آیت الله مصباح یزدی، رحمة الله علیه: دو منشأ فتنههاى اجتماعى
دو منشأ فتنههاى اجتماعى؛
آیت الله مصباح یزدی، رحمة الله علیه:
... به هر حال، ریشه تمام انحرافات فردى و اجتماعى، به انحراف در دو دسته عامل مؤثر در رفتار انسان، باز مى گردد، انحراف در تفكر، بینش و شناخت و انحراف در میل، هوس، انگیزه و جاذبه اجتماعى.
اگر تفكر انسان صحیح باشد و كششهاى باطنى او هم در مسیر درست قرار گیرد، دنیا به بهشت تبدیل خواهد شد. مشكلات زندگى اجتماعى كه به رفتار انسانها مربوط مىشود، گاهى ثمره اشتباه، در مبانى فكرى و به تعبیر دیگر نادانى انسان است. مثلاً مسألهاى به درستى براى انسان حل نشده، اما او تصور مىكند آن را به خوبى فهمیده است. اگر به خاطر داشته باشید، یكى از مواردى كه در فرمایش هاى حضرت امام(قدس سره) زیاد تكرار مىشد، تعبیراتى از این قبیل بود كه «آقایان توجه ندارند». ایشان هنگامى كه در مورد فردى مىخواستند بگویند او مسألهاى را به درستى نفهمیده است و اشتباه مىكند، این تعبیر را به كار مىبردند. گاهى نیز ممكن است انسان به درستى مسأله را فهمیده باشد، اما تمایلى به عمل بر طبق فهم خود نداشته باشد. گاهى با وجود اینكه انسان مىداند كارى بد است، مبناى عقلایى ندارد و براى اجتماع هم ضرر دارد، اما به خاطر ارضاى هوى و هوس خود آن كار را انجام مىدهد. عواملى كه در صدر اسلام موجب چنین انحرافاتى شد از این دو دسته خارج نیست.
در فرهنگ صدر اسلام تعبیرى ادبى رایج بود. در آن زمان هنگامى كه مردم به رفتار ناهنجار اجتماعى مبتلا مىشدند و موجب گمراهى و انحراف آنها مىشد، به چنین انحرافى «فتنه» مىگفتند. در قرآن كریم هم از این تعبیر استفاده شده است. امیرالمؤمنین(علیه السلام) در مورد «فتنه» كلام زیبایى در نهج البلاغه دارد. آن حضرت ضمن خطبهاى مى فرمایند: «إِنَّمَا بَدْءُ وُقُوعِ الْفِتَنِ أَهْوَاءٌ تُتَّبَعُ وَ أَحْكَامٌ تُبْتَدَعُ يُخَالَفُ فِيهَا كِتَابُ اللَّهِ وَ يَتَوَلَّى عَلَيْهَا رِجَالٌ رِجَالًا عَلَى غَيْرِ دِينِ اللَّهِ فَلَوْ أَنَّ الْبَاطِلَ خَلَصَ مِنْ مِزَاجِ الْحَقِّ لَمْ يَخْفَ عَلَى الْمُرْتَادِينَ وَ لَوْ أَنَّ الْحَقَّ خَلَصَ مِنْ لَبْسِ الْبَاطِلِ انْقَطَعَتْ عَنْهُ أَلْسُنُ الْمُعَانِدِينَ وَ لَكِنْ يُؤْخَذُ مِنْ هَذَا ضِغْثٌ وَ مِنْ هَذَا ضِغْثٌ فَيُمْزَجَانِ فَهُنَالِكَ يَسْتَوْلِي الشَّيْطَانُ عَلَى أَوْلِيَائِهِ وَ يَنْجُو الَّذِينَ سَبَقَتْ لَهُمْ مِنَ اللَّهِ الْحُسْنى.» (1)
امیرالمؤمنین(علیه السلام) مىفرمایند: فتنههاى اجتماعى دو منشأ دارد: منشأ اول هوسهایى است كه در افراد پیدا مى شود. اگر افراد مىتوانستند آن هوسها را كنترل كنند، آنها را به مسیر صحیحى سوق دهند و نخواهند در حد افراط به آن هوسها عمل كنند، چنین فتنههایى به وجود نمىآمد. عامل دوم هم مسایلى است كه به نام دین مطرح مىشود در حالى كه ارتباطى با دین ندارند. انتساب این بدعتها به دین، به این منظور است كه مردم ساده دل باور مىكنند كه این امور جزء دین است، در حالى كه چنین نیست و این امور بدعت است. «آراءٌ تتبدع»، یعنى نوآورىهایى است كه جزء دین قرار داده مىشود در حالى كه جزء دین نیست. عدهاى از مردم هم كه در اشتباه افتادهاند تصور مىكنند این امور جزء دین است و از آنها پیروى مىكنند و از دین منحرف مىشوند. فكر مىكنند این امور جزء دین است و باید به آنها عمل كرد، در حالى كه این مسائل بدعت و خارج از دین است. در چنین مواردى است كه «يُخَالَفُ فِيهَا كِتَابُ اللَّهِ»، یعنى قرآن مورد مخالفت قرار مىگیرد. زمانى كه آراء جدیدى كه مخالف قرآن است، به نام دین عرضه مىشود، قرآن متروك مىشود، «وَ يَتَوَلَّى عَلَيْهَا رِجَالٌ رِجَالًا عَلَى غَيْرِ دِينِ اللَّهِ»؛ روابطى بین مردم برقرار مىشود كه بر اساس ملاكهاى دینى نیست و ارتباطات اجتماعى به صورت امرى ضد دینى در مىآید.
سپس حضرت امیر(علیه السلام) مىفرماید: اگر شرایط به گونهاى بود كه حق به صورت كامل مشخص بود و با آراء بدعت آمیز مشتبه نمىشد و حق و باطل از یكدیگر متمایز بودند، «فَلَوْ أَنَّ الْبَاطِلَ خَلَصَ مِنْ مِزَاجِ الْحَقِّ لَمْ يَخْفَ عَلَى الْمُرْتَادِينَ»، حقیقت بر كسانى كه در پى حق بودند، مخفى نمىماند و به فتنه مبتلا نمىشدند. «لَوْ أَنَّ الْحَقَّ خَلَصَ مِنْ لَبْسِ الْبَاطِلِ انْقَطَعَتْ عَنْهُ أَلْسُنُ الْمُعَانِدِينَ»، و اگر باطل كاملاَ از حق جدا بود و با آن اشتباه نمىشد، كسى به دنبال باطل نمىرفت. مردم فطرتاً حق طلب هستند. اگر عده اى به دنبال باطل مىروند، به این دلیل است كه در مجموعه باطل، عناصر حقى را گنجاندهاند كه مردم را مىفریبد و به سوى باطل مىكشاند. «وَ لَكِنْ يُؤْخَذُ مِنْ هَذَا ضِغْثٌ وَ مِنْ هَذَا ضِغْثٌ فَيُمْزَجَانِ». كسانى كه قصد ایجاد فتنه دارند، باطل را با حق ممزوج كرده و به مردم ارائه مىدهند. هنگامى كه كسى قصد فراهم كردن دسته گلى را داشته باشد، از هر گلى شاخهاى مىچیند و به یكدیگر ضمیمه مىكند. اگر تمام گلها بدبو و مسموم باشد، كسى به سراغ آن نمىرود. اما اگر همراه با گلهاى معطر، چند شاخه گل مسموم نیز در این دسته گل قرار داده شود، ممكن است عدهاى فریفته گلهاى خوشبوى آن دسته گل شده و به تصور اینكه دسته گل خوشبویى را استشمام مىكنند، مسموم شوند. اگر فقط گلهاى مسموم و بدبو در این دسته گل باشد، كسى رغبت نمىكند آن را استشمام كند.
حضرت امیر(علیه السلام) مى فرماید: «وَ لَكِنْ يُؤْخَذُ مِنْ هَذَا ضِغْثٌ وَ مِنْ هَذَا ضِغْثٌ فَيُمْزَجَانِ»، حق و باطل را با یكدیگر ممزوج مىكنند. « فَهُنَالِكَ يَسْتَوْلِي الشَّيْطَانُ عَلَى أَوْلِيَائِهِ»، در چنین شرایطى كه حق و باطل با یكدیگر ممزوج شده است، شیطان مىتواند طعمههاى خود را از میان مردم پیدا كند و آنها را شكار كند. چه كسانى طعمههاى شیطان هستند؟ كسانى كه فریب امتزاج حق و باطل را خوردهاند و آگاهى و تخصص كافى براى تمییز حق و باطل از یكدیگر را ندارند. چشم آنها به نقاط مثبتى دوخته شده و عناصرِ حق، آنها را به خود جذب كرده است؛ غافل از این كه در بین عناصر حق، عناصر مسموم و زهرآگینى وجود دارد كه آنها را به كشتن، نابودى مىكشاند.
شیطان در پى چنین شرایطى است كه حق و باطل با یكدیگر مشتبه شود تا طعمههاى خود را از میان جامعه صید كند. «فَهُنَالِكَ يَسْتَوْلِي الشَّيْطَانُ عَلَى أَوْلِيَائِهِ وَ يَنْجُو الَّذِينَ سَبَقَتْ لَهُمْ مِنَ اللَّهِ الْحُسْنى»، در این شرایط كسانى نجات پیدا مىكنند كه بر اساس تقدیر الهى و نظام محكم و حكمت آمیزى كه خدا برقرار كرده است، در صدد یافتن حق برآیند و آن را پیدا كنند. چنین كسانى از آفت هاى شیطانى مصون مىمانند. اما بقیه افراد كمابیش در دام شیطان مىافتند.
پاورقی
1. شرح نهج البلاغه ابن ابى الحدید، كتابخانه آیة الله مرعشى، 1404، ج 3، ص240.
منبع:
پایگاه اطلاعرسانی آثار آیت الله مصباح یزدی - در پرتو آذرخش
- تعداد بازدید : 123
- 20 اردیبهشت 1402
- نسخه قابل چاپ
- اشتراک گذاری
کلمات کلیدی: در محضر استاد