آیت الله مصباح یزدی رحمة الله علیه: تاریخ تحولات فکری غرب؛ 1- دوران دینگرایی. 2- عصر روشنگری و دوران مدرن. 3- پستمدرنیسم و زمینههای ایجاد آن.
آنچه پیشرو دارید گزیدهای از سخنان حضرت آیتالله مصباحیزدی (دامتبركاته) در دفتر مقام معظم رهبری است كه در تاریخ 2/11/1398، ایراد فرمودهاند.
تاریخ تحولات فکری غرب
یکی از این شبهاتی که سعی شده به عنوان یک نظریه علمی القا شود و مخاطبان آن بیشتر دانشگاهیان و فرهیختگان هستند، این است که تاریخ تمدن و فرهنگ جوامع نشان میدهد که زندگی بشر دستکم سه دوره متمایز را پشت سر گذاشته است که هر کدام ویژگیها و مشخصات خاصی دارد.
1- دوران دینگرایی
یک دوره تقریبا همزاد میلاد حضرت مسیح سلام الله علیه است و به تدریج ادامه پیدا میکند تا اینکه در قرن سوم میلادی، مسیحیت در اروپا گسترش پیدا کرد و به آنجا رسید که حاکمانی به نام مسیحیت و دین، حکومت را به دست گرفتند.
در این دوران مردم به دلایلی مسیحیت را پذیرفتند و کلیسا نماد دین شد. برای مردم مسائلی مطرح بود که خودشان راهی برای تشخیص آن نداشتند؛ از اینرو میگفتند: خدا و دین اینگونه گفته است. در واقع برای پاسخ به بسیاری از سؤالاتی که به ذهنشان میرسید و نمیتوانستند راهی علمی برای جواب آن پیدا کنند، به منابع وحیانی یا دین استناد میکردند. این قدرت آن چنان گسترش پیدا کرد که آنچه پاپها و مراکز کلیسایی اظهار میکردند، همه میبایست بیچون و چرا بپذیرند و اگر کسی مخالفت میکرد، مجازات، زندان، تبعید، و حتی گاهی اعدام میشد.
2- عصر روشنگری و دوران مدرن
بیش از ده قرن گذشت و همچنان کلیسا بر کشورها سیطره داشت و مردم آموزههای کلیسا را قطعی و غیر قابل تشکیک میدانستند، اما کمکم دانشمندانی پیدا شدند و مطالبی را کشف و اثبات کردند که با آموزههای کلیسا نمیخواند.
برای مثال، براساس فلکیات قدیم معتقد بودند که زمین مرکز عالم است؛ کل عالم به صورت کرههای تو در تو است؛ کره اول همان آسمان اول است، کره دوم آسمان دوم است که از کره اول وسیعتر است. همین طور کرههای بعدی از کرههای قبل وسیعتر است و نهایتا فلک اطلس است. فلک اطلس ستاره ندارد، اما فلک زیر آن فلک ستارههای ثابت است، و هریک از آسمانها و افلاک قبل از آن هم مخصوص یکی از سیارات خورشید، یعنی ماه، زهره، مریخ و مشتری،است.
این فلکیاتی بود که از بطلمیوس نقل شده بود و دیگران هم پذیرفته بودند. کلیسا نیز آن را پذیرفته بود و همینها را تعلیم میداد. اما برخی از دانشمندان در اثر ساختن دوربینها و ذرهبینهای بسیار قوی توانستند کشف کنند که واقعیت این طور نیست و بالاخره نظریه جدیدی در ستارهشناسی مطرح شد که کل سیاراتی که ما میشناسیم در منظومه کوچکی قرار دارند و زمین مرکز عالم نیست. خود زمین هم یکی از این سیارات کوچک است که در این منظومه قرار دارد و صدها هزار از این منظومهها در عالم وجود دارد که قابل شمارش نیست.
وقتی این نظریه ابراز شد، کلیسا عکسالعمل نشان داد و این دانشمندان را مورد مواخذه قرار داد، حتی کسانی را به ارتداد محکوم کردند و حکم اعدامشان صادر شد. از اینجا دوران جدیدی به نام عصر روشنگری و مخالفت با کلیسا شروع شد. حتی در درون خود مسیحیت کلیسای جدیدی به نام کلیسای لوتریسم (پروتستانها) به وجود آمد و در مقابل کلیسای کاتولیک قرار گرفت. به تدریج این افکار، اعتراضها و رفتارها اوج گرفت و دین در جامعه اروپایی ضعیف و کمرنگ شد؛ تا آنجا که بسیاری از مردم دین را امری غیرواقعی و افسانهای تلقی کردند و اهمیتی به آن نمیدادند.
این دوران، دوران مدرن؛ یعنی نو و جدید نام گرفت. ویژگیهای این دوران این است که انسانها به جای اینکه ببینند خدا چه میگوید و دستور خدا را عمل کنند، به دنبال این بودند که خودشان فکر کنند، بفهمند و از تجربهها و ابزارهای علمی استفاده کنند. حتی برخی تعبیر کردند که در این دوران انسان به جای خدا نشست.
به دنبال این کشفیات، بسیاری از دانشمندان مغرور شدند و در تشخیصها، کشفها و نظریات علمیشان دچار افراط شده و به نوعی دگماتیسم و جزمگرایی مبتلا شدند. چند قرن نیز به این صورت گذشت و کمکم زمینه برای وجود عصری جدید فراهم شد.
3- پستمدرنیسم و زمینههای ایجاد آن
بین دانشمندان حتی در علوم تجربی با این که مستند به حس و تجربه بود و از ابزارهای حسی برای اثبات مسایل آن استفاده میشد، اختلافات شدیدی پدید آمد. اما اختلافات در علوم غیرطبیعی و از جمله علوم انسانی بسیار عجیب و بزرگ بود؛ تا آنجا که بسیاری از نظریات، در دو نقطه متقابل نفی و اثبات قرار داشت؛ نظریاتی که اگر بخواهیم فقط مکتبهایش را بشماریم، لیستی طولانی و بزرگ تشکیل میدهد و در هر دانشگاهی بخشی از این مکتبها مطرح میشود و بسیاری از دانشجویانی که در آن دانشگاه تحصیل میکنند، خیال میکنند که اینها وحی منزل است و دیگر هیچ نظر دیگری نه مطرح و نه قابل قبول است.
این اختلافات گاهی باعث درگیریهای شدیدی میشد و زندگی را برای خود انسانها سخت میکرد. پیشرفت علوم به جای اینکه آرامش و سعادت برای بشر بیاورد، بیشتر موجب جنگ و خونریزی شد تا بالاخره جنگ جهانی اول و دوم با ویرانیهای بسیاری که داشت واقع شد.
پس از جنگ جهانی دوم عدهای از اساتید، علما و دانشمندان به فکر اصلاح این وضع افتادند و انگیزهای ایجاد شد که کمی نسبت به یکدیگر حالت انعطاف پیدا کنند. گرایش ناخودآگاهی برای نزدیکی به یکدیگر و دوری از درگیری در همه آنها پیدا شد.
این گرایش بهخصوص در علوم انسانی در اقطار مختلف عالم پیدا شد و زمینهای را فراهم کرد تا در مسائل غیرتجربی یک نوع «پلورالیسم» پذیرفته شود و گفته شود که همه این مکاتب و نظریات خوب است؛ خیلی با هم دعوا نکنید! اگر شما اینگونه دوست دارید، خب اینگونه باشید؛ ما هم آنطور دوست داریم، و آن طوریم.
این گرایش به صورتهای مختلفی در زمینه مسائل نظری، مسائل عملی و حتی در مسائل سیاسی و حقوقی پیدا شد و این زمینه را ایجاد کرد که به نظریات علمی به عنوان نظریاتی جزمی نگاه نشود؛ هیچ کدام از اینها یقینی نیست و باید با همه آنها کنار آمد.
این گرایش زمینه دوران جدیدی به نام «پستمدرنیسم» را ایجاد کرد. دوران مدرنیسم به معنی نوگرایی و تجددمآبی بود؛ دوران پستمدرنیسم یعنی پساتجدد و بعد از تجدد؛ دورانی است بالاتر از دوران مدرن!
در مقابل این دوران حتی مدرنیته نیز رنگ باخته و ارزش خود را از دست داده است. در این دوران هم در مسائل نظری، هم در مسایل عملی، هم در باورها و ارزشها، مردم به نوعی از انعطاف توصیه میشوند؛ اینکه با هم بسازید، اختلاف نکنید و سخن همدیگر را تحمل کنید و نسبت به هم موضع جدی نگیرید. طبعاً در چنین دورانی همه گروهها احساس میکنند که حق دارند نظر خودشان را مطرح کنند و زمینه برای پیدایش افکار نو فراهم میشود و دیگر از اینکه این نظر با فلان مکتب یا فلان دولت مخالف است، نمیترسند.
یکی از مسایلی که به رواج این رویکرد کمک کرد، مسئله حقوق بشر، آزادی عقیده، آزادی بیان و دموکراسی بود. در زمینه مسائل سیاسی دموکراسی مطرح است، و در زمینه مسائل فکری و اعتقادی، آزادی عقیده و آزادی بیان است که هیچ کس نباید به خاطر هیچ اعتقادی محکوم شود.
این مسئله از یک نظر مربوط به فلسفه تاریخ است، و از نظر دیگری شاخهای از جامعهشناسی به شمار میرود، همانگونه که برخی از شاخههای آن به سایر علوم انسانی مربوط است. اکنون این نظریه مقبولی است که کمابیش در محافل علمی همه کشورها پذیرفته شده است.
منبع
پایگاه اطلاعرسانی آثار آیت الله مصباح یزدی (ره)
- تعداد بازدید : 117
- 12 خرداد 1402
- نسخه قابل چاپ
- اشتراک گذاری
کلمات کلیدی: در محضر استاد