پایگاه پاسخگویی به سؤالات و شبهات (ایکس – شبهه): پیش از این در مورد تاکتیک «پرچمهای دروغین - False flag " مطالب بسیاری درج گردید که به نظر میرسد خبر مربوط به 50 نفر معتاد و گور خواب و هم چنین انفعالها، جوسازیها و ... نیز از جمله آنها میباشد.
الف – اگر چه یک نفر فقیر، ضعیف، معتاد، آواره، بیخانمان و گرفتار هم برای این مملکت زیاد است؛ اما متأسفانه و به هر دلیلی، مشابه آنها کم نیستند، چطور شد که یک دفعه، 50 نفر گور خواب عَلَم شدند؟!
ب – گور خواب، باز یک گوری پیدا کرده که در آن بخوابد، این کارتن خوابهای زیر پلها و ...، که تعدادشان بسیار بیشتر از 50 نفر است، همان را هم ندارند. البته گور خواب نیز میتوانست برود زیر پلی و نایلنی و روی کارتونی بخوابد.
ج – یک دفعه، 50 تا گورخواب پیدا میشوند و خبر آن منتشر میشود، آن هم نه توسط گورکنها، نگهبانان و مسئولین گورستان، یا شهرداری و فرمانداری، نیروی انتظامی و ...، خیر؛ بلکه اصغر فرهادی به رییس جمهوری یک کشور نامه مینویسد که «50 نفر گورخواب» وجود دارند؟!
د – جالبتر آن که نه تنها خبر در فضای مجازی منتشر میشود، بلکه حتی رییس جمهور و سپس کمیسیونی در مجلس و ... نیز در مورد آن موضعگیری کرده و اظهارنظر میکنند! در حالی که کافیست که شبها در همین تهران، به زیر پلها و یا مناطق عجیب و غریب سری بزنند!
در هر شهری، هزاران بدبخت، بیچاره، بیخانمان، معتاد، زمینگیر و ... وجود دارد که البته برخی از آنان نیز نه دزد و معتاد و گدا هستند و نه فریبخوردهی شیادان و ...؛ بلکه افراد بسیار با شخصیتی نیز در میان آنان وجود دارد. صدایشان نه به اصغر فرهادی میرسد، نه به رییس جمهور، نه به کمیسیونی در مجلس، نه به رسانهها و شبکههای فضای مجازی و ...!
و – از آن جالبتر آن که متقابلاً "مسجد" هدف حملات ضدتبلیغی قرار میگیرد، در حالی که در شهرهای ما، پارک، سینما، مدرسه، ساختمانها و حتی برجهای خالی دولتی و خصوصی بسیار ... و بالاخره گرمخانهها، که به همین منظور ساخته شدهاند نیز وجود دارند.
نکته:
نابسامانیهای ناشی از ضعف مدیریت از یک سو – دشمنیهای خارجی از یک سو – ناکامی برجام از سوی دیگر (که مقام معظم رهبری از ابتدا هشدار داده بودند) – بحران اقتصادی از یک سو – جنگ نیابتی اقتصادی برای ورشکست نمودن این کشور غنی از سوی دیگر – تورم، گرانی، بیکاری، بیمسکنی و ...، اذهان عمومی مردم را متوجه و البته نگران و ناراضی کرده است.
از سوی دیگر، هم پایان این دوره و انتخابات نزدیک است و هم حماسهی 22 بهمن ... و هم (9 دی) که یادآور خیانت و خباثت گروهی و نیز نمایش بصیرت و حضور به موقع مردم در میدان میباشد، نزدیک بود.
پرچمهای دروغین – از این رو، تاکیتک «پرچمهای دروغین» بیش از پیش اِعمال میگردد. هر هفته و شاید هر روز، خبری که اذهان را از مسائل اصلی منحرف و به سوی مسائل فرعی متوجه نماید، سو تیتر قرار میگیرد. حتی برای این که مهمتر جلوه داده شوند، توسط مسئولین سطوح بالا، در دولت، مجلس و ... مورد توجه قرار میگیرند.
به اخبارهای جریانساز در همین دو سه هفته اخیر توجه کنید و ببینید که آخرش از آن چه در میآید؟
●- روحانی گفت: پرونده حقوقهای نجومی در دولت بسته شد – قوه قضاییه گفت: پرونده باید باز بماند – وزیر دادگستری (پور محمدی) گفت: دولت کار خودش را انجام داده و الان وقت تشکر است، به قوه قضاییه نیز ربطی ندارد - رییس قوه قضاییه گفت: کار این قوه همین است – ظریف یواشکی در کمیسیون امنیت ملی مجلس گفت: من قبول میکنم که اشتباه کردم، فریب حرف جانکری را خوردم و مسئولیت را میپذیریم (البته کسی که چنین اقراری میکند، مسئولیت پذیریاش باید استعفا باشد) – یک نماینده مجلس سخنان ظریف را علنی کرد – برخی نمایندگان اعتراض کردند که این بداخلاقی است و چرا علنی شد – رییس مجلس (لاریجانی) گفت: ظریف فقط راجع به یک مسئله این را گفت، نه تمام برجام – سپس به جای آن که ظریف به کمیسیون مجلس بیاید، کمیسیون امنیت ملی مجلس، دستهجمعی به محضر ایشان در وزارت امور خارجه مشرف میشوند و رییس کمیسیون (بروجردی) به خبرنگار میگوید: این دیدار جهت دلجویی بود!!! گویی مسائل مهم مملک، خاله زنک بازی است! چه دلجوییای؟! این ملت به کی بدهکار است؟!
وزیر صنعت میگوید: چرا مملکت تعطیل شود و همه به دنبال حقوقهای نجومی بروند، مگر مملکت محتاج این چند میلیارد میباشد (گویی پیگیری منوط به تعطیلی مملکت و پیگیری همگان است) – در مورد واردات قطعات توسط یک شرکت میگوید: مسئله مهمی نیست و ... (همه مضمون)
●●●- بالاخره مسئله "گورخوابها" که به قول خودشان فقط 50 نفر هستند مطرح میشود، اصغر فرهادی نامه مینویسد، رییس جمهور میگوید: این مسئولیت مردم و دولت است – کمیسیون موضع میگیرد، رسانهها و شبکهها مانور میدهند، مساجد مقصر و مسئول و مکلف معرفی میشوند ... و بالاخره اذهان عمومی مردم، از مسائلی که باید به آن توجه کنند و مطالبات خود را از مسئولین بخواهند، زیر سؤال ببرند، انتقاد جدی کنند و ...، به طور کلی منحرف میگردد.
ابتدای نامهی فرهاد اصغری:
«امروز گزارش تکاندهنده زندگی مردان، زنان و کودکانی را که در گورهای یکی از قبرستانهای اطراف تهران شبهای سرد را به صبح میرسانند خواندم و اکنون سراسر وجودم شرم است و بغض»
پاسخ:
●- آیا وقتی گزارش را خواندی، از جای گرم و نرمت بلند شدی تا سری به آنها بزنی، یا فقط خواندی و نوشتی؟!
●- به راستی خودت شبها کجا میخوابی؟! ای کاش دست کم وقتی این گزارش را خواندی، برای شب هم شده از تختخواب پایین آمده، و در همان بستر گرم و نرم، روی زمین میخوابیدی!
●- چرا برخی از این هنرمندان فهیم، فیلسوف، حکیم، عارف، جامعهشناس، منتقد، دردمند ... و بالاخره همه فن حریفهای دلسوز به حال مردم، شبها و در حالی که به تنهایی یا در محافل روشنفکرانه دور هم جمع شدهاند و دردهای جامعه را به قلم و زبان میآورند و غصههایشان را به قصه و تصویر میکشند، و بدینوسیله در داخل مشهور شده و درآمدزایی میکنند و در خارج برای آنها کف میزنند و جایزه میدهند، یک شب دور هم جمع نمیشوند تا تصمیم بگیرند گرمخانهای احداث کنند و دست کم 50 گورخواب را اسکان دهند؟!!
مشارکت و همافزایی (سؤال کوتاه و نشانی لینک پاسخ، جهت ارسال به دوستان در فضای مجازی)
پس از جنجال گورخوابها، در فضای مجازی شبهه میکنند که چرا آنها را در مساجد جای نمیدهند! تحلیل و پاسخ شما چیست؟
http://www.x-shobhe.com/shobhe/8315.html
کلمات کلیدی:
سیاسی