«ایکس - شبهه»: این مبحث را باید از دو جنبهی اصل و فرع موضوع مورد بررسی قرار داد:
الف – اصل: در اصل موضوع، خیر. هیچ نیازی به دستور مقام معظم رهبری ندارد، چرا که وظیفهی اصلی قوهی قضائیه، احضار (به شکل دعوت یا بازداشت)، بررسی اتهام، صدور حکم و مجازات مجرمین است.
بدیهی است که برای انجام این وظیفه و هیچ یک از وظایف سایر دستگاههای دیگر، «مقام ولایت» به صورت موضوعی وارد نمیشوند، مگر آن که ضرورت ایجاب نماید. به عنوان مثال: همانگونه که «ولی فقیه» به مجلس نمیفرماید: «امروز فلان لایحه را بررسی کنید» و به دولت نمیفرماید: «امروز به مسئلهی زیر سازی فلان جاده یا احداث فلان فرودگاه مشغول شوید»، به قوه قضائیه نیز امر نمینماید که مثلاً «امروز فلانی یا سران فتنه را دستگیر کنید». بلکه رهبری رهنمودها و کلیات را تبیین مینمایند و آنان وظیفهی اجرایی را بر عهده گرفتهاند و موظف هستند طبق قانون و اختیارات محوله، و البته با درایت، بصیرت، زمانشناسی، شناخت اولویتها، درک موقعیت و ... عمل نمایند. (در هر موردی).
در خصوص بازداشت، محاکمه و مجازات سران فتنه نیز همینگونه است. اگر چه مقام ولایت، نظرات کلی خود را در این خصوص نیز مثل بسیاری از مسائل دیگر بیان نمودهاند. هم فرمودهاند که «مرّ قانون» عمل شود و هم آنان را «مجرم» خواندهاند. و البته همینقدر که همگان فتنه را با چشم دیده و با جانشان لمس کردهاند، مجرمیت آنها ثابت است. لذا سران فتنه متهم نیستند، بلکه مجرم هستند و قوهی قضائیه موظف است آنها را به مجازات و کیفر جرمهایشان برساند.
ب – فرع: فرع قضیه این است که ممکن است دستگاهی برای اجرای برنامهی مشخصی در تردید «زمان» آن باشد و لازم بداند که در این خصوص با مقام ولایت مشورت نماید و نظر ایشان را به عنوان رهبری که نه فقط به یک موضوع واحد، بلکه کل انقلاب و جریانات داخلی و خارجی را رصد مینماید، جویا شوند. مثل: تحقق اصل 44 و یا اجرای طرح هدفمندی یارانهها.
در اینجا قضیه فرق دارد و ممکن است ایشان نظر خاصی داشته باشند که حتماً باید در نظر گرفته شود، خواه این نظر «مولوی» یعنی ولایی و امری باشد و خواه «ارشادی» و توصیهای.
مثل این میماند که یک فرد میداند که باید دزد را تسلیم نیروی انتظامی نماید تا به دادگاه و زندان هدایت شود، اما گاهی متوجه میشود که «فرزند یا رفیق خودش» این سرقت را انجام داده است و برای تسلیم نمودن او دچار تردید شود، یا احساس کند که شاید اکنون زود باشد ... و با دیگران مشورت نماید. یا مثال صادقتر دیگر آن که ممکن است قوهی قضائیه فقط به یک جنبهی کار که وظیفهی اوست «بازداشت، محاکمه و مجازات» توجه داشته باشد، اما از آثار دیگر آن غافل باشد، آن وقت از کسی که همهی جوانب را در نظر دارد، سؤال یا کسب تکلیف مینماید. چنان چه در زمان حیات حضرت امام خمینی (ره)، دستگاه اطلاعاتی کشور به جنایات باند مهدی هاشمی و ارتباط نزدیک او با بیت منتظری و ... پی برده بود، اما به خاطر آن که وجههی منتظری هنوز برای مردم مشخص نشده بود و او را در سطح جانشینی امام میدانستند و ...، از امام راهنمایی خواستند و ایشان مجوز بازداشت، محاکمه و مجازات را صادر نمودند.
ج – البته دقت شود که دستگاههای ذیربط نیز همیشه به مجرد معلوم و مکشوف شدن یک جرم، اقدام به بازداشت و محاکمه نمیکنند. البته نه فقط به خاطر روشنگری اذهان عمومی، بلکه گاهی اقدام سریع و حساب نشده، سبب بروز مفاسد دیگر و از جمله عدم دستیابی به اطلاعات اصلیتر و جرمهای سنگینتر و عواقب آنها میگردد. مثل این است که دستگاه ذیربط متوجه شود شخصی مقدار یک گرم مواد مخدر خرید و فروش کرده است. بدیهی است که با همین یک گرم، جرم او ثابت است و میشود او را دستگیر، محاکمه و مجازات نمود، اما به لحاظ شرایط، شواهد و قراین دیگر، به جای بازداشت، او را تحت نظر میگیرند. سپس معلوم میشود که با یک باند قاچاق کوچک مرتبط است، آن باند نیز با باندی بزرگتر و خلاصه آن که وصل به یک باند بینالمللی میشود.
د – مسئلهی مجرمیت سران فتنه نیز همینگونه است. جرمهای اولیهی آنان در دروغ گفتن به مردم در خصوص التزام عملی به قانون اساسی، ایجاد اختلال در روند انتخابات، روا داشتن تهمت تقلب و عدم پیگیری از طریق قانون و فقط به منظور جوسازی، باطل خواندن انتخابات، توهین به آرای ملت، تلخ کردن شیرینی پیروزی بزرگ داخلی و بینالمللی به کام مردم، ایجاد هرج و مرج و اغتشاش و ...، برای دستگیری، محاکمه و اشد مجازات آنان کافی بود. اما اکنون مسائل بسیار دیگری که از جمله: استخدام لشوش و اراذل برای ایجاد آشوب، قتل حدود 36 یا 37 نفر، ارتباط با سفارتهای خارجی در تهران، ارتباط با دستگاههای جاسوسی خارج از کشور، برنامهریزی و دخالت آمریکا، انگلیس و صهیونیسم بینالملل در ماجرا و اهداف و برنامههای آنان، خارج نمودن اطلاعات کشور و نیز تهیهی خوراک تبلیغاتی برای رسانههای بیگانه ... و مفاسد و جرمهای بیشتری که مهمتر از همه «قصد براندازی» بود از آنان آشکار شده است.
کلمات کلیدی:
سیاسی