ایرانپیان – یادداشت/ سلیم: اما مجموعهی «آوای باران»، سریالی نه تنها قابل قبول، بلکه خوب و جذاب بود. قطعاً این امتیاز، دلایل و سببهای بسیاری دارد که برخی از آنها به خاطر نبودن شاخصهها و نمادهای غلطی که اغلب در سریالها وجود دارد میباشد و برخی دیگر نیز به شاخصههای خوب و مثبتی که گاه کمتر رعایت میشود، مربوط است.
قصه: هر چند سبک و سیاق قصه، بیشتر شبیه فیلمها و سریالهای هندی بود، اما بالاخره به موضوعی توجه کرده بود که متأسفانه مبتلابه جامعهی ما نیز میباشد. هر روز در سر چهارراهها، در معابر و نیز مقابل مراکز حضور و تجمع مردم، از امامزادهها گرفته تا بازارها و ...، تعداد بسیاری از متکدیان را در سنین مختلف میبینیم و دردناکتر از همه دیدن کودکان متکدی و نیز نوزادان در آغوش یا آویزان شده به آنها میباشد. البته همه میدانیم که اینها یک باند وسیع و گسترده هستند؛ همه میدانیم که درآمد کلانی نیز دارند، اما عطوفت مردم از یک سو و عدم توجه اذهان عمومی به توصیهها و تذکرات از سوی دیگر، سبب شده است که این بازار هم چنان داغ باشد و هر متکدی کلاش و حقهبازی روزانه بیش از یکصد هزار تومان درآمد داشته باشد.
این قصه، اذهان عمومی را به لایههای درونیتر این باند و چگونگی تشکیل و ساختارهای رفتاریشان برد و با پرداختی خوب و روان، بخش کوچکی از حقایق پشت پردهی این ناهنجار شوم را به تصویر کشید.
بازی: بازیها نرم، روان و خوب که بیانگر هنر کارگردانی، بازیگران و سایر عوامل است نیز بسیار قابل تقدیر بود. به ویژه بازی مهران احمدی در نقش «شکیب»؛ و هم چنین بازی آزاده زارعی در نقش «باران»، با حالات متفاوت از یک قربانی؛ و یا بازی حمیدرضا پگاه در نقش «دایی طاها»، یا سیاوش خیرابی در نقش «توتونچی» و هم چنین سایر بازیکنان.
شاخصههای نامطلوب و متداولی که لحاظ نشد:
از مهمترین دلایل قابل قبول و جذاب شدن این سریال، خودداری از پرداختن به شاخصههای نامطلوب، ولی متداول در اغلب سریالها بود.
هر چند در این سریال نیز مانند تمامی سریالها، نقش پدر، خواسته و ناخواسته یک نقش منفی و مضر به حال اعضای خانواده بود، اما بالاخره یک پدری که حالا ناخواسته گرفتار شده، اما دلسوز است و دغدغه دارد نیز به نمایش درآمد.
در این سریال، از نماز با سه سجده، نماز صبح به هنگام روشنایی، روزه در شب، حزبالهی نادان یا بسیجی لوده، خبری نبود. قبلاً نیز گفته بودم که اگر نویسندگان و کارگردانان ما، به دین، جنگ، بسیج و ... کار نداشته باشند، سریالهای مفیدتری میسازند. هم چنین در این سریال از عشقهای مثلت و مربع نیز خبری نبود و رفتارهایی که معمولاً در هیچ خانه و خانوادهای اتفاق نمیافتد و تعاملهایی بین اعضای خانواده یا ... که اساساً بعید است و مغایر با فرهنگ و حتی عادتهای ماست [البته به غیر از خانواده و یا محیط کاری، عملیات پلیسی و ... در سریالهای ما] نیز خبری نبود.
شاخصههای مطلوبی که لحاظ شد:
روند منطقی، حوادث یا رفتارهای طبیعی، به تصویر کشیدن معضلات اجتماعی، پرداخت به یک موضوع با قصهای جذاب و نیز به تصویر کشیدن آرام، مستقیم و غیر مستقیم ناهنجارهایی چون: کودکربایی - بیگاری کشیدن از کودکان - قشرهای مستضعف فرهنگی و اقتصادی – رواج انواع اقسام فسادهای مالی، از کلاهبرداری گرفته تا رانتخواری و رشوه، که متأسفانه در جامعهی ما کاملاً رواج یافته است، شقی شدن برخی از مرفهین ... و مهمتر از همه، القای امید، آن هم نه فقط در نیتجهگیری عجولانه در قسمت آخر سریال، بلکه طی یک روند قابل قبول، همه از نکات مثبت و شاخصههای قابل قبولی بود که در این سریال لحاظ شده بود.