متن پیش رو، بخشی از کتاب ارزشمند «زنان قالب شکن»، تألیف حکیم الفقها، آیت الله حائری شیرازی رحمة الله علیه میباشد.
بسمه تعالی
... ببینید، این که انسان معتقد باشد "زن شخصیت درجه دو هست»، اسلامی نیست؛ و اگر کسی گفت: «زن شخصیت درجه دو نیست»، این فمینسم نیست؛ بلکه واقعگرایی است.
زن حضرت عمران، بچۀ در شکمش را برای خدا نذر کرد: «إِذْ قَالَتِ امْرَأَتُ عِمْرَانَ رَبِّ إِنِّي نَذَرْتُ لَكَ مَا فِي بَطْنِي مُحَرَّرًا» (1)؛ خدایا، آن چه در شکم من، نذر تو کردم. «مُحَرَّرًا» یعنی صد در صد از من آزاد بشود و هیچ توقعی از این فرزند نداشته باشم. «فَلَمَّا وَضَعَتْهَا قَالَتْ رَبِّ إِنِّي وَضَعْتُهَا أُنْثَى» (2)؛ وقتی بچه به دنیا آمد گفت: خدایا دختر شد! «وَاللَّهُ أَعْلَمُ بِمَا وَضَعَتْ» (3)، به خدا میگوید: دختر شد! خدا قبل از این که به دنیا میآید میداند دختر است. (ادامه داد:) «وَلَيْسَ الذَّكَرُ كَالْأُنْثَى» (3)، پسر که مثل دختر نیست، من فکر میکردم این بچه پسر باشد، گفتم برای تو! حالا که دختر شده، سرِباری است؛ اگر بگوم برای تو، بایدچند نفر هم مواظبش باشند!
[خدا میگوید] «وَإِنِّي سَمَّيْتُهَا مَرْيَمَ»، دختر شده، من هم اسم او را "مریم" میگذارم. «وَإِنِّي أُعِيذُهَا بِكَ وَذُرِّيَّتَهَا مِنَ الشَّيْطَانِ الرَّجِيمِ» (4)؛ حالا که دختر شده، من به تو میسپارمش، هم خودش و هم ذریهاش را که شیطان بر آنها مسلط نشود.
در حالی که مادر فکر میکرد دختر به درد نذر برای خدا نمیخورد، خدا گفت: به درد من میخورد! قبولش کرد، آن هم درجه یک، بهعنوان بهترین نذر، و میفرماید به نحو بهترینِ قبول، قبول کردم: «فَتَقَبَّلَهَا رَبُّهَا بِقَبُولٍ حَسَنٍ» (5). «وَأَنْبَتَهَا نَبَاتًا حَسَنًا – و او را نیکو بار آورد» (5)؛ وقتی خدا چیزی را پذیرفت، او را رشد میدهد.
آنهایی که طلبه هستند، اگر طلبگیشان را خدا قبول کرد، توفیقات علمیشان بالا میرود، استاد اخلاق هم پیدا میکنند. «وَأَنْبَتَهَا نَبَاتًا حَسَنًا»، رویشِ خوبی هم به او میدهد که روز به روز ادراکات او بهتر شود. شاهدش هم این است که خدا برای حضرت مریم، کفیل هم انتخاب کرد: «وَكَفَّلَهَا زَكَرِيَّا» (5)، پیامبری مثل زکریا، کفیل مریم شد.
با این عنایات الهی، کار به جایی رسید که هر وقت زکریا میآمد در محرابِ مریم، میدید که نزد او میوه و روزی هست. میپرسید: مریم این را از کجا آوردی؟! مریم هم میگفت: «هُوَ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ يَرْزُقُ مَنْ يَشَاءُ بِغَيْرِ حِسَابٍ» (5). میوه بهشتی به او میدادند، خب زن است! خدای تعالی میوهی بهشتی به او میداده. برای چند مرد میوه بهشتی میدادند؟
حالا با این نگاه قرآن، آیا زن درجه 2 است؟! چند مرد را در حالی که مادر حامله بود، وقف خدا کردند؟ کدامشان شدند مثل مریم؟ برای کدامشان میوه بهشتی آمده؟
پس اگر زن بگوید: من از مرد کمتر نیستم، این فمینیسم نیست. بلکه فمینیسم، این است که در غرب زن را نادیده گرفته بودند، اینها شورش کردند به این که ما هم برای خودمان کسی هستیم.
پس این فمینیسم کهافراد میگویند: "زن آزاد است"، به این معنی که هر کاری دلش میخواهد بکند، اسم فمینیسم را به روی این گذاشتهاند، و الاّ این همان نظر اسلام است، و زن ملک مرد نیست. این فمینیسم نیست، اسلامی است.خداوند هم میفرماید: «لِلرِّجَالِ نَصِيبٌ مِمَّا اكْتَسَبُوا وَلِلنِّسَاءِ نَصِيبٌ مِمَّا اكْتَسَبْنَ – مردان را از آن چه به دست آوردهاند بهرهای است، و زنان را نیز از آن چه به دست آوردهاند، بهرهای است» (6)
در اروپا، به دلیل این که زن گرتفار خود کمبینی شد، خودش را بازیچۀ مردها کرد! به پارک بزرگی در وین رفتم، یک مرد هیکلداری، یک زن بیست سالهای یا کمتر را عیناً مثل بچه شش ماهه که در بغل میگیرند، در بغل گرفته بود، آن هم جلوی مردم. این یعنی چه؟ این زن چه ارزشی دارد؟ این زن تنها بازیچه است.
زن، خدیجه علیها السلام است، فاطمه علیها السلام است، زینب علیها السلام است، زنريال بانوی اصفهانی است. زن خانم طریق الاسلام است... .
نه! دین شخصیت مرد را احیا میکند! دین شخصیت زن را احیا میکند. دین، دنیا را بهشت میکند. انسان را آزاد میکند. دین، شخصیت میدهد، محبت ایجاد میکند. دین، اول دنیا را بهشت میکند و از روی این بهشت، بهشتِ آخرت درست میشود.
به این آیه نگاه کنید: «وَمَنْ كَانَ فِي هَذِهِ أَعْمَى فَهُوَ فِي الْآخِرَةِ أَعْمَى – و هر که در این جهان کور [دل] است، در آخرت نیز کور باشد» (7)، یعنی کسی که اینجا در جهنم است، آن جا به بهشت نمیرود؛ و در جای دیگر میفرماید: « وَمَنْ أَعْرَضَ عَنْ ذِكْرِي فَإِنَّ لَهُ مَعِيشَةً ضَنْكًا» (8). هر کس که از یاد من روی کرداند، زندگی تنگی خواهد داشت.
خودتان را دست کم نگیرید!
شما ببینید که در کنار پیامبر ما، زنی به نام خدیجه علیها السلام حضور دارد که وقتی خدیجه از دنیا میرود و در همان سال ابوطالب علیه السلام از دنیا میرود، وظیفۀ حضرت عوض میشود؛ وظیفه حضرت هجرت میشود؛ چون تا زمانی که اینها هستند، حضرت میتواند در مکه باشد، با نبود اینها نمیتواند بماند. این اهمیت خدیجه علیها السلام، در کنار اهمیت ابوطالب علیه السلام است.
زنها، باید خودشان را به مرتبه ابوطالب برسانند؛ این اِشکال به مردها نیست، اِشکال به خود زنها است که خودشان را دست کم گرفتهاند. در کنار علی علیه السلام، حضرت زهرا علیها السلام، همسر و معادل است، و در کنار حسین بن علی علیه السلام، زینب، خواهر و معادل است.
پاورقی:
1- آل عمران، 35
2- آل عمران، 36
3- همان
4- همان
5- آل عمران، 37
6- النساء، 32
7- الإسراء، 72
8- طه، 124
منبع:
کتاب «زنان قالب شکن»، آیت الله حائری شیرازی، ص 52 تا 58
کلمات کلیدی:
در محضر استاد