ایرانپیان – یادداشت/نکتهگو: در این تیزر تبلیغاتی، صدایی متناسب با تبلیغ فیلمهای جنایی و دراکولایی که انصافاً خوفی را القا مینماید، میگوید: «سرطان را جدی بگیرید» و البته موضوعش معرفی «کنگره ملی بیماریهای خاص» میباشد که در یکی از سالنهای بزرگ سیما برگزار خواهد شد؛ که قطعاً مردم عادی نمیتوانند در آن شرکت کنند و اگر بتوانند نیز سالن چنین ظرفتی ندارد و بحثهای علمی آن نیز قابل استفادهی عموم نخواهد بود.
اما تیزر مؤثر بود، لذا من نیز رفتم در فکر این که «سرطان را جدی بگیرم». لذا نظرم به اصلیترین و عمدهترین عوامل بروز سرطان جلب شد و بعد با خودم خطاب به مسئولین گفتم: «خودتان سرطان را جدی بگیرید»، چرا مردم را مخاطب قرار داده و میترسانید؟!
*- آلودگی هوا:
از عمدهترین عوامل ابتلای مردم به سرطان، «هوای آلوده» است و میدانیم که آلودگی هوای پایتخت با نزدیک به 12 میلیون جمعیت و نیز چند شهر بزرگ مانند مشهد، اصفهان، اراک و ...، از مرز استاندارد که هیچ، از مرز خطر و وحشت هم گذشته است.
حال مردم چه نقشی در آلودگی هوا دارند؟ درست است زود میگویند: تردد خودروها بسیار است و یک سری را از رده خارج میکنند و مابقی را محکوم به مقررات زوج و فرد از درب منزل میکنند و ...؛ اما عوامل اصلیتری برای آلودگی وجود دارند.
آیا مردم اقدام به قطع درختان در خیابانها و جنگلهای حاشیهای و حتی داخل شهر و ... میکنند، یا شهرداری؟! طبق قانون (ظاهراً ماده پنج)، باغها فقط 30% حق ساخت و ساز دارند، اما ما به 70% نیز راضی هستم، ولی متأسفانه بیش از 100% تخریب شده و بجای درختانش برج و مجتمع میروید. این که گفتم بیش از 100%، به خاطر این است که درختان مزاحم در اطرافشان نیز قطع میشوند.
آیا مردم باغهای غرب تهران را که حکم ریهی این شهر بزرگ را داشت، به شهرکها و ساخت و سازهای بیرویه و زشت مبدل کردند و حتی تپههای شمال تهران (شمیرانات – سازمان آب، امامزاده قاسم (ع) و ...) را به خاطر کسب درآمد فروختند تا در آنها ساختمانسازی شود، یا شهرداری؟!
تا چند دههی پیش، از جنوبیترین بخش خیابانهایی چون ولی عصر (عج) یا شریعتی و ...، تمام کوههای شمالی تهران دیده میشد، اکنون در تجریش، میدان قدس و حتی دربند و سربند هم که بروید، کوهی نمیبینید، همه ساختمان است!
*- دودزایی خودروها:
هر وقت بحث از آلودگی است، فقط خودروهای شخصی متهم و محکوم به مجازاتهایی چون: ضرورت تعویض – طرح ترافیک و زوج فرد از درب خانه میشوند. اما مقصر دودزایی خودروها کیست؟ اگر خودروهای داخلی دودزا هستند، مقصر تولید کننده است و شمارهگذار – اگر بنزین استاندارد نیست، مقصر تولید کننده است و وارد کننده – اگر مردم مجبور هستند که با خودروی شخصی تردد کنند، مقصر اتوبوسرانی، تاکسیرانی و متروی تهران است که پاسخگو نمیباشند.
به راستی خودروهای مرسدس، بیامو، لندکروز، سانتافه، سوناتا، آزرا، سوزوکی، لکسوز، تویوتا، رنو و در نهایت پژو و پراید ساخت داخل بیشتر دودزا هستند، یا اتوبوسهای شرکت واحد و سازمانهایی چون «ارتش و صنایع دفاع» و مینیبوسهای غیر استانداردی که وارد شده و سرویس مدارس یا مینیبوس خطی شدهاند، یا کامیونهایی که از ساعت 10 شب به بعد برای پروژههای شهرداری و یا خانهسازیها، با سرعت سرسامآور در شهر جولان میدهند و آن دود غلیظ را شبانه که تسویهای در اکوسیستم نیز انجام نمیشود به فضا و حلق مردم میدهند؟! حالا اگر یکی با لکسوز یا پژوی خود از خانه به محل کار نرود، هوای تهران تمیز میشود؟!
هوای تهران را خداوند متعال با یک باد ده دقیقهای دلچسب، تمیز و سالم میکند، اما عوامل آلودگی کیانند؟ آیا مردم مجوز فعالیت کارخانجات در تهران را صادر کردهاند؟
*- دخانیات:
از دیگر عوامل مؤثر در بروز سرطان، سیگار است، که متأسفانه مصرف آن در ایران بسیار وحشتناک است. بله سیگار حتی یک نخش هم خوب نیست، اما این روزافزونی اعتیاد از کجاست؟
طبق آمار، سالانه در ایران بیش از 60 میلیارد نخ سیگار مصرف میشود که بیش از 15 – 20 میلیارد نخ آن قاچاق است؟ آیا واقعاً میتوان به ورود 20 میلیارد نخ سیگار گفت: «قاچاق»؟!
اما سیگار غیر قاچاق که با بستهبندی و برچسب داخلی و رسمی هست چطور؟ یعنی همان 60 میلیارد نخ بقیه. مگر میشود که طی یک سال، سیگار کنت یا وینستون یا ...، چند نوع طعم داده باشد و گاه بوی سوختن کاه و ... بدهد؟! آیا این ترکیبات نیز قانونی، استاندارد و کنترل شده است. یا سرمایهدار هر کاری بخواهد میکند؟! مصرف کننده هم باید سرطان را جدی بگیرد.
چرا 15% ایرانیها سیگار میکشند و چرا در میان آنها درصد قشر دانشجو، تحصیلکرده و بانوان بیشتر است؟ این فرهنگسازی چگونه شکل میگیرد؟ چرا در نزدیکی هر دانشگاه بزرگی، به جای کتابخانههای عظیم علمی، قهوهخانهای برای مصرف قلیان تأسیس شده است؟ چه دستگاهی مجوز میدهد و عوارض و حق حسابش را میگیرد؟
*- مواد غذایی:
از دیگر عوامل مؤثر در بروز سرطان و گسترش ابتلای به آن، مواد غذایی است. در ایران یاد گرفتهاند که بگویند: «فست فوت»ها سرطانزا هستند. قبول. اما سؤال بنده و مردم این است که مگر غذاهای غیر فستفوتی و حتی خانگی با چه موادی تهیه میشوند؟
چند درصد از ربّهای تولیدی داخل، گوجه فرنگی است؟ چند درصد از کنستانتره گوجه فرنگی است و چند درصد مواد وارداتی و آن هم از چین میباشد؟ آب لیمو چگونه تهیه میشود؟ مگر ما چقدر کشت لیمو در داخل کشور داریم و یا احیاناً چقدر لیموترش وارد میکنیم؟ در آبلیموهای صنعتی، چند واحد متابی سولفيت و اسید سولفورو و گوگرد وجود دارد و با جان مردم چه میکند؟ خُب، چه کسی مجوز میدهد؟ چه کسی کنترل میکند؟ نحوهی تعامل بازرسان با کارخانجات مواد غذایی چگونه است؟
چرا باید آدامس یا آبنبات یا شکلاتی به حدی وارد کشور شود که نه تنها در سوپرهای بزرگ، بلکه حتی در بقالیهای شهرستانها و روستاهای کوچک نیز توزیع شود و پس از شش ماه یا یک سال مصرف توسط کودکان، جوانان و بزرگسالان، به اطلاع عموم برسد که قاچاق است، غیر استاندارد است، غیر بهداشتی و سرطانزا میباشد و یا به قوهی «باء = نیروی جنسی» ضرر میرسانند؟!
مگر مردم در خانههای خود لابراتوار دارند و یا برای مصرف هر مادهای، باید مانند یک بازرس مکلف، بررسی کنند که چه کسی وارد کرده است، چه زمانی وارد کرده است، مجوز ورود داشته یا قاچاق بوده است، پروانه بهداشت گرفته است یا خیر؟ و آنالیز آن چیست؟!
تازه از ترکیبات مواد شوینده، تمیز کننده، بهداشتی، لوازم آرایشی وارداتی، کودها و سموم کشاورزی وارداتی یا تولید قاچاق و غیر استاندارد و ... چیزی نپرسیدم و نگفتم؛ میتوان دهها مثال مستند، مشهود و مشهور دیگر را برای عوامل بروز سرطان برشمرد، از جمله ترس، نگرانی، دغدغه، استرس و اعصاب خورد و خمیر از مشکلات. اما «در خانه اگر کَس است، یک حرف بس است». پس لطفاً خودتان «سرطان را جدی بگیرید».