برخی از منکرین، دعا و معجزه را انکار میکنند و میگویند اینها فقط قوانین احتمالات هست؛ مثلا میگن: باید ببینیم فلان معجزه احتمال دارد در جهان بیفتد یا نه؟ (ریاضی فیزیک)
پایگاه پاسخگویی به سؤالات و شبهات (ایکس – شبهه): البته بسیار خوب و لازم است که مطالعه کنند و ببینند که آیا وقوع آن معجزهی الهی، محتمل هست یا خیر؟ یقیناً اگر بدون غرض مطالعه کنند [به ویژه در مورد معجزهی قرآن کریم که در اختیارشان قرار دارد]، به نتایج روشنی میرسد.
●- اما مهم است که چه کسی، و با چه سطحی دانش و بینش، و بر چه مبنایی، احتمال میدهد یا نمیدهد. اگر به یک کودک بگویید: «آیا احتمال میدهی که تو روزی دانشمند ریاضی یا فیزیک نظری شوی»؟ اصلاً نمیفهمد که شما چه میگویید که بخواهد احتمال بدهد یا ندهد! پس احتمال صحیح نیز علم میخواهد.
●- هیچگاه با کسی که اصلی را منکر میشود، در مورد فروع آن اصل مباحثه ننمایید که خود خطایی بسیار آشکار میباشد!
فرض کنید که کسی وجود سرزمینی روی کرهی زمین، به نام ایران را قبول نداشته باشد و سپس دربارهی وجود رشته کوههای البرز یا دریاچهی ارومیه در این سرزمین بحث کند – یا بگوید: «من وجود فلان شخص در عالم را قبول ندارم»، سپس راجع به دین، ملیت، شغل و یا زبان او بحث کند؟!
●- هر امری در این عالمِ منظم و علمی، اصول و فروعی دارد. نه تنها اسلام، بلکه تمامی ادیان و حتی تمامی مکاتب بشری نیز اصول و فروع دارند – چنان که هر صنعتی، از جمله ساختمانسازی نیز اصول و فروعی دارد. آیا میتوانید در نقشهکشی برای مهندسی یک ساختمان، پیش از آن که نقشهی اولیه زمین و محدودهی آن و سپس نقشهی زیربنا و زیر ساخت را ترسیم نمایید، معین کنید که پنجرهی اتاق خواب یا آشپزخانه در طبقه اول یا پنجم کجا باشد؟! حال اگر کسی قبل از تهیه و دیدن نقشه بگوید: «من اصلاً وجود چنین قطعه زمینی با این اندازهها و در فلان نشانی را قبول ندارم، اما به نظر من، پاگرد داخل ساختمانش باید اینگونه و به این شکل و متراژ باشد»، به او چه میگویید؟!
اولین تعلیم اسلام عزیز نیز این است که "دین اسلام" مبتنی بر اصول و فروع میباشد. اصولش تحقیقی است و تقلید در آن جایز نمیباشد؛ مگر با تقلید میتواند مدعی شد که خدا و معادی در کار هست؟ و فروعی دارد که هم میتوان در آنها تحقیق نمود و هم تقلید. چنان که میتوان در رشتهی حقوق تحصیل تخصصی نمود و یا کار را به حقوقدان سپرد و از او تبعیت نمود. چنان که به پزشک یا مهندس در رشتههای گوناگون رجوع مینماییم و آنها در امر خود مرجع و ما مقلد آنها میگردیم.
حال آیا معقول است که با شخص و یا اشخاصی که با اصل دین، که همان خداشناسی و خداپرستی و بالتبع معاد و نبوت و ... میباشد آشنا نیستند و یا انکار میکنند، در مواردی چون وحی، معجزه، توکل، توسل، دعا و ... که همه فروع میباشند، مباحثه نمود؟!
علوم
برخی گمان دارند که کشف علمی در این عالم، با خداشناسی و خداپرستی (توحید) منافات دارد! چنان با یک کشف علمی، منکر میگردند که گویی اگر خدایی باشد [که هست]، باید همه چیز غیر علمی خلق شده باشد و چون یک قانون علمی را شناختند، میگویند: «پس خدایی نیست»! در حالی که اولاً خداوند متعال، علیم و حکیم است – ثانیاً تمام خلقت تجلی علم و حکمت اوست – و ثالثاً هر چه که "معلوم" هست و یا در آینده برای انسان معلوم میشود [آدمی به آن علم مییابد] نیز خلق و تجلی علم اوست.
بارها متذکر شدیم که آدمی علم و معلوم را "خلق" نمیکند، بلکه "کشف" میکند. آیا بدن آدمی پس از آن که دانشمندان ژِن یا دیاناِی را کشف کردند، از آنها برخوردار شدند، یا از همان اولین آدم، ژن و دیانای داشت، و اکنون بشر کشف کرده است؟
احتمالات
احتمالات نیز در چارچوب همین قوانین حاکم بر خلقت میباشد. چنین نیست که گفته شود: «احتمالات، با احتمال دادن من پدید میآیند و اگر من احتمال ندهم، پس پدید نمیآیند»، بلکه آن چه بر اساس قوانین علمی، محتمل است، محتمل است، چه ما بشناسیم و چه نشناسیم. بنابراین، احتمالات نیز شعاری و هوسی نمیباشند، بلکه باید در چارچوب عقل و علم باشند.
به عنوان مثال، اگر پرسیده شود: «آیا احتمال دارد که این دشت سرسبز و این جنگل انبوه، روزی خشک و بیابان شود»؟ پاسخ مثبت است. اما اگر پرسیده شود: «آیا احتمال دارد که زمین ناگهان از مدار خود خارج شود، حتی از این کهکشان نیز خارج شود، در کهکشان دیگری جای بگیرد و ما نیز هم چنان در آن به زندگی خود ادامه دهیم»؟ پاسخ منفی میباشد.
بنابراین، کسی نباید متکبرانه بگوید که «خبری نیست، بلکه ما باید احتمال دهیم»، چرا که احتمالات علمی، چه بشر بشناسد و احتمال بدهد و چه نشناسد و احتمال ندهد، محتمل است و اگر چیزی در چارچوب علمی [که همه تجلی علم خداست]، محتمل نباشد، محتمل نیست.
معجزه:
معجزه نیز به لحاظ علمی، انجام و یا واقع شدن یک امر محال نمیباشد، بلکه انجام کاریست که دیگران از انجام آن عاجزند – معجزات انبیای الهی، دلیل و سند بر نبوت و رسالت آنهاست، نه دلیل و سند بر وجود خداوند علیم، حکیم، قادر، خالق و مالک که "فاعل" آن معجزه میباشد.
برای اثبات وجود خداوند متعال و خالقیت او، یک دانه و ذره از ذرات میکروسکپی خاک زیر پایمان نیز هم دلیل است و هم معجزه، چه رسد به زمین، آسمان اول، آسمانها و هر چه در آنهاست. چرا که هیچ کسی نمیتواند هیچ چیزی را خلق نماید و همگان در این امر عاجزند. از این رو هر چه هست را "آیه = نشانهی هدایتگر" مینامد.
«وَمِنْ آيَاتِهِ خَلْقُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَمَا بَثَّ فِيهِمَا مِنْ دَابَّةٍ وَهُوَ عَلَى جَمْعِهِمْ إِذَا يَشَاءُ قَدِيرٌ» (الشوری، 29)
ترجمه: و از آياتش (نشانههایش)، خلقت آسمانها و زمين و جنبندگانى است كه در آن دو منتشر كرده، و او هر وقت بخواهد مىتواند آنها را جمع آورى كند.
●- بشر، با عقل و علم و اسباب شناختی که خداوند متعال به او داده [نه خودش خلق نموده و نه از طبیعت گرفته] و نیز کتاب خلقت و کتاب وحیای که در برابرش گشوده، عناصر و قوانین حاکم بر طبیعت و حتی غیر طبیعت را میشناسد و چیزی میسازد، اما هرگز نمیتواند حتی یک مگس را "خلق" نماید، هر چند که تمامی دانشمندان جمع شوند و امکانات علمی خود را بکار گیرند، و برای انجام این امر، بسیار ضعیف میباشد:
«يَا أَيُّهَا النَّاسُ ضُرِبَ مَثَلٌ فَاسْتَمِعُوا لَهُ إِنَّ الَّذِينَ تَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ لَنْ يَخْلُقُوا ذُبَابًا وَلَوِ اجْتَمَعُوا لَهُ وَإِنْ يَسْلُبْهُمُ الذُّبَابُ شَيْئًا لَا يَسْتَنْقِذُوهُ مِنْهُ ضَعُفَ الطَّالِبُ وَالْمَطْلُوبُ» (الحج، 73)
ترجمه: ای مردم! مثلی زده شده است، به آن گوش فرا دهید: کسانی را که غیر از خدا میخوانید، هرگز نمیتوانند مگسی بیافرینند، هر چند برای این کار دست به دست هم دهند! و هرگاه مگس چیزی از آنها برباید، نمیتوانند آن را باز پس گیرند! هم این طلبکنندگان ناتوانند، و هم آن مطلوبان (هم این عابدان، و هم آن معبودان)!
●- اگر در قرون گذشته پرسیده میشد: «آیا بشر میتواند دریاها را بشکافد – در آسمان پرواز کند – از این سر زمین با آن سر زمین، گفتگوی تصویری برقرار نماید – ابرهای آسمان را دستکاری کند که بارانی ببارد – سدی بسازد که به اندازه یک دریاچه آب پشت آن جمع شود و سپس از آن آب برق تولید نماید و ...» پاسخ منفی بود و بشر با علم اندکش، احتمالش را نیز نمیداد. اما اکنون هم دریا را شکافته - هم در آسمانها و حتی اطراف سیارات پرواز مینماید – هم اشعهی لیزر را شناخته است و به کار میگیرد، هم الکتریک و الکترونیک را میشناسد و به کار میگیرد و ...؛ لذا اگر اکنون بپرسند: «آیا احتمال میرود که روزی بشر روی سیاره مشتری قدم بگذارد – یا شهرکی در زیر آب احداث نماید و در آن زندگی کند و ...»؟ پاسخ مثبت است. چرا که حساب احتمالات متغیر نشده، بلکه علم بشر پیشرفت کرده و عناصر و قوانین حاکم بیشتری را شناخته است.
بنابراین، اگر چه هیچ کس نمیتواند با ضربهی عصا دریا را بشکافد و یا بدون وسیله سوار بر جریان باد شود ...، لذا معجزات انبیای الهی، هم چنان معجزه است؛ اما دیگر احتمال وقوع آن برای کسی بعید و محال نمیباشد.
قرآن کریم
معجزهی اصلی آخرین انبیا و رسولان الهی، حضرت محمد مصطفی صلوات الله علیه و آله، "قرآن کریم" میباشد. حال چه چیز این قرآن حکیم معجزه است و دیگران از آوردن مثل آن در عجز هستند؟! آیا مردم حرف زدن بلد نیستند، یا حروف الفبا را نمیدانند، یا نوشتن بلد نیستند؟ یا علم، حکمت و فلسفه ندارند و یا قوانین حقوقی را نمیتوانند وضع نمایند و ...؟! پس این همه کتاب در علوم گوناگون، این همه شعر، نثر و قصه چیست؟!
پس، معجزه این است که هم خودش برای همه قابل درک و فهم باشد و هم همگان بفهمند و اقرار کنند که در انجام آن و آوردن مثل آن عاجزند.
دعا و احتمالات
احتمالات در استجابت دعا نیز وجود دارد، کسی تضمین ننموده که هر دعایی حتما و در هر شرایطی مستجاب میگردد، اما احتمال استجابت نیز در چارچوب عقلی و علمی قرار دارد و البته در وحی نیز کاملاً تبیین گردیده است.
به عنوان مثال: اگر پرسیده شود: «آیا احتمال دارد که خداوند رحمان و رحیم، بدترین گناهان بندهاش را پس از استغفار و توبهی او ببخشد»؟! پاسخ این است که نه تنها احتمال دارد، بلکه وعده داده که چنین میکند. اما اگر پرسیده شود: «آیا احتمال دارد که خداوند متعال ظالم را در حالی که هم چنان به ظلم ادامه میدهد، هدایت نماید»؟ پاسخ منفی است؛ چرا که او شرایط و ملزومات هدایت شدن در خود را از بین برده است، عقل را تعطیل کرده و قلب را کشته است و در عمل نیز راه را به خطا میرود:
«كَيْفَ يَهْدِي اللَّهُ قَوْمًا كَفَرُوا بَعْدَ إِيمَانِهِمْ وَشَهِدُوا أَنَّ الرَّسُولَ حَقٌّ وَجَاءَهُمُ الْبَيِّنَاتُ وَاللَّهُ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ» (آل عمران، 86)
ترجمه: چگونه خداوند جمعیّتی را هدایت میکند که بعد از ایمان و گواهی به حقّانیّت رسول و آمدن نشانههای روشن برای آنها، کافر شدند؟! و خدا، جمعیّت ستمکاران را هدایت نخواهد کرد!
پس، اگر پرسیده شود: «آیا ممکن است کسی با ایمان، اخلاص، توکل، توسل و دعا، به تحصیل علم بپردازد، کار و تلاش نماید و در نتیجه رشد نموده و به کمال برسد»؟ پاسخ مثبت است؟ اما اگر پرسیده شود: «آیا احتمال دارد که انسان جاهل، متکبر، تنبل، خودخواه، فاسق، فاسد و کسی که خود را تحت ولایت شیاطین جنّ و انس درآورده، در حالی که اهتمامی برای کنار گذاشتن این رذیلهها نمیورزد، دعا کند که رشد نموده و به کمال برسد و دعایش نیز مستجاب گردد»؟ پاسخ منفی است.
« قُلْ فَأْتُوا بِكِتَابٍ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ هُوَ أَهْدَى مِنْهُمَا أَتَّبِعْهُ إِنْ كُنْتُمْ صَادِقِينَ * فَإِنْ لَمْ يَسْتَجِيبُوا لَكَ فَاعْلَمْ أَنَّمَا يَتَّبِعُونَ أَهْوَاءَهُمْ وَمَنْ أَضَلُّ مِمَّنِ اتَّبَعَ هَوَاهُ بِغَيْرِ هُدًى مِنَ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ» (القصص، 50)
ترجمه: بگو: «اگر راست میگویید (که تورات و قرآن از سوی خدا نیست)، کتابی هدایتبخشتر از این دو از نزد خدا بیاورید، تا من از آن پیروی کنم!» * پس اگر این پیشنهاد (دعوت) تو را نپذیرند، بدان که آنان تنها از هوسهای خود پیروی میکنند! و آیا گمراهتر از آن کس که پیروی هوای نفس خویش کرده و هیچ هدایت الهی را نپذیرفته، کسی پیدا میشود؟! مسلّماً خداوند قوم ستمگر را هدایت نمیکند!
●- پس، اگر شخص یا جماعتی (ملتی = امتی) بپرسند: «آیا ممکن است که ما به بهانهی توکل و توسل، دست روی دست بگذاریم و هیچ تلاش مثبتی ننماییم و ناگهان خداوند متعال سرنوشت دنیوی و اخروی ما را به نیکی متغیر نماید»؟ پاسخ منفی است: «إِنَّ اللَّهَ لَا يُغَيِّرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّى يُغَيِّرُوا مَا بِأَنْفُسِهِمْ - خداوند سرنوشت هیچ قوم (و ملّتی) را تغییر نمیدهد مگر آنکه آنان آنچه را در خودشان است تغییر دهند / الرّعد، 11» - اما اگر پرسیده شود: «حال اگر قومی بیدار شدند، روی به خداوند سبحان و هدایت او آوردند، در راه خدا حرکت کردند، اما دشمنان بسیاری دارند، آیا احتمال دارد که خداوند آنان را نصرت نماید»؟ پاسخ این است که نه تنها احتمال دارد، بلکه حتمی است، چرا که به آن وعده داده است:
«يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِنْ تَنْصُرُوا اللَّهَ يَنْصُرْكُمْ وَيُثَبِّتْ أَقْدَامَكُمْ» (محمد صلوات الله علیه و آله، 7)
ترجمه: اى كسانى كه ايمان آوردهايد اگر خدا [دین خدا] را يارى كنيد ياريتان مى كند و گامهايتان را استوار مىدارد.
پس، احتمالات نیز باید در چارچوب قواعد عقلی، علمی و منطقی باشد، نه مبتنی بر جهل، تکبر و هوای نفس.
مشارکت و هم افزایی (پرسش و نشانی لینک پاسخ)، جهت ارسال به دوستان در فضای مجازی.
پرسش:
برخی از منکرین، دعا و معجزه را انکار میکنند و میگویند اینها فقط قوانین احتمالات هست و ما باید ببینیم که آیا وقوع آن احتمال دارد یا ندارد؟
پاسخ:
http://www.x-shobhe.com/shobhe/9722.html
پیوستن و پیگیری در پیامرسانها:
- تعداد بازدید : 1343
- 22 فروردین 1398
- نسخه قابل چاپ
- اشتراک گذاری
کلمات کلیدی: اعتقادی دعا