پایگاه پاسخگویی به سؤالات و شبهات (ایکس – شبهه):
الف - کلیات یک انقلاب:
هر انقلابی، علیه وضعیت موجود و حاکم صورت میپذیرد که گاه کلّی است، مانند انقلاب علیه شخص حاکم و یا انقلاب علیه نظام حاکم – و گاه موضوعی و موردی میباشد، مانند: انقلاب فرهنگی، انقلاب اداری و ...؛ اما در هر حال هدف یک انقلاب، تغییر وضعیت موجود میباشد.
در هر انقلابی، به ویژه انقلابهای کلّی برای تغییر نظام حاکم، باید "هدف سلبی = نخواستن" و "هدف ایجابی = خواستن"، مشخص و معین باشد و البته "هدف سلبی = نخواستن" که علیه وضعیت حاکم میباشد، مقدم است. یعنی ابتدا گفته میشود که «این را رد میکنیم، این را خلاف مصالح و حقوق خود میدانیم، این را نمیخواهیم»، و سپس گفته میشود که «آن را میخواهیم». چنان که در شعار، شعور و فرهنگ اعتقادات اسلامی، "لا إله" مقدم بر "الاّ الله" و «یكْفُرْ بِالطَّاغُوتِ»، مقدم بر «یؤْمِنْ بِاللَّهِ» تبیین شده است.
در انقلاب درونی نیز همینطور است، چرا که این اصل، یک نظام الهی میباشد. تا بتها و إلههای کاذبی که سبب شرک شدهاند، از کعبۀ دل بیرون انداخته نشوند، خدا و ایمان، و نیز محبت به او و عبادت مخلصانه و عاشقانهاش جایگزین نمیگردد.
در انقلابهای بیرونی نیز همینطور است، تا حاکمیت موجود سقوط نکند، حاکمیت دیگری به جایش استقرار نخواهد یافت. پس در هر انقلاابی "نفی" مقدم بر "تصدیق" میباشد؛ اگر چه "حق" در عقل فطری و جان آدمی، مقدم بر "نفی" باشد. یعنی آدمی چون فطرتاً حقگراست، با باطل و ظهورش مخالف است – چون فطرتاً عدلگراست، با ظلم و ظهورش مخالف است – و چون فطرتاً خداپرست است، با کفر و شرک مخالف است و ... .
ب - محور تجمع مردم برای انقلاب
اما هر انقلابی، مستلزم تجمع مردم است و مردم نیز باید حول محور مشخصی جمع و متحد شوند. چنان که خداوند متعال جهت یک انقلاب توحیدی در درون و برون (جامعه)، میفرماید: «وَاعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِیعًا وَلَا تَفَرَّقُوا – همگی به ریسمان الهی چنگ زنید و پراکنده نشوید / آل عمران، 103).
این محور، گاهی در شعارهایی که تعریف هدف قیام میباشد ظهور دارد [مثل آن که علیه رژیم کمونیستی در شوروی – علیه رژیم شاهنشاهی در ایران - علیه نظام سرمایهداری در فرانسه – علیه نظام ساختاری نژادپرستی در امریکا و ...] - گاهی در یک جهانبینی و ایدئولوژی مشخص ظهور دارد، مانند اسلام و قرآن مجید و یا "ایسم"ها – و گاهی در یک نماد [مانند: پرچم یا علامتی خاص] و ... ظهور دارد، اما ظهور جامع و کلی آن، در رهبریت آن انقلاب، یا همان ولایت، امام و پیشوایی در هر حرکت و انقلابی میباشد، چه حق باشد و چه باطل. هر دو جریان، از نوعی "ولایت" برخوردارند که در "امامِ" خودشان ظهور دارد. چنان که فرمود: الله ولی مؤمنان است، اما کفار [چون مشرک و کثرتگرا هستند]، ولایتهای و اولیای بسیاری دارند:
«اللَّهُ وَلِی الَّذِینَ آمَنُوا یخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ وَالَّذِینَ كَفَرُوا أَوْلِیاؤُهُمُ الطَّاغُوتُ یخْرِجُونَهُمْ مِنَ النُّورِ إِلَى الظُّلُمَاتِ أُولَئِكَ أَصْحَابُ النَّارِ هُمْ فِیهَا خَالِدُونَ» (البقره، 257)
ترجمه: خداوند، ولى (دوست و سرپرست) كسانى است كه ایمان آوردهاند؛ آنها را از ظلمتها، به سوى نور بیرون مىبرد؛ (اما) كسانى كه كافر شدند، اولیاى آنها طاغوتها هستند؛ كه آنها را از نور، به سوى ظلمتها بیرون مىبرند؛ آنها اهل آتشند و همیشه در آن خواهند ماند.
ج - انقلابهای رنگین:
در خود رنگ، هیچ معنا، مفهوم و پیام خاصی وجود ندارد، درست مانند اعداد. تمامی رنگها و اعداد، مخلوق خداوند متعال میباشند. اما ممکن است که گروهها، جریانها و یا نحلههایی، رنگ یا عدد خاصی را نماد خود قرار دهند. مثل عدد 666 برای شیطانپرستها، که در واقع هیچ فرقی با 667 ندارد، یا رنگ قرمز، که هیچ فرقی با رنگ آبی یا سبز ندارد.
اما، وقتی مردم یک کشور یا جامعه، از سوی بیگانگان (نظام سلطه)، برای ایجاد انقلاب و تغییر وضعیت موجود تحریک و تهییج میشوند، و برای آنان هیچ هدفی به جز ساقط کردن نظام حاکم بر کشورشان تبیین نشده است، و هیچ ایدئولوژی مشخصی ندارند، و هیچ هدف ایجابی (جایگزین) متحدی ندارند و ...؛ حول چه محوری جمع شوند و چه سمبلی را "نماد" خود قرار دهند؟! اینجاست که "تئوری انقلابهای رنگین" به بوته آزمایش عملی گذاشته میشود.
اگر چه "دكتر جين شارپ"، به عنوان اولین نظريهپردازان عمليات انقلاب رنگين میباشد، اما به صورت تشکیلاتی و عملیاتی، تئوریسین و بنیانگذار اصلی، "جورج سوروس - George soros"، یهودی، و متولد مجارستان، و صاحب نشکیلاتی به نام "بنیاد سوروس" معرفی شده است. او را پدر انقلابهای مخملی یا رنگین مینامند.
بر اساس این تئوری، مردم به جای یک مکتب، یک رهبر و یا ...، حول محور یک "رنگ" جمع میشوند که به خودی خود هیچ وجه و پیامی ندارد، پس میتواند تعداد بیشتری را جمع کند.
د – رخداد انقلاب رنگین در کشورها
انقلابهای مخملی یا رنگین، ابتدا در کشورهای موسوم به بلوک شرق آغاز شد و سپس فقط در کشورهای ضعیف در بنیان نظامی سیاسی و حاکمیتی شکل گرفت.
پس از فروپاشی نظام کمونیستی شوروی و استقلال کشورها، رؤسای جمهورشان هم چنان سیاستمداران سابق بودند، لذا به روسیه گرایش داشتند و امریکا مترصد بود که آنها کنار روند و کسانی حکومت و دولت و مجلس را در دست بگیرند که وابسته به امریکا باشند.
●- نخستین نمونهٔ «انقلاب مخملی» در دورهٔ ۶ هفتهای ۱۷ نوامبر تا ۲۹ دسامبر ۱۹۸۹ در چکسلواکی واقع شد. واسلاو هاول، رئیس جمهور پیشین چک، که در آن زمان رهبر مخالفان این کشور بود که اصطلاح انقلابهای مخملی را برای نخستین بار، وارد ادبیات سیاسی کرد و سپس مخملی مبدل به رنگی شد.
و با وقوع تحولات مشابه، انقلاب مخملین یا رنگین، به شکل زنجیرهای در صربستان (دو مرحله ۱۹۹۷ و ۲۰۰۰) و موسوم به انقلاب 5 اکتبر - انقلاب گل سرخ در گرجستان (۲۰۰۳) - انقلاب نارنجی در اوکراین (۲۰۰۴) – انقلاب لالهها در قرقیزستان (۲۰۰۵) ادامه یافت.
●- انقلاب گل رز گرجستان، نمونه کاملی از انقلابهای رنگین میباشد.
نفوذ در نظام حاکمیتی گرجستان، به عنوان نزدیکترین کشور استقلال یافته به روسیه، در اولویت استراتژی امریکا در این بلوک قرار گرفت؛ لذا امریكا و متحدان اروپاییاش، از طریق بنیاد سوروس و موسسات به ظاهر غیر دولتی (NGO )ها، با ساماندهی انقلاب رنگی و مدیریت آن توسط بیناد سوروس، گسترش ناتو به حیات خلوت روسیه در قفقاز را زمینه سازی نمودند و با جذب دانشجویان و سپس سایر اقشار، انقلابی تحت عنوان "گل رز"، علیه "ادوارد شوارد نادزه" به راه انداختند و مردم را به خیابانها ریختند.
گروه مقابل، ائتلاف تروئیكای گرجستان شامل میخائیل ساكاشویلی، زوراب ژواینا (رئیس قبلی پارلمان گرجستان) و نینو یورجا نادزه (رئیس پارلمان) بود و بالاخره کار به انتخابات زودرس انجامید.
طبق برنامۀ از پیش نوشته شده، گروه ائتلاف، پیش از پایان شمارش آرا، پیروزی خود را اعلام کردند [مانند میرحسین موسوی در ایران و یا ترامپ در امریکا]، و پس از پایان شمارش اولیه و حصول نتیجۀ معکوس، دولت را به "تقلب در انتخابات" متهم کرده و به خیابانها ریختند. و بالاخره با موافقت روسیه، "شوارد نادزه" با استعفا برکنار شد و ائتلافِ انقلاب رنگین به پیروزی رسید.
سبزها در جمهوری اسلامی ایران:
با کُند شدن رشد فرهنگی، سیاسی و اقتصادی ایران – چند دسته شدن مردم و شدت موج جریانهای سیاسی و ظهور اختلافات بنیادین در دوران ریاست جمهوری خاتمی، شرایط برای ایجاد یک بحران بزرگ سیاسی مهیا گردید و انتخابات ریاست جمهوری، مهمترین و بهترین فرصت بود.
از یک سو، اذهان عمومی چند دسته شده بودند – از سویی دیگر اکثریت مردم از عملکرد دولت و مجلس ناراضی بودند – از سویی دیگر، اصلاحطلبان هیچ نامزد مقبول و آلترناتیوی مقابل رقیب (احمدی نژاد) نداشتند – از سویی دیگر دههها از دوران نخستوزیری میر حسین موسوی گذشته بود و اکثریت نسلهای جدید، مصیبتهای سیاسی و اقتصادی آن دوره و تقلید وی از چکسلواکی و دوران کوپونیسم را فراموش کرده بودند و ...؛ لذا به اصلاحطلبان، با سیاستگذاری امثال حجاریان، عطریانف و ...، و البته با ریلگذاری بیگانگان و بنیاد سوروس، از "میرحسین موسوی" خواستند که به میدان بیاید و نامزد ریاست جمهوری شود.
بدیهی است که قصد فقط تصدی ریاست جمهوری نبود، چرا که به محض ثبت نام و اعلام نامزدی، خاتمی طی یک مراسمی در بین طرفداران، شال سبزی به گردن او انداخت تا انقلاب رنگین، تحت عنوان "سبرها" در ایران کلید بخورد و آن شد که میدانید.
بنفشِ روحانی:
پس از پیروزی روحانی در انتخابات ریاست جمهوری، از وی پرسیدند که «رنگ شما چیست»؟ به نظر میرسد که این پرسش فرمایشی بود، چرا که او با نماد "کلید" به عرصه آمده بود و رنگی نداشت، مضافاً بر این که در هشت سال ریاست جمهوری احمدینژاد، دیگر نمادسازی یک رنگ، از عرصۀ فرهنگ و تحرکات سیاسی و جریانی زدوده شده بود.
در هر حال، روحانی نگفت: من پیش از آن که رئیس جمهوری اسلامی ایران باشم، یک حوزوی، روحانی و ملبس به لباس روحانیت هستم و نمادسازی رنگ برای من بیمعناست – و نگفت که نماد سازی رنگ، سیاست بنیاد سوروسی و برای ایجاد انقلابهای رنگین میباشد، بلکه ضمن آن که تصریح کرد زیاد به طرف رنگی خاصی نیست، رسماً اعلام کرد که "من بنفش را ترجیح داده و برمی گزینم"!
اگر چه شرایط ایران و جهان به گونهای متغیر شد که دیگر زمینهای برای "رنگبازی" مساعد نگردید، اما با توجه به مطالب بیان شده، باید پرسید: «چرا روحانی نیز یک رنگی را انتخاب نمود»؟! بیتردید شخصیتی چون او، هم عقل دارد، هم علم دارد [تحصیلات دانشگاهی و حوزوی دارد]، هم سیاست دارد و ...، پس چرا نگفت من با کلید آمدهام و نه با رنگ، و یا مثلاً رنگ زرد یا قهوهای انتخاب ننمود و "بنفش" که ترکیب قرمز و آبی میباشد را انتخاب نمود؟!
مشارکت و همافزایی (پرسش و نشانی لینک پاسخ، جهت ارسال به دوستان در فضای مجازی)
پرسش:
مقصود از انقلابهای رنگین که در سایت گفتهاید چیست؟ امریکا در چه کشورهایی انقلاب رنگین به راه میاندازد؟ نسلهای جدید، چیز زیادی از انقلابهای رنگین نمیدانند.
پاسخ (نشانی لینک):
http://www.x-shobhe.com/shobhe/10768.html
کلمات کلیدی:
سیاسی