ایران پی ان – یادداشت / فهیمه ط.: به همین مناسبت من نیز در جلساتی حضور داشتم و به تناسب مجلس، چکیدهای از مجموعه مطالعات و تحقیقات خود را به ویژه در مورد «جایگاه ،نقش و تکالیف زن» در خانه و جامعه، در تحصیل و اشتغال، در همسری و مادری و ...، بیان میداشتم و هم چنین نقش و تکلیف زن را به عنوان محور کانون خانواده، نقش او در ایجاد و تشدید محبّت، تربیت، تسکین روانی و جسمی، نشاط و ...، با توجه به آموزههای اسلام و هم چنین تطبیق آن با آخرین دستآوردهای علمی شرح میدادم.
در یکی از جلسات که عمده شرکت کنندگان آن بانوان تحصیلکرده، شاغل، اجتماعی، سیاسی و به ویژه متخصص در امور بانوان بودند همین مباحث در سطح علمیتری بیان شد، اما ناگهان متوجه شدم که پچپچهای معروف زنانه و نگاههای آن چنانی شروع شد و آن قدر زیاد شد که سخن را قطع کردم و گفتم: اگر موضوع یا مسئلهای هست بفرمایید.
یکی از خانمهای مؤمنه، محجبه، تحصیلکرده، شاغل و نیز نقش آفرین در برخی از عرصههای اجتماعی گفت: شما نباید از جایگاه، نقش و تکالیف زنان بگویید، بلکه باید فقط از حقوق آنان بگویید که در خانه و جامعه ضایع شده است و دیگر گفت: به زنان ظلم شده است و اینها را بگویید و ...!
دیدم جوّ بسیار دیکتاتوری است و به سخنران دیکته میکنند که چه باید بگویی و چه نباید بگویی!
به آن خانم محترمه گفتم: شما که خود دکترای حقوق هستید، بهتر میدانید که حقوق به تناسب جایگاه، نقش و تکالیف تعریف میشود؛ پس چطور میفرمایید که بدون اشاره به آنها فقط از حقوق زنان گفته شود و سریع نتیجهگیری گردد که این حقوق ضایع نیز شده است؟!
از هر گوشه کسی میگفت: خیر؛ اصلاً نباید به نقش و تکالیف زنان پرداخته شود، بلکه فقط از حقوق زن در جامعه بگویید، چنان چه بسیاری از مسئولین دولتی به آن اشاره و تصریح دارند – و فهمیدم که این یک جوّ است، جوّی که حتی بر زنان مسلمان، تحصیلکرده و ضد فمینیسم ما نیز غالب و حاکم شده است! همه دوست دارند که چشم بسته و بیفکر، فقط شعار داده شود که «حقوق اجتماعی زنان ضایع شده است».
گفتم: بسیار خب، شما که همه مؤمنه و تحصیلکرده و اجتماعی هستید، مثالی بیاورید که حقوق شما چگونه ضایع شده است، آن هم توسط شوهران شما؟!
یکی از همین بانوان فرهیخته که جوان هم بود برخاست و گفت: نمونهاش من؛ که عقد کردهام، اما شاید به عروسی نرسیده جدا شویم، چرا که شوهرم حقوق مرا رعایت نمیکند و برای توانها و استعدادهای من ارزشی قائل نیست. گفتم: توضیحی دهید. گفت:
من فوق لیسانس حقوق هستم و اکنون نیز برای ورود به دکترا آماده میشوم؛ در ضمن مترجم زبان انگلیسی نیز هستم. از صبح ساعت 7:30 تا 14 برای مجموعهای کار میکنم و حقوقی خوبی هم دارم. حالا به من پیشنهاد کاری بسیار مناسب و نیمه وقت از ساعت 15 تا 20 در یک شرکتی شده است که حقوق خوبی هم دارد. البته چهارشنبهها در خدمت آتشنشانی هستم و آموزش دارم – در ضمن من عضو کمیتهی کوهنوردی فلان نیز هستم، مضافاً بر این که تور لیدر نیز میباشم و ... همین طور میشمرد. گفتم: با این همه فضایل مشکلتان چیست؟ گفت: شوهرم نمیفهمد و برای این استعدادهای من ارزشی قایل نیست و میگوید: تو اگر بخواهی روزی دو شیفت کار کنی و در وقت بیکاری نیز ترجمه کنی، هفته یک بار به باشگاه و کوه بروی و ماهی یک بار هم تور چند روزه بروی و ...، نمیتوانی برای من همسر و برای فرزندان آیندهی ما مادر خوبی باشی؛ لذا تحصیل را میتوانی ادامه بدهی، اما بقیه را باید کنار بگذاری! حالا این ظلم نیست؟ این ضایع کردن حقوق زن نیست؟ این نشان از ظلم به زن در جامعهی ما نیست؟ این بیانگر عدم درک از نقش اجتماعی زنان نیست؟ دیگری هم گفت: یک عمر تحصیل کردم برای چه؟ شوهرم میگوید اجازه نداری کار کنی! گفتم: رشته تحصیلی شما چیست؟ گفت: مکانیک.
دیگر پاسخی ندادم و گفتم: والسلام علیکم و رحمةالله و برکاته