ایرانپیان – یادداشت/ مرصاد- چ.: در خبرها آمده بود که آقای روحانی، رییس جمهور کشورمان گفته است: «اگر این محاسبات عقلانی و سیاسی که مخصوصاً دولت اوباما نشان داده، ادامه پیدا کند، غرب رفتار دیگری از ایران خواهد دید» و نقل شده که در مصاحبه با فایناشنال تایمز از ادب و هوش اوباما تمجید کرده است(؟!)
و همهی اینها در حالی است که پس از گذشت بیش از سه ماه از دولت یازدهم، هفتهای نیست که مسئولین از بداخلاقی و بیتدبیری دولتهای نهم و دهم، که آنها نیز بچههای همین کشور و انقلاب میباشند و به رأی خود ما مسئولیت بر عهده گرفته بودند، سخنی به میان نیاورند!
البته متأسفانه، طرف مقابل، یعنی این اوبامای با ادب، با هوش و البته عاقل، اصلاً چنین نظری نسبت به مخاطب خود نداشته و ندارد و بلافاصله پس از گفتگوی تلفنی اظهار میدارد: «تغییر لحن ایران به خاطر تأثیر فشارهای تحریم است، پس ضمن آن که سایر گزینههای هم چنان روی میز است، تحریم را حفظ نموده و چه بسا تشدید نیز بنماییم». و البته طبق معمول اهانتهای بیادبانهای نیز به ملت ایران روا داشت!
بدیهی است وقتی وزیر امور خارجه ما (ظریف)، گمان میکند که دشمنی دیرینه امریکا با جمهوری اسلامی ایران، مانند اختلاف بین دو پسر خاله است که به خاطر سخنچینیها یا بداخلاقیها مدتی با هم قهر کردهاند؛ و گویی دیپلماسی سیاست خارجی این کشور تعطیل بود تا ایشان بیاید و بخندد تا همه مشکلات حل شود، اوباما نیز مؤدب، باهوش و عاقل قلمداد میگردد.
وقتی آقای ظریف اوج دکترین سیاست خارجی خود را «لبخند» معرفی کرده و در مجلس شورای اسلامی و خطاب به نمایندگان این ملت میگوید: «اخم و خنده ابزار دیپلماسی هستند»، تکلیف معلوم است و حال آن که هیچ دقت ندارد که آنها در عین لبخند، از اهداف خود و کمترین امتیاز خود نمیگذرند، اما ما در طول تاریخ، بارها و بارها همه چیز را با لبخند تقدیم کردهایم.
وقتی آقای ظریف اوج دکترین سیاست خارجی خود را «لبخند» معرفی کرده و در مجلس شورای اسلامی و خطاب به نمایندگان این ملت میگوید: «اخم و خنده ابزار دیپلماسی هستند»، تکلیف معلوم است و حال آن که هیچ دقت ندارد که آنها در عین لبخند، از اهداف خود و کمترین امتیاز خود نمیگذرند، اما ما در طول تاریخ، بارها و بارها همه چیز را با لبخند تقدیم کردهایم.
در هر حال تردیدی نیست که امریکا با اصل وجود این نظام و ملتاش دشمن است و در این مخاصمه گاهی ممکن و یا لازم است که مذاکراتی به عمل آید و یا حتی بالاجبار امتیازاتی (البته معقول و از روی تدبیر) داده شود و متقابلاً امتیازاتی (معقول و مدبرانه) اخذ شود، و بدیهی است که طرفین به هنگام حضور در یک مجلس مذاکره، پشت به هم نکرده و به یک دیگر فحش نمیدهند، بلکه لبخندی زده و دست میدهند. اما همه سیاست و دیپلماسی، به ویژه در تعامل با دشمن که این نیست. لذا تطهیر دشمن و با ادب، با هوش و عاقل خطاب کردن جنایتکاری چون «اوباما»، معنا و مفهومی و جایگاهی به جز تحمیق (احمق فرض نمودن) و تحقیر اذهان عمومی مردم خودمان ندارد.
نمیتوانم بگویم که جناب دکتر، حجت الاسلام روحانی، حتی دروس حوزوی را نخوانده است و از معنای «ادب، هوش و عقل» در قاموس و فرهنگ الهی قرآن و اسلام نمیداند، بالاخره هم دکتر است و هم حجتالاسلام.
نمیتوانم بگویم که جناب دکتر، حجت الاسلام روحانی، حتی دروس حوزوی را نخوانده است و از معنای «ادب، هوش و عقل» در قاموس و فرهنگ الهی قرآن و اسلام نمیداند، بالاخره هم دکتر است و هم حجتالاسلام. و نمیتوانم بگویم که اینها تعارفات و تعاملات و یا احیاناً سیاست است، چرا که هیچگونه انطباقی با ادب و سیاست متقابل، از سوی دشمن خونریز و تجاوزگر (امریکا – اوباما) ندارد. اوباما بدترین اهانتها را به آقای روحانی و ملت ایران روا داشت. پس چرا باید از وی چنین تعریف و تمجیدهایی نمود؟! نکند تطهیر امریکای جنایتکار و تعریف و تمجید از اوباما نیز از مفاد این موافقتنامه بوده و ما خبر نداریم؟ و یا این که توافقات الزاماً باید به رفع خصومت نیز بیانجامد و چون از خصومت امریکا کاسته نشده و نمیشود، ما باید امریکا را خصم نبینیم؟ و برای همین جار و جنجال راهانداختهاند که در عین خصومتهای عملی امریکا، ما حتی شعار لفظی «مرگ بر امریکا» را نیز نباید بگوییم!
به فرض که مجبور شویم غنیسازی را تعطیل کنیم و دهها امتیاز دیگر هم بدهیم و در مقابل شاد شویم که اجازه یافتهایم از خارج دارو و برخی قطعات را بخریم و برای دانشجویان ارز بیشتری به جیب آنها بریزیم و ... – اما دلیل نمیشود که تحمیق شده و دشمن قسم خوردهی خود را فهیم، با ادب، با هوش و عاقل بدانیم و فراموش کنیم که چه با ما کرده است و نفهمیم که چه میکند؟
یک درس حوزوی:
از امام صادق علیهالسلام پرسیدند: عقل چیست؟ خُب این یک سؤال فلسفی (حِکَمی) بسیار مهمی است که قرون بسیاری محل بحث همه دانشمندان و فیلسوفان بوده است و امروزه نیز محل بحث است، تا جایی که بسیاری از فلاسفه جدید غربی، حتی کلاً «عقلانیت» را نفی میکنند. اما حضرت امام علیهالسلام پاسخی ساده، ولی بسیار ژرف دادند و فرمودند:
«عقل چیزی است که شما را به سوی خدا هدایت کند» (اصول کافی، ج1، کتاب عقل و جهل)
یعنی به سوی رشد و کمال ببرد و البته الله جلّ جلاله کمال محض است، لذا در یک کلمه فرمود به سوی خدا هدایت کند.
سائل که از این تعریف تعجب کرده بود، پرسید: پس میگویند: معاویه مرد عاقلی بود. پس آن چه معاویه داشت چه بود؟
فرمود: آن عقل نبود، بلکه ادای عقل بود، زیرکی و شیطنت بود.