهها نیز تضعیف میشوند. اگر با مرتکب، به جای بیمار و تشنهی محبت و شکست خورده در اقتصاد ... و این بهانهها، به عنوان یک «مجرم» برخورد شود، هر فساد و جنایتی توجیه نمیشود و این چنین گسترش نمییابد.
اگر امروز در دنیا بپرسید: چرا قاضی رشوه میگیرد؟ میگویند: سیستم قضایی بیمار است و باید با ریشه مقابله کرد؛ «چرا که قاضی رشوهگیر را میتوان شناخت، از کار اخراج و حتی بازداشت و تنبیه کرد تا دیگر هیچ قاضی جرأت فساد نکند، ولی سیستم قضایی یک کشور را حتی طی چند دهه نمیتوان به این راحتی تغییر داد».
اگر در دنیا بپرسید: مثلاً پلیس یا مأمور امنیتی چرا رشوه میگیرد، یا معلم و مأمور شهرداری یا کارمند بانک چرا رشوه میگیرد؟ میگویند: آنها تقصیر ندارند، بلکه شرایط اقتصادی خراب است و حقوقشان کفایت نمیدهد و باید شرایط اقتصادی را اصلاح کرد. که البته طی چند قرن اخیر اصلاح نشده و طی چند قرن آینده نیز بعید است اتفاق خاصی بیافتد.
اگر بپرسید: چرا فساد، فحشا، زنا و ... این طور افزایش یافته و رونق گرفته است، هزار یک علت و ریشه به تناسب اهداف خود بر میشمارند. در یک جا میگویند: علت آزادی بیقید است و در جایی میگویند: علت محدودیتهای افراطی است – در جای میگویند: علت مادیگرایی است – در جای دیگر میگویند: علت گرایشات دینی و اخلاقی است – در جاییمیگویند: علت ثروت است – در جایی میگویند: علت فقر است – در جایی میگویند: علت محدودیت ارتباطات است و در جایی دیگر میگویند: علت ماهواره، اینترنت و گسترش و آزادی ارتباطات است ...، - غربیها میگفتند: علت ازدیاد فساد و فحشا در میان جوانان بلوک شرق، فقر اقتصادی ناشی از نظام سوسیالیستی یا کمونیستی آنها و نظام امنیتی پلیسی آنهاست، و متقابلاً شرقیها میگفتند: علت ازدیاد فساد و فحشا و تجاوز در میان جوانان و حتی بزرگسالان و سالخوردگان غرب، شاکلهی نظام سرمایهداری، رفاهزدگی ظاهری و دموکراسی دروغین است – اما مهم این است که فساد و فحشا در شرق و غرب عالم گسترش یافته بود و اکنون گستردهتر شده است.
خلاصه عللی بر میشمرند که مقابله و یا خشکاندن یکی از آنها نیز به راحتی و به سرعت ممکن نیست، چه رسد به همه آنها و نتیجه میگیرند که پس: «نه تنها نباید با مجرم برخورد شود، بلکه باید مورد لطف، مهربانی، شفقت، رسیدگی، پذایریی و حتی تشویق بیشتر نیز قرار گیرد». و این یک کلک از ناحیهی همان ریشههای اصلی است.
اسلام میفرماید: از یک سو باید ریشهیابی کرد و کار را ریشهای حل کرد، اما از سوی دیگر باید با مجرم برخورد قاطع شود و به سزای جرمش برسد تا بازار فساد و تناهی رونق نیابد و ریشههای اصلی نیز به چای چاق شدن، بخشکند.