علامه جعفری رحمت الله علیه:
عرفان مثبت گسترش و اشراف نوارنی [من انسانی] بر جهان هستی است به جهت قرار گرفتن [من] در جاذبه کمال مطلق که به لقاءالله منتهی میگردد.
عرفان حقیقی آغاز حرکتش بیداری انسان از خواب و رویای حیات طبیعی محض است و آگاهی از این که وجود او در حال تکاپو در مسیر خیر و کمال در متن هدف خلقت عالم هستی قرار میگیرد.
این عرفان که مسیرش [حیات معقول] و مقصدش قرار گرفتن در جاذبه کمال مطلق است به لقاءالله منتهی میگردد. این عرفان مثبت است که هیچ حقیقتی را از عالم هستی اعم از آن که مربوط به انسان باشد یا غیر انسان حذف نمیکند، بلکه همه عالم را با یک عامل ربانی درونی صیقلی مینماید و شفافش میسازد و انعکاس الهی را در تمامی ذرات و روابط اجزاء این عالم نشان میدهد.
با این تعریف کمترین تفاوتی میان مذهب و عرفان باقی نمینماند و شریعت و طریقت و حقیقت اشکال یک حقیقت مینماید که انبیای عظام و اوصیاء و حکماء و عرفای راستین همگی مبلغان و مفسران آن میباشند. دو بیت زیر می تواند به عنوان تعریف مشترک عرفان و مذهب مورد تحقیق و پذیرش قرار بگیرد:
چیست دین؟ برخاستن از روی خاک *** تا که آگه گردد از خود جان پاک
چون شود آگه ز خود این جان پاک *** جذب کوی حق شود او سینه چاک
این عرفان است که خط نورانی آن به وسیله انبیای عظام الهی در جاده تکامل کشیده شده است، نه آن تخیلات رویایی در مهتاب فضای درونی که سایههایی از مفاهیم بسیار وسیع مانند: وجود واقعیت کمال حقیقت تجلی و غیر ذلک را به جای اصل آنها گرفته و با مقداری بارقههای زودگذر مغزی آنها را روشن ساخته و از آنها حالی و مقامی برای خود تلقین مینماید و دل بر آنها خوش میدارد؛ در صورتی که ممکن است مدعی چنین عرفانی برای چندین لحظه هم از روزنههای قفس مادی نظارهای به بیرون از خود مجازی خویشتن نکرده باشد.
این همان عرفان منفی است که انبوهی از کاروان جویندگان معرفت را از لب دریای درون خود به سرابهای آب نما رهنمون گشته است. اگر این ارباب تخیلات رویایی در مهتاب فضای درونی توانسته بودند از خود مجازی بیرون آمده و وارد حوزه خود حقیقتی گردند نه در اندیشه و گفتار و کردار خود تناقضاتی داشتند و نه اعتراضی به یکدیگر در مسیر و در مقصد در صورتی که اختلافات تند در اندیشهها و گفتار در باب تخیلات مزبور و اعتراض به یکدیگر در کتب عرفانی به طور فراوان نقل شده است.
ولی همانگونه که میان پیامبران الهی هیچگونه اختلافی وجود ندارد و همه آنان در تبلیغ متن کلی دین انسانی الهی مشترکند همچنان سالکانی که با فروع عرفان مثبت به سوی کمال مطلق در حرکتند کمترین اختلافی با یکدیگر نمی توانند داشته باشند. آدمی در راهیابی به عرفان مثبت همان اندازه که بر همه عوامل لذت محسوس و به همه امتیازات دنیا در صورت قانونی بودند آنها با نظر وسیله می نگرد نه هدف همچنان لذائذ معقول و اطلاع از درون مردم و پیشگویی حوادث آینده و حتی تصرف در عالم ماده را وسائلی برای بیدار ساختن مردم و تصعید ارواح آنان به قلههای کمال تلقی مینماید نه هدف. هدف از ریاضت او تخلق به اخلاق الله و تادب به آداب الله است.
این تقسیم که عرفان را به دو قسمت جداگانه معرفی مینماید: عرفان منفی و عرفان مثبت. میتوان گفت مورد قبول هر سالک راستین است که در هر دو حوزه نظری و عملی عرفانی آگاهانه و با کمال خلوص حرکت نموده است.
سالکان راه عرفان مثبت در حرکت تکاملی خود تلاشی بس صمیمانه دارند تا بتوانند گمشده حقیقتی همه تلاشگران راه حقیقت حتی آنان را که در وادی عرفان منفی دور خود طواف میکنند ارائه نمایند. با اطمینان باید گفت که هر انسانی آگاه و دارای مغز و وجدان فعال درمی یابد که گمشده ای ماورای آن چیزها که برای حیات طبیعی محض خود یافته است دارد. در این دنیا تنها کسانی گمشدهای ندارند که با انواعی از تحذیر و ناهشیاریها خود را گم کردهاند.
حقیقت این است که درک این که من گمشده ای در این زندگانی دارم درکی است بس والا که بر مغز بردگان شهوات و اسیران ثروت و مقام و شهرت طلبی راه ندارد. کاروان عرفان منفی راهها می پیماید جستجوها می کند و تلاش ها راه می اندازد ولی آخر کار به لذائذی از حال درونی و مقام روانی قناعت می ورزد و همانگونه که اشاره شد به پاداشتهایی از اطلاعات غیر معمولی تصرفاتی غیر عادی در طبیعت و جملات حیرت انگیز کفایت میکند و از حرکت باز می ایستد. افسوس که این تلاشگران نمی دانند که گمشده حقیقی روح آدمی این گونه موضوعات جزئی که از عللی معین سرچشمه میگیرد نیست.
چنین احساس می شود که نخست آگاهان بشری در تکاپوی عرفان مثبت به رهبری انبیای عظام و تحریک و تشویق آنان به بیداری از خواب و رویای طبیعت توفیق یافتند و با گام گذاشتن به این درجه سازنده اولین حقیقتی که برای آنان مطرح شد این بود که گمشده ای دارند. در تعقیب و جستجوی این گمشده از لذائذ و خودمحوری ها و کامجوییها دست برداشتند و کشتی وجود خود را با قطب نمای وجدان الهی و کشتیبانی عقل سلیم دراقیانوس هستی به حرکت در آوردند.
عرفان مثبت دراین کوشش و تلاش به امتیازات مزبور در بالا در سر راه خود دست یافت ولی هرگز به آنها به عنوان هدف ننگریست و راه خود را به سوی مقصد و هدف نهایی که [لقاءالله] بود ادامه داد.
در این میان جمعی به گمان این که آن امتیازات مقصد اصلی سالکان عرفان مثبت است به دنبال آنها رفتند. ولی گمشده آن کاروان آنها نبود که گمان میکردند زیرا آن امتیازات همانند کاههایی بود که به پیروی خرمن گندم نصیب کشاورزان میگردد.
آری تلاش بزرگی وجود داشت ولی هدف ناچیز بود لذا سالکان راه عرفان مثبت تلاشی بس صمیمانه به راه انداختند که بلکه بتوانند گمشده حقیقتی آن کاروان را برای آنان بشناسانند. این هدف اصلی حرکت در جاذبه کمال رو به لقاءالله بود که بیداری و گسترش و اشراف [من] بر جهان هستی مقدمه آن بود.
منبع:
رابطه دین و عرفان از نظر علامه محمدتقی جعفری (ره)
کلمات کلیدی:
در محضر استاد