از ديرباز يکي از تاکتيکهاي متداول جنگ نرم، تصاحب دارايي طرف مقابل و تغيير ماهيت آن بوده است. دشمن سعي دارد در قدم اول تمامي اهداف و ارزشهاي طرف مقابل را نابود کند، اما اگر موفق نشد، سعي ميکند تا ظاهر و پوستهي آن را نگهدارد، اما ماهيت آن را از درون تغيير دهد. مثلاً مدعي شود که خدا و پيامبر حق است، اما گوسالهاي بسازد و تبليغ کند که اي مردم! خداي من، خداي شما و خدايي که موسي به آن دعوت ميکرد، همين گوساله است!
پس از پيروزي انقلاب اسلامي و به ويژه در يک دههي اخير بر شدت اين نوع تبليغ در ايران افزوده شده است. جرياناتي چون: گفتگوي تمدنها - آزادي و قانونمندي - تسامح و تساهل - قرائت جديد - مصنوع بشر دانستن قرآن کريم - خطاپذير شمردن پيامبر اکرم (ص) و بالتبع ساير معصومين (ع) - تحقير معارف اسلامي در هر زمينهاي در بسياري از محافل علمي و به ويژه برخي از رشتههاي دانشگاه آزاد و ... از همين مقوله بود.
پس جرياناتي که پس از انتخابات به بهانهي اعتراض به تقلب و به هدف براندازي رخ داد، اين روش شدت بيشتري به خود گرفت. آنها براي خود به عنوان يک اپوزوسيوم، روز يا شعار معيني مشخص نکردند و به تصاحب داراييهاي فرهنگي مردم و تغيير ماهيت آنها پرداختند. به عنوان مثال: رنگ سبزي که به رنگ سادات اشتهار داشت را رنگ پرچم خود قرار دادند (که البته در راستاي طرح انقلابهاي رنگين و مخملي بود) - شهداي بسيج را مانند همت و باکري را در راستاي غربزدگي خود نام بردند - همانند مردم انقلابي شبها الله اکبر گفتند - يا حسين ميرحسين به راه انداختتند - روز قدس با روزهخواري علني به خيابان و ميان صفوف مردم مؤمن، روزهدار و انقلابي ريختند تا جهت را تغيير دهند - شعار استقلال، آزادي، جمهوري ايراني (به جاي اسلامي) سر دادند ... و اکنون نوبت به عشق، باور، اعتقاد و زنده نگهداشتن ياد و راه عاشورا و کربلاي حسيني افتادهاند(؟!) تا از يک سو حرمتها را بيش از پيش بشکنند و از سوي ديگر با حفظ پوسته، تغيير ماهيت بدهند!
کلمات کلیدی:
سیاسی