بسم الله الرحمن الرحیم
« اللّهمّ صلّ عَلی فاطِمَة وَ أبیها وَ بَعلُها وَ بَنیها وَ السّرّ المُستودِعِ فیها بِعددِ مَا أحاطَ بِهِ عِلمُك »
سلام بر شما و تمامی کمالجویان و عاشقان حق و عدالت؛
سالروز شهادت بانوی بزرگ اسلام و سرور زنان دو عالم، حضرت صدیقهی کبرا علیهاالسلام را تسلیت عرض مینمایم.
میدانیم که نوع انسان، در حرکت خود، به رغم شناختهای عقلی و دستآوردهای علمی؛ در نهایت به سوی آن که دوستش دارد میرود و نه آن که میشناسدش؛ یا به تعبیر دیگری، انسان در نهایت به سوی "محبوب" حرکت میکند و نه به سوی "معقول". مگر آن که به درجه از رشد و کمال رسیده باشد که وحدت بین "معقول و محبوب" در وجودش ایجاد شده باشد.
مثال ساده و همگانی آن که اغلب کسانی که مشروبات الکلی و یا مواد مخدر مصرف میکنند، به مضرات آنها علم دارند و به لحاظ عقلی نیز میدانند کار درستی نیست، و همین طور هر ظالمی، ظلم را محکوم میکند و سارق، دزدی از خودش را نمیپسندد.
مثال آشنای دیگر آن که ابلیس لعین خدا را میشناخت، خوب هم میشناخت و میشناسد؛ اما منیّت در نزد او محبوبتر بود. بلعم باعور خداشناس و مستجاب الدعوة بود و سامری گوسالهساز، خودش از عرفای طراز اول قوم حضرت موسی علیه السلام بود؛ و همینطور است وضع بزرگان دیگری در گذشته و حال که میشناسیم.
محبت، انگیزه و هدف:
پس محبت، حرف اول را میزند، اساس "خلقت" بر محبت است، همان طور که اساس "هدایت" بر محبت است، همان طور که اساس و مقصد "حرکت" بر محبت میباشد.
خداوند متعال در عقل انسان و نیز آیات قرآن کریم، ادلهی بسیاری برای شناخت و اثبات توحید و معاد و نیز نبوت و امامت و عدل خود اقامه نمود، اما وقتی نوبت به حرکت دادن بندگانش رسید، نفرمود: «ای پیامبر! به بندگانم بگو: حالا که خدا و بازگشت به سوی او را شناختید، بیایید»، بلکه فرمود: «بگو: اگر خدا را دوست دارید، بیایید» و پاداش این محبت نیز بهشت و حور و قصورش نیست، بلکه محبت متقابل میباشد:
« قُلْ إِن كُنتُمْ تُحِبُّونَ اللّهَ فَاتَّبِعُونِي يُحْبِبْكُمُ اللّهُ وَيَغْفِرْ لَكُمْ ذُنُوبَكُمْ وَاللّهُ غَفُورٌ رَّحِيمٌ » (آلعمران، 31)
ترجمه: بگو: «اگر خدا را دوست داريد، از من پيروى كنيد تا خدا دوستتان بدارد و گناهان شما را بر شما ببخشايد، و خداوند آمرزنده مهربان است.»
محبت، اساس و میزان دستهبندی:
خداوند متعال ابتدا بندگانش را بر اساس "محبت" و "محبوبشان" دستهبندی میکند و سپس در هر گروه، مراتب و طبقات، به تناسب عقل، علم، ایمان، تقوا و عمل، متفاوت میگردد. میفرماید که برخی از بندگان من، تمام محبتی را که خودم در قلب آنها، برای خودم قرار دادم، به خدایان دروغین اختصاص میدهند و آنها را مانند دوست داشتن خدا، دوست میدارند، اما مؤمنین، از همه بیشتر مرا دوست دارند و مابقی را نیز در راستای محبت من دوست دارند. (البقره، 165 – حاشیه)
بشارت بزرگ خدا:
خداوند متعال، همه انبیایش را "بشارت دهنده" به خوبیهای حقیقی و "ترساننده" از بدیهیهای حقیقی قرار داد تا فرمانِ جهت دادن به حرکت در انسان را که «ترس و امید = خوف و رجا» میباشد را در مسیر درست و صراط مستقیم تنظیم نماید. فرمود: « إِنَّا أَرْسَلْنَاكَ شَاهِدًا وَمُبَشِّرًا وَنَذِيرًا – به راستی ما تو را گواه، و مژده دهنده و بیم دهنده فرستادیم / الفتح، 8».
اما "بشارت" خدا چیست؟ آیا بهشت و نعماتش؟ اینها که جایگاه میهمان و سفرهی میزبان هستند. بشارت یعنی این که «اگر چنین شود، به مقام قرب الهی و تمامی وعدهها میرسید»؛ پس فرمود: آن بشارت خدا که همه انبیا را برایش فرستاد تا ختم شود به آخرین، این است:
« ذَلِكَ الَّذِي يُبَشِّرُ اللَّهُ عِبَادَهُ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ قُل لَّا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى وَمَن يَقْتَرِفْ حَسَنَةً نَّزِدْ لَهُ فِيهَا حُسْنًا إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ شَكُورٌ » (الشّوری، 23)
ترجمه: اين است آنچه خداوند به بندگان خود، آنان كه ايمان آوردند و كارهاى نيك و شايسته كردند، نويد مىدهد. بگو: بر اين [رساندن پيام] هيچ مزدى از شما نمىخواهم مگر دوستى (مودت) در باره خويشاوندان [نزديكم] و هر كه نيكويى ورزد او را در آن، نيكويى بيفزاييم همانا خدا آمرزنده و سپاسدار است.
تفاوت "محبت" با "مودت":
بیان شد که اساس "محبت" است، اما چرا نفرمود که بگو از شما چیزی جز "محبت" خویشانم را نمیخواهم؟ بلکه فرمود: جز "مودت" آنها را نمیخواهم؟ یعنی نتیجهی این هدایت و هدایتپذیری (اجر رسالت)، با "مودت" متجلی شده و محقق میگردد؟
جایگاه محبت در قلب است، چنان که جای محبوب در قلب است؛ پس پنهان است. اما اگر این محبت، در افکار، اندیشهها، مواضع، گفتار و اعمال انسان متجلی و عملیاتی شد، میشود «مودت». لذا فرمود از شما «مودت» میخواهم، یعنی محبتتان به جمیع جهات، ظاهر شود و در دل نماند.
امام حسین علیه السلام در بین راه، فرزدق را دید و پرسید که در کوفه چه خبر است؟ وی عرض کرد: «دلهای این مردم با شماست و شمشیرهایشان بر شماست»؛ یعنی ممکن است که نه تنها "محبت" آدمی، ظهور و بروز نداشته باشد، بلکه انسان مبتی بر القای محبتهای ظاهری، زودرس و زودگذر، کاری درست در خلاف انجام دهد.
« إِنَّ هَؤُلَاء يُحِبُّونَ الْعَاجِلَةَ وَيَذَرُونَ وَرَاءهُمْ يَوْمًا ثَقِيلًا » (الإنسان، 27)
ترجمه: اينان دنياى زودگذر را دوست دارند، و روزى گرانبار را [به غفلت] پشت سر مىافكنند.
مردم مکه و مدینه و اکثر سرزمینهای اسلامی در آن زمان، امیرالمؤمنین، فاطمه زهراء و حسنین علیهم السلام را دوست داشتند، اما پیروی و یاری نکردند، دور خانه و یا در میدان جمع شدند و ظلمها را نظاره کردند و دَم بر نیاوردند. چه بسا در دل، محکوم میکردند، اما در عمل خبری نبود.
پس از ما خواست تا محبتمان به اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام، به مرحلهی «مودت» برسد، یعنی ظاهر شود، عملیاتی شود و در تمامی وجنات و شئون زندگی فردی و اجتماعی ما ظهور و بروز داشته باشد.
https://telegram.me/x_shobhe
کلمات کلیدی:
یادداشت