ایکس – شبهه / پایگاه پاسخگویی به سؤالات و شبهات: مصداق این سؤال، اختصاص به زمان ظهور حضرت حجت عج الله تعالی فرجه الشریف ندارد، بلکه در هر موردی میتوان آن را مطرح نمود. مثلاً گفت: اگر زمان مرگ مشخص است، پس تلاش ما برای سلامت زیستن یا معالجه به هنگام ابتلا یا پیشگیری قبل از ابتلای به بیماری، چه فایدهای دارد؟ - اگر رزق دست خداست، پس کار کردن یا دعای ما چه حاصلی دارد و ... ؟
الف - پاسخ مسئله به «بداء»، بر میگردد که البته ریشه در شناخت و اعتقاد درست در مبحث «قضا و قدر» دارد که وارد مبحث آن نمیگردیم تا از موضوع سؤال دور نشویم. همین قدر اجمالاً اشاره میشود که «قدر» یعنی اندازهها و چون همه مقدرات برای پیدایش چیزی یا حالتی فراهم شد، وقوع آن قطعی است که به آن میگویند «قضا». - «بداء» نیز یعنی: تغییر یافتن مسببات، به خاطر تغیر یافتن اسباب.
ب – سه نوع قضای الهی را میتوان شناخت. اول: قضایی که احدی را از آن مطلع ننموده است و نزد خود مکنون میباشد. بدیهی است که در این نوع از قضای الهی؛ هیچ بدائی رخ نمیدهد. دوم: قضای حتمی که ملائک و انبیا را از آن مطلع نموده است؛ در این قضای حتمی نیز تغییر و بدانی رخ نمیدهد – و سوم قضایی که خداوند متعال خبر داده، اما مشروطش نموده است. در این قضا، بداء حاصل میشود. یعنی وقوع مسبب، مشروط به اسباب است. (برداشت از تفسیر البیان، مرحوم آیت الله العظمی خویی)
توضیح: در نوع اول: کسی علم ندارد که معاد چه زمانی بر پا میشود، اما حتماً در زمان معین خود که علم مکنون الهی است، قیامت میرسد. در نوع دوم: به مادر موسی (ع) فرمود: تو فرزندت را در جعبهای بگذار و به آب بسپار، ما او را سالم به تو بر میگردانیم. پس هم ملائک خبر دار شدند و هم مادر حضرت موسی (ع) خبر دار شد و هم اتفاق افتاد. در نوع سوم: خداوند قضایش (اراده و مشیّتش) را مشروط کرده است؛ مثل این که فرمود: اگر کفر بورزی به جهنم میروی – اگر ایمان بیاوری به بهشت میروی – اگر معصیت کنی، معذب خواهی شد – اگر عبادت کنی، متنعم میگردی – اگر کار کنی، روزیت فراخ خواهد شد – اگر صدقه دهی، بلا از تو دور خواهد شد و ... .
ج – ظهور حضرت امام مهدی علیه السلام، یعنی آغاز قیام او برای ریشه کنی کفر و ظلم و استقرار حکومت عدل الهی. پس وقوع آن بر اساس وعدهی الهی، حتمی و قطعی است، اما زمان آغاز این قیام، مشروط است. یعنی در آن «بداء» رخ میدهد. یعنی زمان قیام، با توجه به حکمت و هدفش، به اسباب مربوط است. اگر اسباب (شرایط) زودتر فراهم شد، قیام زودتر رخ میدهد و اگر دیرتر فراهم شد، قیام دیرتر رخ میدهد. از این رو دعا که یکی از اسباب است، در تعجیل ظهور مؤثر میباشد.
د – دعا، صرفاً ردیف کردن چند کلمه یا جمله و بیان آنها نیست – دعا صرفاً خواندن دعای فرج نیست؛ چنان چه انتظار، دست روی دست گذاشتن و منتظر رسیدن زمان موعود نیست.
دعا، خواست قلبی یک انسان است و بدیهی است که این «خواست» در تمامی رفتارها و سکنات او متجلی میگردد و سپس به زبان نیز بیان میگردد. به عنوان مثالی ساده: کسی که گرسنه است و لقمهای خوراک، خواست و دعای اوست، این خواست را ابتدا در نیت و سپس در عزم خود برای رسیدن به خوراک متجلی میکند، بلند میشود (قیام میکند)، راه میافتد، جهت مناسب را پیش میگیرد، کار میکند، اسباب تهیه خوراک را فراهم میکند، سپس ممکن است در فروشگاه مواد غذایی یا ...، این خواست را نیز بیان نماید.
دعا برای تعجیل در ظهور نیز همینطور است و چون او و دیگران مثل او، در این انتظار هم پیمان میشوند و بلند میشود، راه میافتند، جهت درست را پیش میگیرند، در این مسیر جهاد میکنند ... و البته حاجت قلبی و نیازشان را به خداوند کریم بیان میدارند و تقاضای استجابت میکنند، دعا مؤثر میافتد، یعنی شرایط و اسباب برای مسبب (ظهور) فراهم میگردد و زمینه مساعد میشود. پس در این ظهور تعجیل میگردد. و اگر مردم متوجه نیاز خود نشدند، به دنیا سرگرم شدند، به عبادت طواغیت و فراعنه و هوای نفس خود مشغول شدند و ...، این ظهور [چون برای حکومت بر مردم است و مردم خواهان آن نیستند]، آن قدر عقب میافتد تا مردم به واسطهی بلاها، مصیبتها و جنایاتی که بر سرشان میآید، بیدار شوند و خواهان آن گردند. خداوند کریم حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام را برای حکومت انتصاب و معرفی نمود، اما ندیدیم ابتدا چگونه مردم ایشان را رها و منزوی کردند و بعد چگونه در مقابل خانهی ایشان تجمع کرده و التماس کردند که بیاید و حکومت را بپذیرد. غبت و ظهور حضرت مهدی علیه السلام و نقش خواست، دعا و تلاش مردم نیز همین طور است.
کلمات کلیدی:
گوناگون امام مهدی دعا