ش (تهران): شبهات زیادی مثل پول گرفتن بسیج، تفاوت حقوق سپاه، مواضع رهبری، ضعف کشور و ... مطرح میکنند که عیناً ارسال میگردد. پاسخ جامع این شبهات چیست؟
x-shobhe: بدیهی است که شبهه پایانی ندارد و برای هر کاری میتوان «چرایی» مطرح کرد و جنجال به راهانداخت. این کار را علیه خدا هم میکنند، چه رسد به نظام و جمهوری اسلامی ایران و مقام معظم ولی فقیه یا نهادها؟ پس، شنونده (مردم) باید بصیر باشند و جهت و اهداف این شبهات را خوب رصد کنند و دشمن شناس باشند. اما در عین حال تک به تک شبهات ارسالی بر اساس شمارهای که مرقوم داشتید پاسخ داده میشود.
1- اولاً همهی بسیجیها پرسنل نیستند که به آنها پول داده شود. اغلب بسیجیها همین مردم و جوانان و کسبهای هستند که از ابتدای انقلاب هر موقع که لازم شد در صحنه حاضر شدند. ثانیاً به فرض که به بسیجی پول داده باشند نیز هیچ کار غلطی نیست. مگر سایر کارمندان، نظامیان و ... در سرتاسر دنیا برای مأموریت پول دریافت نمیکنند؟ اما احمقانه است که کسی گمان کند آنها برای 50 هزار تومان به میدان آمدند و اگر نمیدادند، آنها نیز نمیآمدند [که اگر چنین بود، آنها با حمایت آمریکا و برخی از کشورهای عربی، نفری صدهزار تومان میدادند].
حال فرض بگیریم، سپاه، بسیج، نیروی انتظامی و ...، پس از پایان مأموریت مبنی بر کنترل و برقراری نظم پس از آشوب عدهای آشوبگر، از باب تشکر هدیهی نقدی به مبلغ 50 هزار تومان به مأمورین اهدا کرده است. آیا این کار غلطی است؟ و میتواند ملاک اهداف و عملکرد و قرار گرفتن در سپاه حق یا باطل نیروهای دو جبهه باشد؟! مثلاً اگر پیامبر اکرم (ص) پس از جنگ به رزمندهها هدیه، تحفه یا حتی غنیمتی میدادند، خیلی کار زشتی بود و یا میتوان گفت که لابد سلحشوران مؤمن ایشان، به خاطر آن تحفه یا غنیمت، جان خود را بر کف گرفته و از اسلام دفاع کردند؟! چقدر اینها پلید هستند و تا به کی میخواهند خود را فریب دهند؟!
2- میگویند: چرا رهبری در مقابل اقداماتی مثل تیراندازی و ... چیزی نگفتند؟ اولاً این گویندگان میخواهند در عین طرح سؤال حقانیت و مظلومیتی برای خود و ظالمیت و بر باطل بودنی برای جبههی مقابل را به اثبات برسانند و کاری هم به پاسخ سؤال مطروحه ندارند و این یک روش در «جنگ نرم» است. ثانیاً هیچ کس به اندازهی مقام معظم رهبری گزارشات رسیده را پیگیری ننمود، منتهی از آن جا که رهبر است و با بصیرت، و نیز فتنههای آنان را بسیار بهتر از خودشان – چه رسد به اذهان عمومی – درک میکنند، فرمودند: همهی پیگیریها طبق قانون صورت بپذیرد و متخلف مجازات شود (از هر دو طرف).
ثالثاً: از نظر مردم جا داشت که رهبری یا هر مقام مسئول دیگری در مقابل آشوب برای براندازی (چه نظام حق باشد یا نباشد) حکم تیر بدهد، نه این که زیر سؤال برود که چرا چند گلوله شلیک شد؟!! آیا انتظار داشتند که در مقابل آشوب برای براندازی، با دست گل و شیرینی به پیشواز بروند؟ این چه انتظار متکبرانهای است. اگر میخواهند براندازی کنند، به میدان بیایند و در راه هدف خود مبارزه کنند و کشته هم بشوند. چرا معترضند که چرا با ما مقابله شد، باید اجازه میدادند تا به راحتی نظام را سرنگون کنیم و کلید طلایی کشور را به بیگانه هدیه دهیم؟ اکنون مردم از مواضع نرم نظام مقابل آنها گلهمندند و بارها اعلام کردهاند که مانند همهی فرازهای دیگر این انقلاب، اجازه دهید تا خودمان کار را برای همیشه تمام و یکسره کنیم.
مضاف بر این که اگر تیراندازی میشد، هزاران یا دست کم صدها نفر کشته و زخمی میشدند. و حال آن که بیش از 30 نفر بسیجی کشته شدهاند که برخی نیز به ضرب گلوله بوده است. پس در فتنهها باید حواس جمع باشد و اتفاقات و شایعات با بصیرت کامل رصد شود. چنان خود جنابعالی به مقاصدی چون آشوب، فتح پایگاههای بسیج اشاره کردید و طبعاً اگر با دست گل پذیرایی میشدند، تا فتح صدا و سیما ... و حتی بیت رهبری ادامه پیدا میکرد. حال کدام کشور مدعی دمکراسی است که این فتنهی بزرگ را با کمترین تلفات و به آرامی به پایان برساند. آیا این نتیجه به غیر از درایت، صبر و بصیرت رهبری عامل دیگری داشت؟
3- در باره تفاوت حقوق کارمندان سپاه با دیگر دوایر (که البته شایعهای هدایت شده است) قبلاً در سایت پاسخ داده شد که لطفاً با کلیک روی شماره (1) و یا مراجعه به آرشیو مطالعه فرمایید.
و اما راجع به عملکرد هیچ دستگاهی که - حتی در زمان پیامبر و امیرالمؤمنین (ص) – و در هیچ کجای دنیا نیز نمیتواند همیشه بی عیب و نقص باشد، به روند شایعات و شبهات دقت فرمایید. این چه بهانه و شیوهای است که حتی اگر در ادارهی آب و فاضل هم مشکلی پیش آمد، میخواهند آن را به نظام و رهبری برگردانند؟! مدیریت نظام به انتخاب ماست و بدنهی اجرایی نیز خود ما هستیم و کارمندان از آسمان نازل نشدهاند. مضاف بر این که، پس دمکراسی کجا رفت؟ مردم جمع میشوند برای خود نمایندگان مجلس و رئیس جمهوری انتخاب میکنند و دولت کابینهی خود را به نمایندگان مجلس معرفی مینماید و رأی اعتماد میگیرد. لذا اگر به فرض دولت یا مجلسی خوب کار نکرد، ایراد به اکثریتی که به آنها رأی دادهاند بر میگردد و نه به رهبری! اگر مشکل جدی و معضلی هم وجود داشته باشد، جای دارد که رهبری از مردم گله نماید که: من که ملاکها و شاخصها را گفتم و مکرر هشدار دادم که فریب تبلیغات را نخورید و اصلح را انتخاب کنید، پس چرا گوش نکردید؟! و ضمناً قرار نیست که رهبری در جزئیات همهی امور اجرایی کشور وارد شود. و به فرض که وارد شود، همینهایی که اکنون این حرفها را میزنند، خواهند گفت: رهبر چرا به این امور دخالت میکند. مگر مملکت را یک نفر اداره میکند و ... ؟! هم اکنون که مقام معظم ولیفقیه فقط شاخصها را بیان داشته و دستورالعملهای خط کلی نظام را تبیین و امر میکنند، آنهایی که منافعشان به خطر میافتد، جار و جنجال راه میاندازند که رهبری چرا وارد این مسئله شدند؟!
اما راجع به ایرادهایی که مثلاً به اسرافها میگیرند: شما توجه کنید؟ اصلاً نمیگویند: چرا رانتخواری شد؟ چرا کلاهبرداری شد؟ چرا به کشور خارجی باج داده شد؟ چرا قراردادهای نفتی چنین و چنان منعقد شد ... (مثل آن چه در دورهی هاشمی و خاتمی به وقوع میپیوست)، بلکه میگویند: چرا جشن نیمهشعبان – چرا بزرگداشت فلان دانشمند – چرا سفرهای استانی – چرا مانور نظامی و ...؟ اینها اسراف است، از پول بیتالمال است و هزاران جانماز آب کشیدن و اشک تمساح دیگر! چرا که به ضرورت، اثر و بار فرهنگی و سیاسی همهی این امور آگاهند.
اگر چه ممکن است در برپایی مراسمی اهمال یا اسرافی هم صورت بپذیرد، اما یک مملکت که نمیتواند فقط به لولهکشی و آسفالت بپردازد. باید کار فرهنگی بکند و کار فرهنگی از اولویت کارها (در همه نظامها کشورها) است و اگر چنین اقداماتی صورت نپذیرد، همانها خواهند گفت: عجب، زمان شاه کافر جشن نیمهشعبان داشتیم، اینها که مدعی هستند؟! یا خواهند گفت: چقدر بیفکر هستند، اگر فلان هزینهی اندک را برای کار فرهنگی میکردند و اندکی به این امور توجه میکردند، اکنون چنین ضررهای کلانی نمیکردیم و ...!
4- مقام معظم رهبری راجع به تملقها و چاپلوسیها همیشه تذکر و هشدار پنهان و آشکار داده و میدهند و تذکر آخر ایشان نسبت به درج گزارش مستندی در کیهان راجع به روابط بین ایشان و حضرت امام ره (اگر چه به حق و عین واقعیت بود) همین چند روز پیش درج شد. و اساساً ایشان گوش شنوایی به این حرفها ندارند. اما ولیفقیه ژورنالیست نیست تا نسبت به هر حرف و سخنی مصاحبهای کند و اظهار نظری داشته باشد. مگر پاسخ حرفهای مفت مخالفین را چقدر داده است. هیچ. بلکه فقط به کلیات و خطوط اصلی اشاره مینماید تا بصیرت و روشنگری برای دوست و دشمن ایجاد گردد. مضاف بر این که اگر اینها ناراحت چاپلوسی و تملق بیاثری هستند که حالا اصلاً معلوم نیست کجا صورت پذیرفته و چه نتیجهای داده است، لطفاً نگرانی تملق و چاپلوسی خود و اربابانشان برای آمریکا، انگلیس، اسرائیل، بیبیسی و مراکز عملیات سایبری باشند که خسارات بسیاری به کشور و مردم و نظام [که هیچ کدام را قبول ندارند] وارد کرده است باشند. چاپلوسیهای مورد ادعا آنها سندیتی ندارد، اما جیرهخواریها همه مستند است!
اما، راجع به داراییهای مقام معظم ولیفقیه، حضرات پولهایی که از کشور خارج کردند – رانتهای چند میلیارد دلاری که خوردند – باجهای کلان اقتصادی و سیاسیای که دادند و حیف و میلهایی که انجام دادهاند را فراموش کردند و نگران تعداد انگشترهای مقام معظم رهبری هستند که اگر همه را روی هم جمع کنید، 200 هزار تومان نمیشود [تازه اگر صحت داشته باشد]. البته برای ایشان نیز مانند هر رئیس کشور دیگری در سرتاسر دنیا، هدایای بسیاری ارسال میگردد که همه را به موزهها و یا بخشهای مربوطه در بنیاد و ... میفرستند که در بیتالمال محافظت و نگهداری شود.
5- اما، دربارهی نفوذ غیر خودی در بخشهای متفاوت سیستم اجرایی کشور. باید اذعان داشت که عمدتاً ناشی از اهمال مردم و مسئولین است و مقام معظم رهبری نمیتوانند به جای «حفاظت و اطلاعات» هر دستگاهی خود عمل نمایند! وقتی مردم با انتخاب غلط خود ـ چه در زمان امام (ره) و چه حال – افرادی چون: بازرگان – قطبزاده – منتظری – بنیصدر – خاتمی – خوئینیها – کروبی - محتشمی – موسوی لاری – کرباسچی و ... را به نظام و سیستم تحمیل میکنند، و سپس عملکردهای آنان را رصد نکرده و یا با حمایت و یا دستکم سکوت آنها را تقویت میکنند، هر چند اگر بعدها بیدار شوند و آنها را (مثل امروز) کنار بزنند، باز باید متحمل زیانهای آن دورهها باشند. آیا اکنون میتوان همهی اساتید وابسته – مدیران و کارمندان رشوهگیر – هنرمندان منحرف و غربزده و ... را که طی 16 سال به بدنهی نظام تزریق شده است را یک جا از تمامی صحنههای بدنهی اجرایی کشور اخراج کرد؟!
6- میگویند: در 9 دی مردم را با پول از شهرستانها آوردند و به تهرانیها هم پول دادند تا در تظاهرات شرکت کنند؟! یعنی دشمنان اینقدر احمق هستند که نفهمند نمیشود به دهها میلیون نفر در تهران و شهرستانها پول داد؟! یا این که خودشان هم میدانند، اما این حرف مفت را تکرار میکنند تا شاید نتیجهای بگیرند؟!
از اول انقلاب نیز میگفتند به میلیونها نفر که در تظاهرات بر علیه شاه، آمریکا، 22 بهمن، روز قدس و ... شرکت میکردند، ساندویچ دادهاند! واقعاً بس از دیگر این مضخرفات. به آنها باید گفت: اولاً ثابت شد که این ملت در راه نظام و کشور خود جان میدهند، ولی شما به کمتر از یک ساندویچ، بلکه به یک لبخند ارباب، خود را میفروشید. ثانیاً اگر این ملت، ملتی هستند که خود را به یک ساندویچ یا هزار تومان پول میفروشند، پس چرا شما این قدر مردم، مردم میکنید. اینها همان مردم هستند. این طور نیست که فقط 10 هزار نفر دور شما و 50 هزار نفر در خارج از کشور و پانصد نفر آشوبگر مردم باشند و 70 میلیون نفر دیگر از مردم این کشور، همگی گرسنهی ساندویچ یا محتاج هزار تومان پول باشند! و این توهین بزرگی به ملت است. لذا بهتر است خجالت بکشند و یا دستکم به خود ایرانی هم نگویند، چه رسد به انقلابی و گاهی حتی مسلمان و پیرو خط امام (ره). بلکه مانند صدر اسلام که میگفتند مسلمانان فقیر و ذلیل و ضعیف هستند و ما آنها را قبول نداریم، با صراحت بگویند که ما چند صد نفر، این مردم را قبول نداریم.
7- راجع به الگو شدن کشور مالزی، که هدف آمریکا مبنی بر ساختن یک نظام اسلام آمریکایی به عنوان آلترناتیو در مقابل جمهوری اسلامی ایران میباشد، باید دقت کنیم که اولاً ما از خدا میخواهیم که همهی کشورهای اسلامی الگو باشند – ثانیاً به رغم میل آمریکا، مالزی با این همه فقر، فساد و تباهی و فروش زنان و دختران خود به شیخهای سعودی و قطر و ...، به هیچ وجه الگو نشده و با خطی که پی میگیرد نمیتواند الگو شود – ثالثاً مخالفین بیشخصیت ایران هر الگویی را قبول دارند به غیر از کشور خودشان را. و رابعاً این یک جو است که سبب شده تا بسیاری از آن جنابان فرزندان خود را به اصطلاح برای ادامهی تحصیل به مالزی بفرستند و یا در تعطیلات خود به همراه خانواده به مالزی بروند و ... – البته در این گونه موارد نه نگران اسراف هستند و نه خرج ارز از کشور و نه مسایل سیاسی، اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی، تربیتی و ... !
8- سادهانگاری است اگر کسی هنوز گمان کند که مسئله و ملاک فتنه، رأی یا عدم رأی به احمدی نژاد است. آنها از این شانتاژ چند هدف دارند: اول آن که مسئلهی اهداف فتنهای را که مبنی بر براندازی روشن شده است لوث کنند – ثانیاً بین 45 میلیون رأی دهنده که بنا به بیان مقام معظم ولی فقیه، مسئولین و همهی مردم، از این ملت و محترم هستند اختلاف بیاندازند. ثالثاً آقای احمدینژاد را به مثابهی رهبری جا بزنند که هر انتقاد یا مخالفتی با او به رهبری برگردد (این را خودشان در استراتژیها به وضوح بیان کردند). پس این حرفها هم دیگر خریداری ندارد.
شما مطمئن باشید که نظام و کشور جمهوری اسلامی ایران، به اذعان دوست و دشمن، به رغم همهی معضلات و کاستیها، روز به روز پیشرفت کرده و قدرتمندتر و نه تنها در میان ملت، بلکه در دنیا نیز محبوبتر شده است و دشمن نیز از همین هراس دارد و به این هراس خود نیز مکرر و مستمر اقرار میکند. پس، ببینید اینها چقدر ضعیف، حقیر و پست هستند و چقدر مایل به خدمت به دیگران (روح استعماری به جای مانده از گذشته) میباشند که این همه بر علیه کشور و ملتشان و به نفع دشمنان خارجی و ریزهخواران داخلی ضد تبلیغ میکنند؟!
- تعداد بازدید : 2476
- 23 خرداد 1389
- نسخه قابل چاپ
- اشتراک گذاری
کلمات کلیدی: سیاسی