در متن سؤال آمده است: دست آخر آیا فعالیت سیاسی در دانشگاه باید کرد یا نه؟ اگر آره (منظور بله میباشد) به چه نحو؟ من متوجه نشدم که یک دانشجو باید چگونه فعالیت بکند که هم تشنج ایجاد نشود و هم دانشگاه در مسیر اصلی خود باقی بماند؟ این درست است که بعضی نشریات ضد ارزشی در دانشگاه همه نوع حرفی بزنند، ولی به محض اینکه کسی درست جوابشان را داد، گفته بشود فضا را متشنج نکنید؟
ایکس – شبهه / پایگاه پاسخگویی به سؤالات و شبهات: اگر چه تحول فقط سیاسی نیست، بلکه فرهنگ، اقتصاد، اشتغال، نظام اجتماعی، شیوهی تعاملات اجتماعی، عرصه علم و فنآوری و ... همه نیازمند به تحول است و دانشجو باید در این عرصه نقشآفرین باشد، اما دقت شود که اساساً «تحول» با «تشنج» بسیار متفاوت است و هیچ ضرورتی ندارد که هر تحولی الزاماً با ایجاد تشنج همراه شود و چه بسا تشنج گاهی مانع از ایجاد تحول نیز بگردد.
*- یکی از بزرگترین ظلمهایی که به جامعه بشری و به ویژه قشر دانشگاهی شده است، ارائه تعریف غلط از واژگان و گاه جا به جایی آنهاست. چنان چه در عالم سیاست نیز شاهدیم که نام نسلکشی مسلمانان را «مبارزه با تروریسم»، نام حمله نظامی را «جنگ پیشگیرانه»، نام دیکتاتوری خود را «دموکراسی» و نام نرفتن زیر بار سلطه را «مغایرت با حقوق بشر» و ... گذاشتهاند و بدیهی است که اگر چنین نکنند، کسی فریب نمیخورد. جنگ نرم و جنگ تبلیغاتی یعنی همین. از جمله این قبیل ترفندها، مترادف نمودن معانی و مفاهیم «تحول»، «فعالیت سیاسی» و «تشنج»، به ویژه در جهان سوم، کشورهای در حال توسعه و حکومتهای غیر وابسته است.
الف – به دانشجو میگویند: تو دیگر وارد دانشگاه شدی و از قشر عوام جامعه جدا شدی، پس باید که حضور فعال در عرصه سیاست داشته باشی و البته منشأ تحولات سیاسی نیز بگردی. سپس به او میگویند: فعالیت سیاسی یعنی «مخالفت»، حالا با چی یا کی؟ فرقی ندارد، القا کردهاند که دانشجو باید مخالف باشد و سپس القا میکنند که مخالفت نیز یعنی ایجاد تشنج و اغتشاش و درگیری و ... .
بدیهی است که «فعالیت» تحول را به دنبال دارد و «مخالفت» نیز تشنج را به دنبال میآورد. پس این دو خیلی با هم فرق دارند. اما ببینید چطور کار کردند؟
ب – به نظر ما، فعالیت سیاسی را آن دانشجویی نمیکند که بدون علم و اطلاع فقط دوست دارد مخالفت و اعتراض کند و ایجاد تشنج و درگیری نماید، این که با هوچیگری عوامانه فرقی ندارد. *- بلکه آن استادی فعالیت سیاسی میکند که از سویی رسماً تمامی باورهای اسلامی را به سخره میگیرد و از حربهی نمره و قبولی نیز سوء استفاده میکند و از سوی دیگر نام سخرهی خود را آزادی فکر و اندیشه میگذارد. وقتی یک نظریه غربی و ملحدانه را ارائه میدهد، گلویش از غرور بیدلیل باد میکند و وقتی کسی بخواهد بحثی را با یک آیه یا حدیث استدلال کند، به او میگوید: «ما بحث علمی داریم، نه دینی». یعنی القا میکند که علم و دین از هم جدا هستند و دین نیز علمی نیست. به این میگویند فعالیت سیاسی که البته بدون هیچ گونه تشنج و تنشی کار خود را میکند.
*- فعالیت سیاسی را آن استادی میکند که دانشجویان را مکلف مینماید در مورد «خوارج» به عنوان یک گروه دموکرات یا حتی دموکراتترین گروه اسلامی صدر اسلام تحقیقات کنند، به نوعی که سبب شناسنامه فکری دار شدن تکفیریهای امروز و توجیه و تطهیر این جنایتکاران شود، و اگر دانشجویی (حتی در سطوح بالا) تحقیقات مستند دیگری ارائه کند که این نتیجه را ندهد، پذیرفته نمیشود.
*- فعالیت سیاسی، یعنی وقتی به بافت دانشجویان علوم سیاسی دانشگاه آزاد، به ویژه در مقطع دکترا نظری میاندازید، ببینید که بیش از هشتاد درصد آنها از یک استان مرزی هستند و بعید است که واقعاً شانسی و اتفاقی باشد.
*- فعالیت سیاسی یعنی دانشگاه و استاد و درس و نمره، حق هیچگونه اظهار نظری را به دانشجو ندهند و به او بگویند: تو باید هر چه اساتید غربی گفتند را تکرار کنی؛ اصلاً تو کی هستی که نظری داشته باشی، چه رسد به این که نظرات بیدلیل آن بُتان را نقد کنی؟ لذا وقتی او دکترا گرفت، طوطی خود باخته و یا مقلد ذلیلی بیش نیست.
اما نمیگذارند که دانشجو بفهمد فعالیت سیاسی یعنی چه؟ به او القا میکنند: همین قدر که مخالف بودی، داد و فریاد کردی، میشوی فعال سیاسی و اگر بتوانی تشنجی ایجاد کنی، دیگر خیلی فعال سیاسی هستی! خُب این که عوامی محض است.
ج – پس دانشجو (در هر مقطعی) باید فعال سیاسی باشد. یعنی با علم و اطلاع، با دانش و نیز بینش درست، با بصیرت به زیر ساختهای سیاسی و حوادث و وقایع توجه داشته باشد تحول آفرین باشد. رشد مستلزم تحول است، اما معلوم نیست که تشنج رشدی در پی داشته باشد.
حال این که سخن نادرستی میگویند و یا مینویسند و تا پاسخ دادید میگویند: فضا را متشنج نکن؛ این دیگر ترفندی برای بایکوت کردن است. شیوهی مخالفان حق، همیشه ایجاد اختناق، تهمت، بایکوت کردن، جو سازی، شایعه ... و خلاصه امر به منکر و نهی از معروف بوده و میباشد. خواه در گذشته و خواه در زمان معاصر. خواه در سطح دولتهای بزرگ و خواه در سطح دانشجویی یا اذهان عمومی مردم.
چه کسی گفته است که اگر دانشجو در نماز جماعت شرکت کرد، فعالیت سیاسی نیست، اما اگر با چند تا انتقاد یا فحش و ناسزا مرتکب منکر و ناهنجاریهای اخلاقی شد و احیاناً دو تا شیشه هم شکست، دیگر خیلی فعال سیاسی شده است؟! اینها فریب است. اینها عوامی است و در شأن دانشجویان ما نیست.
« الْمُنَافِقُونَ وَالْمُنَافِقَاتُ بَعْضُهُم مِّن بَعْضٍ يَأْمُرُونَ بِالْمُنكَرِ وَيَنْهَوْنَ عَنِ الْمَعْرُوفِ وَيَقْبِضُونَ أَيْدِيَهُمْ نَسُواْ اللّهَ فَنَسِيَهُمْ إِنَّ الْمُنَافِقِينَ هُمُ الْفَاسِقُونَ » (التوبه، 67)
ترجمه: مردان و زنان منافق برخى از برخى ديگرند (با هم پيوند اعتقادى و عملى دارند) به كار ناپسند فرمان مىدهند و از كار پسنديده بازمىدارند و دستان خود را (از انفاق در راه حق) مىبندند خدا را فراموش كردند خدا هم آنها را فراموش نمود (پس از اتمام حجت به حال خودشان واگذاشت) مسلّما منافقان همان نافرمانانند.
کلمات کلیدی:
سیاسی