پایگاه پاسخگویی به سؤالات و شبهات (ایکس – شبهه): حال چرا برای مبارزه با دشمنیهای نظری و عملی با مسلمانان، دنبال نقاط اشتراک و اتفاق شیعه و سنّی، برای ایجاد یک جبههی متحد و قدرتمند نمیروید؟!
در قالب یک سؤال، همه چیز را با هم مخلوط نمودهاید! از پناسیل مبارزه با لیبرالیسم، سکولاریسم گرفته، تا توانایی بیشتر در مبارزه با تفکرات ضد دینی، تا وفاداری بیشتر به اسلام، تا پویایی، استقلال طلبی، و نقش در بیداری و اعتلای فرهنگ اسلام؟! و نکته آن که تمامی این موارد نیز در یک قالب «کدام بیشتر، بین دو مذهب شیعه و سنی مطرح شده است»؟! گویی تمامی این مقدمات و الفاظ، فقط بهانهای است که بگوییم "این بهتر است یا آن"؟! در واقع یعنی مقولهی مبارزه با لیبرالیسم و سکولاریسم و ... را نیز بهانهای کنیم برای تفرقه!
●- لازم است پیش از آن که مذهب را به "شیعه و سنّی" تقسیم نماییم، تأملی نماییم که تعریف و مقصود از مذهب چیست؟! چرا که "مذهب"، نه تنها میان اهل تشیع و اهل تسنن، بلکه در زبانها و ادبیات گوناگون، با معنانی مختلقی به کار گرفته میشوند.
گاهی مقصود از مقایسه دو مذهب، یک تفکیک اعتقادی است و گاهی یک تفکیک فقهی. لذا میبینیم که شیعه به لحاظ اعتقادی به چند مذهب که آنان را فرقه میخوانند [مانند: زیدیه، اسماعیلیه و ...] تقسیم شده است و در شیعه اثنی عشری [دوازده امامی] نیز به لحاظ فقهی در هر زمان چندین مرجع تقلید وجود دارند. و همینطور است "تسنن" که به لحاظ اعتقادی، به اشاعره که قائل به جبر محض است و معتزله که قایل به اختیار محض است تقسیم شدهاند و به لحاظ فقهی نیز دست کم چهار مذهب دارند.
بنابراین، در مقام تحلیل و بررسی یک مقولهی مشخص [مثل مبارزه]، نمیشود با یک تقسیمبندی کلی گفت: «شیعه و سنّی» - که چنین تفکیکهایی، هر دو را در مقابله تضعیف میکند!
حکم عقل
مبارزهی با "جهل و ظلم"، که گاه در قالب "ایسم"های نظری ظهور میکنند و سپس در قالب مواضع و رفتارهای عملی متبلور میشوند، پیش از آن که یک رویکرد دینی [اسلام، مسیحیت و ...] باشد و پیش از آن که یک آموزه یا تکلیف مذهبی [شیعه، سنّی، کاتولیک، پروتستان و ...]، باشد، یک رویکرد "عقلی"، و اخلاق انسانی و مواضع حِکَمی میباشد. از این رو در همیشهی تاریخ، شاهد قیام مردم از ادیان و مذاهب مختلف، علیه "جهل = بیخردی" و نظام سلطهی استکباری و نیز ظلم و جور حاکما بوده و هستیم. دین و مذهب گاندی، در مقابله با استعمار هند توسط انگلیس چه بود؟!
حکم قرآن مجید
مبارزهی با کفر، ظلم و جور، که ریشهی عقلی، فطری و انسانی دارد، از یک سو به امضای باریتعالی رسیده و از سویی دیگر امر به آن نموده است. بنابراین یک تکلیف دینی نیز برای تمامی مسلمانان و مؤمنان، از هر مذهبی میباشد.
«مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ وَالَّذِينَ مَعَهُ أَشِدَّاءُ عَلَى الْكُفَّارِ رُحَمَاءُ بَيْنَهُمْ ... - محمد [ص] پيامبر خداست و كسانى كه با اويند بر كافران سختگير [و] با همديگر مهربانند ... / الفتح، 29»؛ یعنی مواضع شخص ایشان در مقابل دوست و دشمن «أَشِدَّاءُ عَلَى الْكُفَّارِ رُحَمَاءُ بَيْنَهُمْ» است و کسانی که با او هستند «وَالَّذِينَ مَعَهُ»، از هر مذهب، فرقه، نژاد و ... که باشند نیز این چنین است.
نبابراین، هر مسلمانی، از هر مذهبی، از پناسیل بالای "أَشِدَّاءُ عَلَى الْكُفَّارِ" و مقابلهی با جهل، ظلم، جنایت و سلطهی استعماری کفار برخوردار میباشد و موظف و مکلف شده است که این نیرو را در عمل متبلور نموده و به کار بندد.
مبارزات اهل سنت
همین مبانی عقلی، اخلاقی (انسانی) و اسلامی (قرآنی) سبب گردیده تا شاهد قیامها و مبارزات اهل سنت علیه نظامهای استبدادی نیز باشیم، چنان که مردم فلسطین که بیشتر آنان اهل سنت هستند، حدود 80 سال است که مقابل اسرائیل ایستادگی کردهاند، و هم چنین است مسلمانان اهل تسنن ایرانی، در قیام علیه رژیم ستم شاهی به رهبری امام خمینی رحمة الله علیه و یا حضور آنان در جنگهای داخلی با گروهکهای تروریستی و نیز هشت سال دفاع مقدس و ... .
وجه تمایز و نیروی بیشتر
بدیهی است که هر مقابله و مبارزهای، "محور" میخواهد، محوری که در فرهنگ اسلامی به آن "ولایت" اطلاق میگردد، حال خواه ولایت الله جلّ جلاله و جریان آن تا ولایت رسول الله و اهل بیت علیهم السلام و پس از آن ولایت فقیه باشد، و خواه ولایت طاغوت و تجری آن در تمامی مجاری قدرت، ثروت و سلطهی طواغیت. در هر حال «اللَّهُ وَلِيُّ الَّذِينَ آمَنُوا» از یک سو، و «وَالَّذِينَ كَفَرُوا أَوْلِيَاؤُهُمُ الطَّاغُوتُ» از سوی دیگر، یک قانون نوشته شده و استثنا نپذیر میباشد.
●- در اینجا تشیع میتواند و حق دارد که بگوید دست کم به لحاظ نظری، «ولایت الهی که پیامبر اکرم صلوات الله علیه و آله، رأس و سپس سلسله و تداوم آن را از جانب خداوند متعال اعلام نموده و بر آن بیعت گرفت، برتر است»؛ اما توجه به سه نکتهی بسیار مهم، ضروری است:
یک – چنین نیست که گمان شود اهل سنت دشمن اهل بیت علیهم السلام میباشند و در همیشهی تاریخ، در لشکر معاویهها و یزیدها قرار گرفتهاند! این دروغ و تهمتی بزرگ است که انگلیس خبیث به شیعیان القا کرده است، چنان که سعی کردند به آنها القا کنند که شیعه، کافر است، مشرک و دشمن اسلام، مسلمانان و شما میباشد! نه آنها هیچگاه موافق اسلام معاویهای، یزیدی، شمری و عمرو عاصی بودند و نه ما هیچ گاه کافر، مشرک و دشمنان اهل سنت بودهایم.
دو - "اختلاف مذاهب"، به ویژه در امر "ولایتمداری" و نیز "مبارزه با جهل و ظلم"، هیچ اختلال و شکافی ایجاد نمینماید! چرا که اولاً به لحاظ نظری، نه تنها امامانی چون امیرالمؤمنین، امام حسین و امام صادق علیهم السلام، اختصاصی به تشیع ندارند و برای تعلیم، تربیت، الگوپذیری و تبعیت همگان [حتی غیر مسلمانان] میباشند، بلکه شیعه و سنّی در اصل "مهدویت"، ظهور و استقرار حکومت واحد جهانی، به رهبری حجت الله و بقیة الله، امام مهدی علیه السلام، امت واحد هستند؛ - و البته در فقه مذاهب اهل سنت، اطاعت و تبعیت از "ولایت فقیه" نیز واجب است، هر چند که به عموم مردم نگفته باشند و کتمان دارند! چنان که بسیاری از حقایق تشیع را نیز از ما شیعیان پنهان داشته بودند و الحمدلله پس از انقلاب اسلامی، شکوفا گردید.
سه – اگر مقصود فقط بُعد نظری و آموزهها میباشد، علم و حکمت اهل بیت علیهم السلام، که برخورداران از علم لدّنی، معادن وحی و مخازن علم الهی و عالِمان و عامِلان به قرآن کریم هستند، بر کسی پوشیده نیست، چنان که بزرگان اهل تسنن، همه به آن اذعان دارند؛ و بهرهمندی از این علوم نیز به شیعه منحصر و محدود نگردیده است. پس هر دو این پتناسیل را دارند.
●- بنابراین، در مقولهی مبارزه با امپریالیسم، اومانیسم، سکولاریسم و سایر ایسمهای ملحدانه و ظالمانهای که فقط توجیه تئوریِ جنایات نظام سلطه میباشند، نباید با یک خط کشی، شیعه و سنّی را جدا نمود که این همان خواست امپریالیسم و سیاست انگلیس خبیث، امریکای جنایتکار و صهیونیسم بین الملل میباشد! بلکه همگی در این جبهه، امت واحد هستند و باید باشند و در این راستا، از قرآن مجید و سنت رسول الله صلوات الله علیه و آله خط میگیرند که بین هر دو واحد است. چنان که فرمود:
«وَاعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِيعًا وَلَا تَفَرَّقُوا وَاذْكُرُوا نِعْمَتَ اللَّهِ عَلَيْكُمْ إِذْ كُنْتُمْ أَعْدَاءً فَأَلَّفَ بَيْنَ قُلُوبِكُمْ فَأَصْبَحْتُمْ بِنِعْمَتِهِ إِخْوَانًا وَكُنْتُمْ عَلَى شَفَا حُفْرَةٍ مِنَ النَّارِ فَأَنْقَذَكُمْ مِنْهَا كَذَلِكَ يُبَيِّنُ اللَّهُ لَكُمْ آيَاتِهِ لَعَلَّكُمْ تَهْتَدُونَ» (آل عمران، 103)
ترجمه: و همگی به ریسمان خدا [= قرآن و اسلام، و هرگونه وسیلهی الهی برای وحدت]، چنگ زنید، و پراکنده نشوید! و نعمت (بزرگِ) خدا را بر خود، به یاد آرید که چگونه دشمن یکدیگر بودید، و او میان دلهای شما، الفت ایجاد کرد، و به برکتِ نعمتِ او، برادر شدید! و شما بر لبِ حفرهای از آتش بودید، خدا شما را از آن نجات داد؛ این چنین، خداوند آیات خود را برای شما آشکار میسازد؛ شاید پذیرای هدایت شوید.
مشارکت و هم افزایی - پرسش و نشانی لینک پاسخ، جهت ارسال به دوستان در فضای مجازی
پرسش:
بین "تشیع و تسنن"، پتانسیل کدامیک برای مقابله با سکولاریسم و تفکرات ضد دینی غرب بیشتر است؟ البته به لحاظ "نظری و آموزهها"، نه عملکرد پیروان.
پاسخ:
http://www.x-shobhe.com/shobhe/10100.html
پیوستن و پیگیری در پیامرسانها:
کلمات کلیدی:
سیاسی جنگ و جهاد