کلیپی از آیت الله منتظری در فضای مجازی پخش شده که در آن علت وقوع جنگ را شعارهای تند انقلاب مثل صدور انقلاب میداند و میگوید: به امام گفتم ما باید یک هیئت حسن نیت تشکیل بدهیم و برای ارتباط خوب به کشورهای همسایه بفرستیم و با همسایگانمان رابطه داشته باشیم، نمیشود که دور کشور را دیوار بکشیم که امام میفرماید ما میخواهیم دیواربکشیم! لطفا سریعتر جواب شبهه را بدهید.
پایگاه پاسخگویی به سؤالات و شبهات (ایکس – شبهه): کلیپ را ندیدیم و نمیدانم که واقعاً از آقای منتظری است و یا ساختگی و مونتاژ؟ اما به فرض که واقعیت نیز داشته باشد، دو بخش مهم دارد، یکی در تبیین علت وقوع جنگ، دیگری پاسخ حضرت امام خمینی رحمة الله علیه.
الف – چه آقای منتظری و چه هر کس دیگری در گذشته و حال، اگر علت وقوع جنگ را «شعارهای تند بداند»، یا کاملاً بیاطلاع و در ضمن نادان بوده و هست، و یا مغرض.
دشمنان بشریت و استکبار جهانی، با شعور مردمان مخالفند، اما چون این شعور در "شعار" تجلی میکند، آنها نیز به جنگ "شعارها" میروند.
*- در 12 بهمن 1357، حضرت امام خمینی رحمة الله علیه، وارد ایران شدند، در حالی که شاه فرار کرده بود، اما هنوز حکومت سلطنتی با صدارت بختیار باقی بود.
*- در عصر 22 بهمن 1357، رژیم وابسته و جلاد، اعلام حکومت نظامی کرد، اما مردم به امر امام، همه به خیابانها ریختند و ضربهی آخر را به پیکر این رژیم منحوس وارد کردند و استقرار نظام سیاسی «جمهوری اسلامی ایران» رسماً اعلام شد.
*- در 31 شهریور 1359، یعنی کمتر از 18 ماه پس از استقرا نظام جمهوری اسلامی ایران، جنگ با فرمان صدام و حمله هوایی به چند فرودگاه و حمله زمینی به شهرهای مرزی غرب و جنوب کشور، در سطح گستردهای آغاز شد.
*- این تهاجم نظامی خارجی، در حالی صورت گرفت که اولاً مردم ایران دو سال درگیر تظاهراتها، حکومت نظامیها و ... بودند – ثانیاً ایران ارتش مستقل و منسجمی نداشت – ثالثاً در داخل هنوز دولت و نظام مستحکمی استقرار نیافته بود – و رابعاً در همین مدت هشت ماه، جنگ داخلی در مناطقی چون کردستان آغاز شده بود.
در عصر 22 بهمن، حکومت مستقر شد و در شامگاه 23 مرداد 1358، یعنی شش ماه بعد، پاوه با حملات تروریستهای داخلی از منافقین، کومله و ... (مثل داعش امروز)، سقوط کرد.
جنگ:
حالا در این شرایط، که اوضاع داخلی چنین نابسامان بوده و به غیر از جنگ داخلی، هرج و مرج و مسائل شدیدی که پس از هر انقلابی در داخل کشور وجود دارد، حاکم بوده، آقای منتظری و امثال ایشان، پیشنهاد ارسال هیئت حسن نیت به کشورهای دیگر داشتند؟!
وقوع جنگ خارجی، با تحریک و عاملیت صدام، پس از ناامیدی از شکست دادن امام و مردم در کوران انقلاب – و نتیجه نگرفتن از ایجاد درگیریها و جنگ داخلی – ایجاد جوّ رعب و وحشت با ترور و ...، به عنوان آخرین حربه، بر ایران تحمیل شد.
در کشور ایران، با موقعیت ویژهی جغرافیای سیاسیاش «ژئو پلوتیک» در منطقه، مرزهای شمالی گسترده با شوروی سابق، مرزهای طولانی در شرق با افغانستان و پاکستان – در غرب با ترکیه و عراق و در جنوب با خلیج فارس؛ و نیز موقعیت اقتصادیاش به لحاظ برخورداری از منابع نفت و گاز از یک سو و موقعیت ترانزیت هوایی، زمینی و دریایی از سوی دیگر و ...، انقلابی شده بود که نه تنها کشور را از سلطهی امریکا و انگلیس خارج کرده بود و بالتبع حمایتهای اقتصادی و نظامیاش از اسرائیل را قطع کرده بود، بلکه ماهیت "اسلامی" داشت و بدیهی بود که توجه تمامی مسلمانان عالم، به ویژه در منطقه را به خود جلب میکند.
حال کدام سفیهی انتظار داشت که امریکا، انگلیس، اسرائیل، متحدین صهیونیست، یا حتی بلوک شرق آن زمان (شوروی و ...)، در مقابل این انقلاب و این نظام آرام بگیرند و بیتفاوت بمانند و یا با ارسال چند هیئت حسن نیت، دست دوستی دهند؟! مگر نتیجهی مذاکرات پس از 36 سال و در حالی که نظام جمهوری اسلامی در قدرت است را نمیبینیم؟!
مواضع امام خمینی رحمة الله علیه:
این روزها باب شده است که هر کسی میگوید: «من به امام چنین گفتم و او به من چنان گفت»، اما دقت داشته باشیم که نه تنها آقای منتظری خودش منبع موثق و قابل اعتمادی برای نقل قول از مام نبود، چه رسد که حالا از قول وی نقل قولی شود، بلکه حضرت امام خمینی رحمة الله، تکلیف همگان را در طول تاریخ، نسبت به نقل قولهایی که از ایشان خواهد شد روشن نمودند و در وصیتنامه نیز قید نمودند:
«اکنون که من حاضرم، بعضی نسبتهای بیواقعیت به من داده میشود و ممکن است پس از من در حجم آن افزوده شود؛ لهذا عرض میکنم آنچه به من نسبت داده شده یا میشود، مورد تصدیق نیست، مگر آنکه صدای من، یا خط و امضای من باشد، با تصدیق کارشناسان؛ یا در سیمای جمهوری اسلامی چیزی گفته باشم».
در عین حال، مواضع حضرت امام (ره) در سیاست خارجی، بر کسی پوشیده نیست، چرا که خود بارها و بارها اعلام نمودند که با برقراری ارتباط سالم با هیچ کشوری (به غیر از اسرائیل و آفریقای جنوبی تا زمانی که رژیم آپارتاید بر آن حاکم است)، مخالفت ندارند، اما با هر گونه رابطهای که از نوع رابطه «گرگ و میش» باشد و وابستگی کشور و مردم را تحمیل کند و دست جنایتکار نظام سلطه را دوباره بر سر مردم بکوبد، مخالفند. چنان که در وصیتنامه نیز قید نمودند:
«و وصیت من به وزرای خارجه در این زمان و زمانهای بعد آن است که مسئولیت شما بسیار زیاد است، چه در اصلاح و تحول وزارتخانه و سفارتخانهها؛ و چه در سیاست خارجی حفظ استقلال و منافع کشور و روابط حسنه با دولتهایی که قصد دخالت در امور کشور ما را ندارند. و از هر امری که شائبهی وابستگی با همهی ابعادی که دارد به طور قاطع احتراز نمایید. و باید بدانید که وابستگی در بعض امور هر چند ممکن است ظاهر فریبندهای داشته باشد، یا منفعت و فایدهای در حال داشته باشد، لکن در نتیجه، ریشهی کشور را به تباهی خواهد کشید و کوشش داشته باشید در بهتر کردن روابط با کشورهای اسلامی و در بیدار کردن دولتمردان و دعوت به وحدت و اتحاد کنید که خداوند با شماست.»
علت مخالفت با شعارهای تند:
مهم و لازم است بیاندیشیم که چرا دشمنان خارجی و ستون پنجم داخلی و یا عوامان سیاسی، به رغم این همه رویاروییهای عملی، اختلافات، درگیریها و حملات نظامی، سیاسی، اقتصادی، فرهنگی، امنیتی و تبلیغاتی دشمنان، حتی با "شعار تند" ملت نیز مخالفند؟!
چرا در حالی که فراماسون و صهیونیسم بینالملل به سرکردگی امریکا و انگلیس و عاملیت اسرائیل و برخی از شیوخ عرب در منطقه، پس از قرنها چپاول این کشور، اکنون دستشان به خون صدها هزار نفر آغشته شده و پس از شکست نیز تهدید به حمله نظامی میکنند و با محاصره اقتصادی و ضد تبلیغ گسترده، ترور ... جنگ روانی، سعی در شکست این انقلاب و نظام دارند، یک عده ستون پنجمی در داخل، میگویند: «مبادا این مردم حتی شعار تندی بدهند، ممکن است جنگ راه بیافتد؟!»
دقت کنیم که ساختار هر دین، مکتب، نظام سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و ...، در قالب «ادبیات» آن است.
تا وقتی ادبیات قرآنی باقیست، قرآن نیز باقیست – تا وقتی ادبیات ولایی باقیست، ولایت نیز باقیست – تا وقتی ادبیات عاشورایی یا ادبیات انتظار و مهدویت باقیست، عاشورا، انتظار و مهدویت نیز باقیست ...، و خلاصه تا وقتی ادبیات انقلاب اسلامی باقیست، این انقلاب نیز با وجود مصائب و مشکلاتی که بر آن تحمیل میکنند، با صلابت تمام باقیست. چنان که در نقطه مقابل، تا وقتی ادبیات نظام سلطه، ادبیات مستکبرانه، ادبیات ظالمه، ادبیات فاسقانه و ... باقی باشد، این پدیدههای شوم نیز باقی خواهد بود.
از این رو چه از جانب خارجیها و چه از جانب خوارج داخلی و ستون پنجم و یا عوامهای نادان و سادهاندیش داخلی، تلاش فراوانی برای تغییر "ادبیات انقلاب اسلامی"، که مبین عزت، استقلال، دشمنشناسی، مجاهدت، مقابله، ایستادگی و ... میباشد، صورت میپذیرد. لذا اصرار دارند که مردم حتی شعار تند هم ندهند، چه رسد به این که مواضع محکم و تندی در مقابل دشمنان خود اتخاذ کنند. اگر ادبیات انقلاب اسلامی تغییر یابد، ماهیت آن نیز متغیر میگردد.
مقام معظم رهبری:
«از ادبیّات دشمن استفاده نکنید. دشمنان انقلاب از روز اوّل آمدند تعبیر ادبیّات تندرو و میانهرو را مطرح کردند؛ فلانی تندرو است، فلان جریان تندرو است، فلان جریان میانهرو است. آن روز، از همه تندروتر هم از نظر آنها امام بزرگوار بود؛ امروز هم از همه تندروتر، به نظر آنها این بندهی حقیر هستم.» 5/12/1395
مشارکت و همافزایی (سؤال کوتاه و نشانی لینک پاسخ، جهت ارسال به دوستان در فضای مجازی)
*- در کلیپی از آقای منتظری میگوید که علت جنگ، شعارهای تند حضرت امام (ره) بوده است؟ لطفا این شبهه فراگیر را پاسخ دهید.
http://www.x-shobhe.com/shobhe/7632.html
- تعداد بازدید : 2390
- 4 خرداد 1395
- نسخه قابل چاپ
- اشتراک گذاری
کلمات کلیدی: سیاسی جنگ و جهاد