«ما در شادىها و اندوهها، خندهها و گریهها، با رشد فکرى مىتوانیم یک مقدار خودمان را بالا بکشیم. یکى از شعراى بسیار خوش ذوق و با فضل عرب به نام اعثم کوفى، چند بیتى درباره امام حسین (علیه السلام) دارد، که فقط یک بیت آن مورد بحث ماست. خطابش به امام حسین (علیه السلام ) که: «اى پسر پیامبر، اى پسر على مرتضى، چشمم گریه مىکند (براى تو ناله مىکنم، براى تو مىگریم) اما نه براى پاداش و نه براى این که ثوابى به دست آورم. (با خودت کار دارم، روحم متوجه خود توست(.
این رشد روحى یک انسان را نشان مىدهد که خود حقیقت، او را در جاذبیت خود قرار بدهد، نه لذت و الم، نه پاداش، نه ترس از مجازات. این همان قله اعلى، یا از قلههاى بسیار با عظمت رشد انسانى است، که اگر کمى بالا برویم، مىفهمیم که معناى خداشناسى یعنى چه؟ الله اکبر مىگویم فقط براى خودت! همان طور که على بن ابى طالب مىگفت : «من تو را عبادت مىکنم، نه به طمع بهشت، نه براى ترس از جهنم، بلکه تو را شایسته عبادت مىبینم و مىپرستم.»
آیا حسین نمىتواند انسانها را به جاذبه ربوبى بکشد، چون انسانها را به خودش جلب کرده است؟ شما در سالیان عمرتان، عاشوراها دیدهاید. این که سخنوران، معلمان، مربیان بگویند اشک بر حسین این قدر ثواب دارد، درست است و روایت بسیار داریم که گریه بر حسین خیلى ثواب دارد. اما من از شما مىپرسم: در این سالیان عمر، در چند عاشورا وقتى که منقلب و متوجه شده بودید، به کجا متوجه شده بودید؟ به بهشت یا به خود حسین؟ اگر گفتید به خود حسین، روح شما واقعا در حال ارتباط با حسین به درجه اعلاى اوج خودش رسیده بود. به جهت این که ارتباط شما با یک انسان تکامل یافته بود.
حسین، ولى اعظم خدا بود، بدون این که شما توقع و انتظارى داشته باشید که مثلا به شما دنیایى چنان بدهند. البته بعدا دعا مىکردید. دعا براى کارهاى دنیوى هم خوب و درست است، دعا براى کارهاى اخروى هم صحیح است، اما نمىشود براى خانه گریه کرد. گریه، آن هم از اعماق روح، مستند به عمیق ترین احساس. چنین گریهاى براى داشتن قالیچه بر نمىآید. این نمىشود که کسى بگوید: من گریه کردم براى حسین (علیه السلام)، خدایا پاداش آن را به من قالیچه بده!
گریههاى سوزانى که از اعماق دل آدمیان براى حسین بر آمده است، مقدستر از همه اینها بوده است. اگر چه در موقع دعا خوب دعا مىکردیم، یا مریضهایمان را دعا مى کردیم . درست مثل این که وقتى گفتید السلام علیکم و رحمة الله و برکاته ، نماز که تمام شد، براى کارهاى دنیایى و براى برطرف شدن مشکلات دعا مىکنید، اما اهدنا الصراط المستقیم، صفر بانکى نیست که یک صفر به ثروت بانکى شما اضافه شود. متن آن غیر از این است.
از این درس حسین واقعا مىتوانید به بالاترین قله "ایاک نعبد بروید"، یعنى طعم آن را آدم مىتواند بچشد. حسین! فقط براى تو گریه مىکنم . «تَبکیکَ عَینى لا لاجل مَثوبه» . یقین دارم که شما در طول عمرتان که در آن سالیان متمادى، عاشوراها آمده و رفته است، فقط براى خود حسین گریه کردهاید.
اصلا هر زمانى که حسین براى شما مطرح شده است، گریه کردید. حالا روز قیامت چه جزایى مىدهند؟ البته پاداش و عوض خواهند داد، ولى شما این پاداش را در نظر نداشتید. اگر کمى بالا بیایید، مىشود توحید حقیقى.
بندگان خدا، این قدر راه به سوى خدا دور نیست، خیلى نزدیک است. اگر هیچ گونه استعدادش را نداشتید، در آن صورت حق با شما بود. مىگفتید ما باید سالهاى سال بنشینیم ، فلسفه و عرفان و ادبیات بخوانیم تا با فرهنگ توحید آشنا بشویم. سپس بفهمیم که ایاک نعبد، یعنى «خدایا فقط تو را مى پرستیم، فقط با تو روبه رو هستیم».
این درس حسین (علیه السلام) است. حسین (علیه السلام) این را به ما تعلیم داد. بلى، مىتوان گفت؛ "ایاک نعبد". مثل این که مىگوییم: «ایاک ابکى». اى حسین، فقط براى خود تو گریه مىکنم.»
کلمات کلیدی:
در محضر استاد عزاداری