پایگاه پاسخگویی به سؤالات و شبهات (ایکس – شبهه): اگر چه ساختار این سؤال، صبغهی نفی و انکار دارد تا انتظار، و گویا میخواهد به بهانهی تحقق وعده نصرت الهی و انتظار ظهور، وارد شده تا القا کند که این حرفها دروغ است و هیچ نصرت و موفقیتی در کار نبوده، نیست و نخواهد بود! مضافاً با تصویر بسیار تاریکی از سرنوشت ملت ما نشان میدهد! اینها یعنی همان تاکیکهای ضد تبلیغی در جنگ نرم که کاملاً شناخته شده است! در لابلای حرفها نیز میگوید: «مردم به خاطر منزوی شدن ایران، در اعتقاد خودشان شک پیدا کردهاند!» در حالی که نه ایران (به جز از سوی نظام سلطه) منزوی است، نه مردم ما در اعتقادات خودشان شک پیدا کردهاند، و نه اعتقاد و ایمانی که با دشمنی و سختی متزلزل گردد، اعتقاد و ایمان است. یک سال تمام میگویند: مردم به خاطر منزوی شدن، قهر طاغوت با ما و فشارها، دچار شک و تردید شدهاند! سپس در 22 بهمن میبینند که اصلاً چنین نبوده و نیست و مردم محکمتر شدهاند؛ یک ماهی صبر میکنند و دوباره همین شانتاژها را شروع میکنند!
اما در عین حال، ما به احترام ارسال کنندهی سؤال و نیز اذهان عمومی، آن را یک سؤال جدی و صادقانه قلمداد نموده و نکات ذیل را ایفاد مینماییم.
●- ابتدا لازم است که از خود بپرسیم: آیا هم لیاقت داریم و هم به خداوند سبحان اعتراض داریم – یعنی حتی از حداقل شناخت، باور و ایمان نیز برخودار نمیباشیم و ...؟! آیا ما تشخیص دادیم که وقت ظهور رسیده است و [العیاذ بالله] خداوند علیم و حکیم تشخیص نداده است؟! این چه معرفت، لیاقت، انتظار و اعتراضی است؟!
●- دقت کنیم که هر امری، هر چه بزرگتر و مهمتر باشد، شناخت آن باید دقیقتر باشد و در آن به صدها یا هزاران نکات مهم، کلیدی و تعیین کننده باید توجه شود. قطعاً ظهور و قیام حضرت مهدی سلام الله علیه برای ریشهکنی ظلم و استقرار «حکومت واحد جهانیِ عدل الهی» را نمیتوان با انفعالات احساسی و شعارهای هیجانی یا ژورنالیستی مثبت یا منفی، مورد مطالعه قرار داد.
الف – همیشه در میان معتقدین، سه گروه میپرسند: « مَتَى نَصْرُ اللَّهِ – «پس یاری خدا کِی خواهد آمد؟!»:
گروه اول: هم ایمان، عمل صالح و توکل دارند و هم اهل جهاد و استقامت فی سبیل الله هستند و ثبات قدم دارند و هم منتظرند؛ خداوند منان به آنها وعده میدهد که « أَلَا إِنَّ نَصْرَ اللَّهِ قَرِيبٌ - آگاه باشید، یاریِ خدا نزدیک است!» و البته این "نصرت" را نیز در گام به گام و به تناسب میرساند و نشان میدهد و اهل ایمان و جهاد نیز میبینند و شاکرند و امیدوارتر به آیندهی بهتر.
گروه دوم: اگر چه معتقد هستند، ولی همیشه معترضانه و طلبکارانه میگویند: « مَتَى نَصْرُ اللَّهِ »؟! همیشه و در هر موضوعی متوقعانه، معترضانه و ناامیدوارانه میپرسند «پس چه شد؟!»؛ حتی اسم امر و نهی خودشان به خداوند سبحان را «دعا» میگذارند و میگذارند و میگویند: «ما دعا کردیم، پس چه شد؟!» - «ما انقلاب کردیم، پس چه شد؟» - «ما جنگیدیم، پس چه شد؟!»؛ البته اگر کمی توجه کنند، میفهمند و میبینند که چه شد؟ اما دلشان نمیخواهد که ببینند!
خداوند متعال به این گروه، وعده نصرت نداده و نمیدهد، بلکه میفرماید: خیال کردید همین قدر که چندتا الله اکبر گفتید، چهارتا شعار دادید و دو تا کار هم انجام دادید، رها میشوید و در دنیا مستحق تحقق تمامی وعدههای الهی میگردید و در آخرت نیز مستقیم به بهشت میروید؟ خیر، از این خبرها نیست، بهشت را به بها میدهند و شما نیز باید امتحان شوید:
« أَحَسِبَ النَّاسُ أَنْ يُتْرَكُوا أَنْ يَقُولُوا آمَنَّا وَهُمْ لَا يُفْتَنُونَ * وَلَقَدْ فَتَنَّا الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ فَلَيَعْلَمَنَّ اللَّهُ الَّذِينَ صَدَقُوا وَلَيَعْلَمَنَّ الْكَاذِبِينَ » (العنکبوت، 2 و 3)
ترجمه: آیا مردم گمان کردند همین که بگویند: «ایمان آوردیم»، به حال خود رها میشوند و آزمایش نخواهند شد؟! * و به يقين، كسانى را كه پيش از اينان بودند آزموديم، تا خدا آنان را كه راست گفتهاند معلوم دارد و دروغگويان را [نيز] معلوم دارد.
« أَمْ حَسِبْتُمْ أَنْ تَدْخُلُوا الْجَنَّةَ وَلَمَّا يَعْلَمِ اللَّهُ الَّذِينَ جَاهَدُوا مِنْكُمْ وَيَعْلَمَ الصَّابِرِينَ » (آلعمران، 142)
ترجمه: آيا پنداشتهاید كه داخل بهشت مىشويد، بىآنكه خداوند جهادگران و شكيبايان شما را معلوم بدارد؟!
گروه سوم: هیچ اعتقادی ندارند، منافقانه و با ماسک و الفاظ اسلامی وارد میشوند تا ضربه بزنند! کارشان ضد تبلیغ، سیاه نمایی، بستن را ایمان و عمل، و اشاعهی جوّ ناامیدی و تردید در میان مردمان میباشد، که خداوند متعال به آنان وعدهی ذلت در دنیا و عذاب در آخرت را داده است.
ب – بنابراین، چنین نیست که تا دو رکعت نماز خواندیم، چهارتا شعار دادیم و احیاناً یکی دو حرکت جهادی انجام دادیم، یا کمی بار فشار تحریم و ... را تحمل کردیم، بگوییم: ما همه کار کردیم و صد در صد آمادهایم، خیلی هم استقامت کردیم، پس چرا وعده و نصرت خدا نمیآید و حضرتش ظهور نمینمایند؟!
نکته:
آن چه که بر ما گذشته، به مراتب شدیدترش بر مردمان کافر گذشته و میگذرد؛ دو جنگ جهانی به قوع پیوست – بین ویتنام و ویتکنگ سالها جنگ سختی در گرفت – ظلم اسرائیل از همه اینها بدتر بوده و هست – قحطی و فقر تحمیلی از ناحیه نظام سلطه، و نیز قتل و جنایت، همیشه بوده و هست؛ پس ما زیاد کار مهمی انجام ندادهایم و تفاوت و ارزش کارمان در همان ایمان و مجاهدت فیسبیلالله میباشد. لذا تکلیف الهی را انجام میدهیم و نتیجه را به خودش واگذار مینماییم.
ج – چون حضرت امام مهدی عج الله تعالی فرجه الشریف را نمیبینیم، ادعایمان بسیار است! اما از یک سو، یازده امام در میان مسلمانانی بودند که بیشتر از ما اهل نماز، روزه، تلاوت قرآن و حتی شرکت در جنگها بودند و بیشتر از ما فشار اقتصادی و امنیتی را تحمل کرده بودند؛ اما چه شد؟! در معرکههای مبارزاتی، کار دشمن، دشمنی و امام کُشی است، اما دوستان در مواقف و هنگامههای لازم کجا بودند و چه کردند؟! نظاره و دعای خیر؟! آیا انتظار استجابت هم داشتند؟!
به فرمودهی امام حسین علیه السلام: دین لقلقه زبان است، مردم هر کجا دین به کارشان آید دیندار هستند، اما امتحان که پیش آید، دینداران اندکاند. (مضمون).
د – وضعیت و قابلیت ما اکنون چگونه است؟! نظام جمهوری اسلامی ایران، در هر حال حاضر فقط به اندازهی یک قدم بسیار بزرگ و مؤثر محسوب میگردد؛ اما آیا در همین گام، تمامی مسلمانان و از جمله تمامی شیعیان با معرفت، ایمان، صدق، اخلاص و بصیرت، در میدانِ اعلام آمادگی برای ظهور حاضرند؟! - آیا به حد امکان، از گناهان و مفاسد شخصی و اجتماعی، دوری میکنند؟! – آیا به حد لازم، امامتشناس و امامشناس هستند – آیا به حد لازم (نمیگوییم به حد کافی)، ولایتشناس، دوستشناس و دشمن شناس هستند؟! مگر پیامبر اکرم صلوات الله علیه و آله نفرمودند: « مَنْ ماتَ وَ لَمْ يَعْرِفْ إمامَ زَمانِهِ ماتَ مَيْتَةً جاهِلِيَّةً – کسی که بمیرد و امام زمان خودش را نشناخته باشد، به مرگ جاهلیت مرده است »؛ پس چه ادعایی داریم؟! فقط از خدا طلبکاریم؟!
یک عده حتی جان را تقدیم میکنند، اما یک عده حتی حاضر نیستند که لباس خارجی نخرند و گاه دولتهایی نیز سر کار میآیند که با واردات بیرویه، سیاستِ جنگِ نیابتی اقتصادی را به نفع دشمنان پیش میگیرند و مجلسهایی تشکیل میشود که همگام و همسو با آن دولتها میشوند؟! و البته همه منتخب همین مردم هستند. (از ماست که بر ماست).
امام زمان علیه السلام هستند:
همگان، به ویژه شیعان و حتی کسانی که طلبکارانه و معترضانه، شعار امامخواهی سر میدهند، باید توجه داشته باشند که خداوند متعال هیچ امتی را روی زمین، بدون امام و حجت نگذاشته است؛ پس مهم این است که آیا مردم به او رجوع میکنند یا نمیکنند؟ آیا حکومت الهی را میخواهند، یا نمیخواهند و اگر خیلی هم مؤمن باشند، نگاهشان به امام عصرشان صرفاً خودنگرانه و سودجویانه و برای رفاه دنیای خودشان است و یا نگران جهان بشریت هستند؟
*- برخی گمان دارند که وقتی حضرت مهدی علیه السلام ظهور نمایند، یک جشن بزرگی برگزار میشود، حکومتهای کفر و استکبار، کلید طلایی کشورها و شهرها را با رضایت و خرسندی تقدیم ایشان میکنند و سپس ایشان دنیا را به پای اینان میریزند!
*- بنابراین، امام زمان علیه السلام هستند؛ آن چه ما امروز از آن محروم هستیم، حکومت ایشان است، نه وجودشان. پس این ماییم که باید به سوی ایشان برویم، در معرفت، ایمان، عمل و استقامت، آمادگی، کفایت و لیاقت خود را به ایشان عرضه داریم؛ نه این که برویم دنبال کار خودمان و گاهی نیز شعار بدهیم که «مهدی بیا، مهدی بیا»! ایشان کجا رفتهاند که اکنون بیایند؟! این ماییم که رفتهایم و دور شدهایم، و اکنون [انشاء الله] قصد بازگشت نمودهایم تا زمینه برای قیام و حکومت ایشان مساعد گردد؛ و البته کار بسیار دشواری است.
قیام و انقلاب حضرت مهدی علیه السلام:
از این مباحث گذشته، باید بیاندیشم که درست مانند زمان امیرالمؤمنین، امام حسن، امام حسین و سایر ائمه علیهم السلام، امام عصر ما نیز در میان مردم حضور دارند و اهل ایمان، ولایت و امامت نیز هیچ مشکلی در برقرار ارتباط با ایشان ندارند، اگر چه صورت ایشان را نبینند و یا ببینند و نشناسند. مگر در گذشته، همگان امامان را میدیدند و یا اگر میدیدند، میشناختند؟! پس مسئله (سؤال، درخواست، انتظار و امید) ما، ظهور و قیام ایشان برای فرو کشیدن طواغیت و فراعنهی زمان از تخت حکومتهای استکباری – بر چیدن نظامات سلطهی ظالمانه – بالتبع از میان برداشتن موانع معرفت، ایمان و بندگی خداوند سبحان – انهدام سدها و موانع رشد انسان و جامعه، و بالاخره استقرار نظام حکومتی عدلِ الهی، در سرتاسر جهان میباشد، نه صرفاً در تهران، قم، اصفهان و مشهد و در نهایت ایران، عراق، ترکیه، سوریه و چند کشور اسلامی!
بنابراین، اولاً نباید فقط به خودمان نگاه کنیم، آن هم یک نگاه مغرورانه و خودپسندانه – و ثانیاً [اگر واقعاً خواهان و منتظر ظهور] هستیم، باید یک نگاه جهانی داشته باشیم و با این نگاه بصیرانه، جهانی فکر کنیم، جهانی تدبیر کنیم و جهانی تلاش نماییم.
توجه:
این ضرورتها در حالی است که هنوز بسیاری از مسئولان منتخب مردم در کشور خودمان، با همین نظام، با ولایت و حتی با خودشان کنار نیامدهاند! – این همه دستهکشیها و جریانها و جبههسازیها برای چیست؟! آیا همگان برای ظهور تلاش میکنند و فقط اختلاف سلیقه دارند؟!
آیا برخی از مسئولین ردهی بالا، بنا را بر این نگذاشتهاند تا "ولایت فقیه" را تضعیف کنند، هر چه گفت را نه تنها در عمل اجرا نکنند، بلکه در شعار نیز تکذیب کنند و حتی مسخره کنند؟! به راستی چرا صدای برخی از علما، که پرچمداران اسلام و به ویژه تشیع هستند، در این مواقف در نمیآید؟! آیا اسلام و فقه اسلامی، فقط به احکام وضو و غسل جنابت و حیض خلاصه شده است؟! عموم مردم متدین و اهل ولایت کجا هستند؟! آیا نمیبینند، نمیشنوند، نمیفهمند؟! یا دنبال کار خودشان هستند.
●- مگر ظهور، قیام، مبارزات و بالاخره حکومت ایشان، یک امر کاملاً سیاسی و جهادی نیست و سیاست و جهاد، مستلزم دشمن شناسی نمیباشد؟!
آیا فراموش شده که در ماجرای برجام، برخی چقدر فریاد زدند که امریکا دشمن ما نیست و اگر خصومتی رخ داده، علت و عامل آن خودمان هستیم ... و هنوز هم برخی از همانها میگویند: «نباید امریکا و انگلیس را دشمن قلمداد نمود؟!» آیا روابط بیناللمل، یعنی نشناختن دوست و دشمن و بدتر از آن، دوست انگاشتن دشمن؟! آیا انتظار یعنی: تن دادن به ذلت – آیا شکستن و خارج شدن از حصارها، در انزوا قرار دادنها و تحریمها، با تسلیم و خودکشی از ترس مرگ، حاصل میگردد؟! بعد گفته میشود: «ما هر کاری که لازم بود را انجام دادیم، پس چرا ظهور نمیرسد»؟!
●- از مسئولان و مشاهیر روحانی و غیر روحانی که بگذریم، نوبت به مردم میرسد؛ آیا بخش قابل توجهی از همین مردم منتظر، منفعل جوّسازیهای دشمنان اسلام، مسلمانان، ملت ایران و حتی خودشان نیستند؟! مگر جوّ گستردهای راه نیفتاده مبنی بر این که «ما خودمان گرسنه داریم، پس چرا باید به فلسطین، لبنان، سوریه، عراق و ... کمک کنیم؟!» و هر چه میگویید: اگر دین ندارید، دست کم حبّ وطن و بصیرت داشته باشید و اهداف صهیونیسم بینالملل به سرکردگی امریکا و انگلیس، در تجزیه خاک کشور خودتان را بشناسید؛ باز هم با تبعیت از «جهان بینی شکمی»، به نفع اهداف و منافع صهیونیسم به سرکردگی امریکا و انگلیس، میگویند: «ما خودمان گرسنه داریم»؟! و هر چه میگویید: «بیشتر این جوّسازان در فضای مجازی، عدهای بهایی و سلطنت طلب و طرفداران گروهکها و مفسدین هستند، شما فریب نخورید؛ میگویند: خیر چنین نیست»؟!
وضعیت سایر کشورهای دنیا:
شناخت وضعیت سایر کشورهای دنیا، به منابع مطالعاتی هر فردی بستگی دارد. برخی مطالعات کارشناسانه دارند، برخی دیگر دست کم به اخبار خودشان دقت میکنند ... و برخی جز شبکههای ماهوارهای و اینترنتی (آن هم نه اخبار، گزارشات و اقرارهای خودشان)، منبع مطالعاتی دیگری ندارند. لذا تمام امریکا و اروپا را در چند تا شعار قشنگ و نیز چندتا شو، فیلم، دیسکو و برنامههای این چنینی میبینند! سپس با توجه به استیلای چند قرنهی استعمار و استثمار، مقابل آنها احساس حقارت میکنند، گاه حتی دست به خودزنی هم میزنند و متأسفانه برخی چون سربازان خودفروخته و مزدوران بیجیر و مواجب، برای آنان تبلیغ و برای خودمان ضد تبلیغ میکنند!
حال، شما میخواهید به آنان چه بگویید، در حالی که همه چیز را با چشم ظاهری نیز میبینند و با گوش ظاهری نیز میشنوند؟! آیا امریکا به لحاظ اقتصادی، بدهکارترین و ورشکستهترین کشور دنیا نیست – انگلیس و فرانسه چطور؟! آیا به لحاظ بیکاری، ظلم، فساد و ناامنی و حتی رفتارهای جاهلانه و بدتر از قرون وسطایی، مثل نژادپرستی و ...، بدترین حکومت و بدبختترین ملت دنیا نیست؟!
تذکر:
نکته قابل توجه آنجاست که در میان این گروه، یک عده طلبکار و معترض به خداوند سبحان میشوند که «پس نصرت الهی و ظهور چه شد؟!»؛ و البته توجه داشته باشیم که یک عده نیز نه خدا را قبول دارند، نه اسلام را، چه رسد به حضرت مهدی علیه السلام و مقولهی ظهور را؛ بلکه میخواهند بدین واسطه القا کنند که وعدهی ظهور دروغ است، تا فرهنگ انتظار که سبب ایمان، مبارزه و استقامت میباشد، از میان مردم مسلمان رخت بربندد و اربابانشان بتوانند بیدغدغه و زحمت حاکم شوند!
آیا جز این است که بیدینان، بیوطنان، مرفهین بیدرد، اهل فسق و فساد ... و کسانی که نه یک قدم در راه خدمت به اسلام و مسلمانان جهان بر میدارند و نه یک کلام یا عملی به نفع مردم کشور خودشان دارند و نه ریالی کمک میکنند، در هر موضعی، بیشتر از اهل ایمان، تقوا، مجاهدت و استقامت، فریاد میزنند که «پس چه شد؟!» در حالی که برای حمله به اسلام، مرتب دم از "ایران و تازی" میزنند، چنان تشنهی سفر به دبی هستند که گویا آنان عرب نیستند و اصلاً انسان نیستند، بلکه از آسمان آمدهاند؟! و در حالی که بیش از اهل باور و عمل، شعار گرسنگان و بیخانمانهای ایرانی را سر میدهند، سفرهایشان به آنتالیا، استانبول، بانکوک و اگر راه دهند به امریکا و اروپا، قطع نمیشود؟!
●- بنابراین، شعارهای «پس چه شد» در مقابل وعدههای خداوند متعال، همه جوّسازی، سیاه نمایی و تاکتیکهای ضد تبلیغ در "جنگ نرم" میباشد. پس ما باید بصیر باشیم، تا ما را به اسم خدا و امام زمان علیه السلام، به جنگ خدا و ایشان نفرستند، تا تنها یاور ناصرمان را نیز از دست ندهیم.
مشارکت و همافزایی (سؤال و نشانی لینک پاسخ، جهت ارسال به دوستان در فضای مجازی)
چرا با وجود این همه آزار و اذیت و نشان دادن ثبات قدم از سوی ما، ظهور نمیرسد، آیا هنوز لایق نیستیم؟ این چه سرنوشت و بدبختی است ...؟!
http://www.x-shobhe.com/shobhe/8474.html
کلمات کلیدی:
سیاسی امام مهدی جنگ و جهاد