شهید، آیت الله مطهری، رحمة الله علیه: توبه، اولین منزل سلوک – تحلیل توبه، از نظر روانی
شهید، آیت الله مطهری، رحمة الله علیه:
وَذَا النُّونِ إِذْ ذَهَبَ مُغَاضِبًا فَظَنَّ أَنْ لَنْ نَقْدِرَ عَلَيْهِ فَنَادَى فِي الظُّلُمَاتِ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحَانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ * فَاسْتَجَبْنَا لَهُ وَنَجَّيْنَاهُ مِنَ الْغَمِّ وَكَذَلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ *
(الأنبیاء، 87 و 88)
بحث ما دربارهی عبادت و دعا بود. در شب گذشته عرض کردم که عبادت و عبودیت اگر به شکل صحیحی صورت بگیرد، خواه ناخواه مستلزم تقرب واقعی انسان به ذات اقدس الهی است. انسان به واسطهی عبودیت، بدون این که شائبهی مجازی در کار باشد، به خدا نزدیک میشود و به عبارت دیگر، عبودیت «سلوک» است، حرکت است، رفتن به سوی پروردگار است.
امشب میخواهم دربارهی اولین منزل سلوک بحث کنم؛ اولین نقطهای که اگر انسان بخواهد به سوی پروردگارش سلوک کند و به مقام قرب پروردگار نائل گردد، باید از این منزل و آن از این مرحله و از این نقطه شروع کند؛ و آن چیزی که برای ما مورد احتیاج استهمین است، یعنی برای ما که قدمی به آن سو بر نداشتهایم، بحث دربارهی منازل عالی سالکان سودی ندارد. ما اگر مرد عمل باشیم، باید ببینیم اولین منزل قرب و سلوک به سوی پروردگار کدام منزل است، کدام مرحله است و ما عبودیت و عبادت خودمان را ا کجا شروع کنیم؟
اولیه منزل سلوک به خداوند، منزل «توبه» است. امشب میخواهم بحث خود را در اطراف توبه ادامه دهم.
تحلیل توبه از نظر روانی
توبه یعنی چه؟ توبه از نظر روانی برای انسان چه حالتی است و از نظر معنوی برای انسان چه اثری دارد؟ در نظر بسیاری از ما، توبه یک امر بسیار سادهای است؛ هیچ وقت به این فکر نیفتادهایم که توبه را از نظر روانی تحلیل کنیم.
اساساً توبه، ک از مشخِصات انسان نسبت به حیوان است. یعنی انسان بسیاری از ممیزات و مشخِصات و کمالات و استعدادهای عالی دارد که هیچ کدام از آنها در حیواات وجود ندارد. یکی از این استعدادهای عالی در انسان، همین مسألهی توبه است.
توبه، به معنی و مفهومی که ان شاء الله برای شما شرح میدهم، این نیست که ما لفظ «اَستَغفِرُ اللهَ رَبّی وَ اَتوبُ إلَیه» را به زبان جاری کنیم؛ از مقولهی لفظ نیست. توبه، یک حالت روانی و روحی و بلکه یک انقلاب روحی در انسان است که لفظ «اَستَغفِرُ اللهَ رَبّی وَ اَتوبُ إلَیه»، بیان این حالت است نه خود این حالت، نه خود توبه، مثل بسیاری از چیزهای دیگر که که در آنها لفظ خودش آن حقیقت نیست، بلکه مبیّن آن حقیقت است. این که ما روزی چندین بار میگوییم «اَستَغفِرُ اللهَ رَبّی وَ اَتوبُ إلَیه»، نباید خیال کنیم که روزی چند بار توبه میکنیم. ما اگر روزی یک بار توبهی واقعی بکنیم، مسلماً مراحل و منازلی از قرب به پروردگار را تحصیل میکنیم.
مقدمهای عرض میکنم. تفاوتی میان جمادات و نباتات و حیوانات وجود دارد و آن این است جمادات این استعداد را ندارند که در مسیری که حرکت میکنند، خودشان از درون تغییر مسیر و تغییر جهت بدهند، مثل حرکتی که زمین به دور خورشید یا به دور خودش دارد، یا حرکاتی که همهی ستارگان در مدار خودشان دارند، یا حرکت سنگی که از ارتفاع رها میشود و به طرف زمین میآید. این مسیر مسلم و قطعی است؛ یعنی سنگی را که شما رها میکنید و در یک مسیر معین حرکت میکند، در همان مسیر و در همان جهت به حرکت خودش ادامه میدهد. تغییر مسیر و تغییر جهت از ناحیهی درون این سنگ امکانپذیر نیست. عاملی باید از خارج پیدا بشود تا مسیر این سنگ و این جماد را تغییر دهد.مثلاً "آپولو" یا "لونا" را که به فضا میفرستند، از دورن خودش هرگز تغییر مسیر نمیدهد، مگر این که از خارج هدایتش کنند که تغییر مسیر بدهد. ولی موجودات زنده از قبیل نباتات و حیوانات، این استعداد را دارند که از درون خودشان تغییر مسیر بدهند؛ یعنی اگر به شرایطی برخورد کنند که با ادامهی حیات آنان سازگار نباشد، تغییر مسیر میدهند.
اما، در مورد حیوانات بسیار واضح است. مثلاً یک گوسفند و یا یک کبوتر و حتی یک مگس وقتی میکند، همین قدر که با مشکل مواجه میشود، فوراً مسیر خودش را تغییر میدهد و حتی ممکن است یک گردش صد و هشتاد درجهای هم بکند، یعنی درست در خلاف جهت حرکت اوّلی خودش حرکت کند.
حتی نباتات هم همینطور هستند؛ یعنی گیاهان هم در یک شرایط و حدود معین، از درون خودشان، خود را هدایت میکنند، مسیر خود را تغییر میدهند. ریشهی یک درخت که زیر زمین حرکت میکند و به سویی میرود، اگر به صخرهای برخورد کند، (حالا رسیده یا نرسیده)، خودش مسیرش را عوض میکند، همین قدر که بفهمد جای رفتن نیست و راهی ندارد، مسیرش را تغییر میدهد. بدیهی است که انسان هم تا این حدود مثل گیاه و حیوان است، یعنی تغییر مسیر میدهد.
توبه برای انسان، تغییر مسیر دادن است، اما نه تغییر مسیر دادن ساده از قبیل تغییر مسیری که گیاه میدهد و یا تغییر مسیری که حیوان میدهد، بلکه یک نوع تغییر مسیری که مخصوص خود انسان است و از نظر روانی و روحی، کاملاً ارزش تحلیل و بررسی و رسیدگی دارد.
توبه، عبارت است از یک نوع انقلاب درونی، نوعی قیام، نوعی انقلاب از ناحیهی خود انسان، علیه خود انسان. این جهت از مختصات انسان است. گیاه تغییر مسیر میدهد، ولی علیه خودش قیام نمیکند، نمیتواند قیام کند، این استعداد را ندارد.
همانطوری که میان گیاه و جمات این تفاوت هست که جماد از درون خود برای بقای خویش تغییر مسیر نمیدهد و این استعداد شگفت در نات هست (در حیوان هم هست)، در انسان استعداد شگفتانگیزتری هست و آن این که از دورن خودش بر علیه خودش قیام میکند؛ واقعاً قیام میکند؛ علیه خودش انقلاب میکند، واقعاً انقلاب میکند. و قیام و انقلاب از دو موجود مختلف و متباین مانعی ندارد. مثلاً در یک کشوری، عدهای زمام امور را در دست دارند، بعد عدهی دیگری علیه آنها قیام و انقلاب میکنند. این مانعی ندارد؛ آنها افراد خاصی هستند و اینها افراد و اشخاص دیگری. آنها به اینها ظلم و ستم کردهاند، اینها را ناراضی و عاصی کردهاند؛ سبب عصیات و انقلاب اینها شدهاند. یکمرتبه اینها انقلاب میکنند و زمام کار را از دست طرف مقابل میگیرند و خودشان در جای آنها قرار میگیرند. این مانعی ندارد. ولی این که در داخل وجود یک شخص، قیام و انقلاب بشود، انسان خودش علیه خودش قیام کند، چگونه ممکن است؟ مگر میشود که یک شخص خودش علیه خودش قیام کند؟ بله میشود.
انسان، یک شخصیت مرکّب
علتش این است که انسان بر خلاف آن چه که خودش خیال میکند، یک شخص نیست؛ یک شخص واحد است، اما یک شخص مرکب، نه بسیط؛ یعنی ما که اینجا نشستهایم (به همان تعبیری که در حدیث آمده است) یک جماد اینجا نشسته است، یک گیاه هم اینجا نشسته است، یک حیوان شهوانی هم اینجا نشسته است، یک شیطان هم اینجا نشسته است، و یک فرشته هم در همین حال اینجا نشسته است. یعنی یک انسان به قول شعرا طُرفه معجونی است که همهی خصایص در وجود او جمع است. گاهی آن حیوان شهوانی –که مظهر آن را خوک میدانند- این خوکی که در وجود انسان هست، زمام امور را به دست میگیرد و مجال به آن درنده و شیطان و فرشته نمیدهد. یک مرتبه در ناحیهی یکی از اینها، علیه او قیام میشود، تمام اوضاع به هم میخورد و یک حکومت جدید بر وجود انسان حاکم میگردد.
انسان گنهکار، آن انسانی است که حیوان وجودش بر وجودش مسلط است، یا شیطان وجودش بر او مسلط است، یا آن درندهی وجودش بر او مسلط است، یک فرشتگانی، یک قوای عالی هم در وجود او محبوس و گرفتار هستد.
"توبه"، یعنی آن قیام درونی، این که مقامات عالی وجود انسان، علیه مقامات دانی وجود او –که زمام امور این کشور داخلی را در دست گرفتهاند- یک مرتبه انقلاب میکنند. همهی اینها را میگیرند و به زندان میاندازند و خودشان با قوا و جنود و لشکریان خود، زمام امور را در دست میگیرند.
این حالت و شکل است که در حیوان و نبات وجود ندارد. همانطور که عکسش هم هست؛ یعنی گاهی مقامات دانیِ وجود انسان، علیه مقامات عالی وجود او قیام و انقلاب میکنند؛ آنها را میگرند و به زندان میاندازند و زمام امور این کشور را در دست میگیرند.
منبع:
کتاب «آزادی معنوی، فصل سوم: توبه، ص 112».
- تعداد بازدید : 1935
- 15 فروردین 1399
- نسخه قابل چاپ
- اشتراک گذاری
کلمات کلیدی: در محضر استاد