پایگاه پاسخگویی به سؤالات و شبهات (ایکس – شبهه): خداوند متعال در این آیه میفرماید «تو نمیتوانی سخن را به گوش آنان برسانی»؛ پس سخن از شنوا کردن مردگاند و شفای فیزیکی انسان کَر نیست، بلکه سخن از شنواندن سخن حق به آنان میباشد.
«إِنَّكَ لَا تُسْمِعُ الْمَوْتَى وَلَا تُسْمِعُ الصُّمَّ الدُّعَاءَ إِذَا وَلَّوْا مُدْبِرِينَ» (النّمل، 80)
ترجمه: مسلّماً تو نمیتوانی سخنت را به گوش مردگان برسانی، و نمیتوانی کران را هنگامی که روی برمیگردانند و پشت میکنند فراخوانی!
البته چندین آیه به همین مضمون وجود دارد.
الف – پاسخ را خود در پرسش دادهاید؛ در واقع کسی که کافر میشود، قلبش مُرده است، اگر چه جسمش زنده باشد. چرا که "حیات حقیقی انسان، به زنده بودن قلب (جانش) است، نه به جسمش. چنان که امیرالمؤمنین، امام علی علیه السلام، به کمیل فرمود:
«يَا كُمَيْل بْن زِيادٍ! هَلَكَ خُزَّانُ الْأَمْوَالِ وَهُمْ أَحْيَاءٌ، وَالْعُلَمَاءُ بَاقُونَ مَا بَقِيَ الدَّهْرُ: أَعْيَانُهُمْ مَفْقُودَةٌ، أَمْثَالُهُمْ فِي الْقُلُوبِ مَوْجُودَةٌ» (نهج البلاغه، حکمت 144 – در برخی نسخ، 139)
ترجمه: اى کمیل بن زیاد! ثروت اندوزان مُردگانند، در حالی که [به حسب ظاهر] زندهاند، و دانشمندان تا جایى که روزگار باقى است باقىاند، از دیدگان مفقود هستند، [اما] اَمثال [یاد، دانش و آثارشان] در قلوب موجود است (مایه حیات میشوند).
●- بیتردید کسی که به دنبال "فانی" میرود و تلاش مینماید که به "فانی" وصل شود، خودش نیز "فانی" است، و از آن جهت که «كُلُّ شَيْءٍ هَالِكٌ إِلَّا وَجْهَهُ – همه چیز هلاک (فانی) است، به جز وجه او / القصص، 88»، پس پرستش و بندگی هر چیزی، وابستگی و دلبستگی و محبوب غایی داشتن هر چیزی، هدف گرفتن هر چیزی و انجام کار برای هر کسی یا چیزی، به جز خداوند متعال، تباهی، هلاکت و فناست. چنان که فرمود حتی اعمال خوب کسانی که به توحید و معاد اعتقاد و ایمان ندارد، "حبط" میشود. چرا که وصل به "باقی" نبوده است که باقی بماند.
ب – دو گروه سخن حق را نمیشنوند و نمیفهمند: یکی آنان که کافر شدند و قلبشان قسی شده و مُهر خورده است (در واقع مُردهاند) و دیگری آن که نه تنها چشم و گوش باطنش کور و کَر شده است، بلکه روی برمی گراداند، پشت میکند، دور میشود تا نشنود!
در این آیه، به هر دو گروه اشاره شده است.
ج – دقت شود که موضوع آیه، "هدایت" نیست که آن فقط کار خداوند سبحان است. نه پیامبر اکرم و امامان صلوات الله علیهم اجمعین میتوانند مستقلاً کسی را هدایت کنند، و نه ابلیس لعین و سایر شیاطین انس و جنّ، میتوانند کسی را گمراه کنند؛ بلکه هر دو دعوت کننده هستند. لذا موضوع آیه، "رساندن پیام و دعوت حق" است که میفرماید: «تو نمیتوانی ندای این دعوت را به قلب مُرده و گوش جان کَر شده، برسانی»!
د – در پرسش آمده: «چرا به مُردگان مثال زده شده است و مثلاً نفرموده کفار»؟! البته در آیات دیگری راجع به کفار بحث شده است، در این آیه میخواهد بفهماند که "در حقیقت کفار، مُردگان متحرک هستند". پس اگر این تشبیه صورت نمیپذیرفت، ما این حقیقت را درک نمینمودیم.
●- باید دقت کنیم که کفار بسیاری هستند که حقیقت برای آنها روشن نشده است، وگرنه عناد و لجاجی ندارند، چنان که وقتی انبیای الهی علیهم السلام مبعوث میشوند و به حق دعوت مینمایند، بیشتر مخاطبانشان "کافر و مشرک" هستند؛ اما قلبشان نمُرده است، لذا دعوت به حق را میشنوند و میپذیرند؛ چنان که امروزه نیز بسیاری از کفار، با تلاوت قرآن کریم و مطالعه، به اسلام میگروند. اما اگر قلب [به خاطر عناد و لجاج در کفر (پوشاندن حق) و اصرار به گناه] بمیرد، دیگر دریافت و بالتبع نخواهد بود.
ھ – در آیه نیامده که "مُردگان نمیشوند"؛ مگر هنگام "تلقین" بر میّت، نمیگوییم که میشنوند؟! دقت نماییم که هم راجع به کشته شدگان در راه خدا (شهدا) فرمود که زنده هستند، و هم راجع به کفار فرمود که پس از مرگ، میشنوند؛ چنان که پیامبراکرم صلوات الله علیه و آله، پس از جنگ بدر، بر سرچاهی که جسد کفار در آن افتاده بود رفتند و یکی یکی آنها به اسم صدا کردند: «يا أبا جَهلٍ، يا عُتبةُ، يا شَيبَةُ، يا اُمَيَّةُ! هل وَجَدتُم ما وَعَدَ رَبُّكُم حقّا؟ فإنّي قد وَجَدتُ ما وَعَدَني رَبِّي حَقّا»
ترجمه: اى ابو جهل! اى عتبه! اى شيبه! اى اميّه! آيا حقانیت وعده پروردگارتان را یافتید؟ به درستی که من حقانیت وعدهی پروردگارم به خود را دریافتم.
فقال عُمَرُ: يا رسولَ اللّه، ما تُكَلِّمُ مِن أجسادٍ لا أرواحَ فيها؟! فقالَ: و الذي نَفسِي بِيَدِهِ ما أنتُم بأسمَعَ لِما أقولُ مِنهُم، غَيرَ أنَّهُم لا يَستَطِيعُونَ جَواباً»
عمر گفت: اى پيامبر خدا! با پيكرهايى بىجان سخن مىگويى؟ حضرت فرمودند: سوگند به آن كه جانم در دست اوست، شما نسبت به آن چه میگویم شنواتر از آنها نیستید، منتها آنان توان پاسخگویی ندارند. (كنز العمّال : 29874 - صحيح بخارى ج 5 صفحه 97)
بلکه در آیه فرموده که تو نمیتوانی سخن حقی که موجب هدایت شود را به "مُردگان و کران رویگردان، بشنوانی"؛ چرا که دیگر هیچ امکانی برای هدایت مُردگان وجود ندارد، و آن که چشم و گوش جانش، کَر و کور شد، دیگر هیچ حقیقتی را دریافت نمینماید تا هدایت شود.
و – تفاوت و وجه تمایز انسان با حیوان، روح متعالی، عقل، قلب، فهم، علم، حکمت، شعور، درک و بالاخره اختیار و ارادهی اوست. بنابراین اگر قلب کسی بمیرد، فقط از اعضای ظاهری و مادی برخوردار است، مانند یک حیوان:
«وَلَقَدْ ذَرَأْنَا لِجَهَنَّمَ كَثِيرًا مِنَ الْجِنِّ وَالْإِنْسِ لَهُمْ قُلُوبٌ لَا يَفْقَهُونَ بِهَا وَلَهُمْ أَعْيُنٌ لَا يُبْصِرُونَ بِهَا وَلَهُمْ آذَانٌ لَا يَسْمَعُونَ بِهَا أُولَئِكَ كَالْأَنْعَامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ أُولَئِكَ هُمُ الْغَافِلُونَ» (الأعراف، 179)
ترجمه: به یقین، گروه بسیاری از جن و انس را برای دوزخ آفریدیم (بسیاری به جهنم میروند)؛ آنها دلها [= عقلها]یی دارند که با آن (نمیاندیشند و) نمیفهمند؛ و چشمانی که با آن نمیبینند؛ و گوشهایی که با آن نمیشنوند؛ آنها همچون چهارپایانند؛ بلکه گمراهتر! اینان همان غافلانند (چرا که با داشتن همهگونه امکانات هدایت، باز هم گمراهند)!
بنابراین، سخن گفتن برای دعوت چنین انسانی، مانند سخن گفتن با حیوانات است، که فقط اصواتی را میشوند، اما دریافت، درک و فهم نمیکنند:
«وَمَثَلُ الَّذِينَ كَفَرُوا كَمَثَلِ الَّذِي يَنْعِقُ بِمَا لَا يَسْمَعُ إِلَّا دُعَاءً وَنِدَاءً صُمٌّ بُكْمٌ عُمْيٌ فَهُمْ لَا يَعْقِلُونَ» (البقره، 171)
ترجمه: مَثَل (تو در دعوت) کافران، بسان کسی است که (حیوانات را برای نجات از خطر،) صدا میزند؛ ولی آنها چیزی جز سر و صدا نمیشنوند؛ (و حقیقت و مفهوم گفتار او را درک نمیکنند. این کافران، در واقع) کر و لال و کور هستند؛ از این رو چیزی نمیفهمند!
تعاملات انسانها
برخی، سخن انسان را در حضور یا غیاب میشنود، اما این فقط گوش و شنوایی مادی و فیزیکی آنهاست که اصواتی را دریافت میکنند؛ برخی نیز انسان را میبینند، اما همانگونه که چهارپایان میبینند؛ یعنی هیچ بصیرت و دریافتی در آنان وجود ندارد! آیا ظالمان و جنایتکارانی که از کودک و بزرگسال، انسانها را به خاک و خون میکشند، صدای فریاد مظلومیت آنها را نمیشنوند و یا نتیجهی جنایات خود را نمیبینند؟!
«وَمِنْهُمْ مَنْ يَسْتَمِعُونَ إِلَيْكَ أَفَأَنْتَ تُسْمِعُ الصُّمَّ وَلَوْ كَانُوا لَا يَعْقِلُونَ» (یونس علیه السلام، 42)
ترجمه: و برخى از آنان كسانىاند كه سخنت (صدایت) را میشنوند؛ آيا تو میتوانی كران را شنوا سازی، هر چند آنها تعقل نداشته باشند.
«وَمِنْهُمْ مَنْ يَنْظُرُ إِلَيْكَ أَفَأَنْتَ تَهْدِي الْعُمْيَ وَلَوْ كَانُوا لَا يُبْصِرُونَ» (همان، 43)
ترجمه: و از آنان كسى است كه به سوى تو مىنگرد، آيا تو میتوانی کور را هدایت کنی، هر چند بصیرت نداشته باشد.
پس، حیات حقیقی آدمی، به دیدن و شنیدن با چشم و گوش جان است، نه بدن. به حیات روح و قلب است، نه جسم.
حیات معقول
مقصود از "حیات و زنده بودن"، همان حیات معقول است؛ و گرنه جسمها همه میمیرند، چه پیامبر عظیم الشأن و اهل بیت علیهم السلام باشند، چه ابوسفیان، ابوجهل، یزید، شمر و امثال آنها در طول زمان.
از اینرو، خداوند متعال در قرآن مجید، تصریح، تأکید و تذکر میدهد که زنده بودن انسان، به "عقلانیت" است که عقل نیز به نور علم میبیند، پس بینایی (بصیرت) و شنوایی لازم دارد، لذا هر موجود متحرکی در شکل انسان، انسان نیست، بلکه حیوانی است به شکل انسان، که در گمراهی کامل، به حیات حیوانی خود ادامه میدهد تا بمیرد.
«أَمْ تَحْسَبُ أَنَّ أَكْثَرَهُمْ يَسْمَعُونَ أَوْ يَعْقِلُونَ إِنْ هُمْ إِلَّا كَالْأَنْعَامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ سَبِيلًا» (الفرقان، 44)
ترجمه: آیا گمان میبری بیشتر آنان میشنوند یا میفهمند [تعقل میکنند]؟! آنان فقط همچون چهارپایانند، بلکه گمراهترند!
فقط اهل ایمان و تسلیم (مسلمان) دریافت میکند
آیهی مورد بحث، کفار و رویگردانان که اصرار بر نشنیدن سخن و دعوت دارند را در مقابل اهل ایمان مطرح مینماید، البته با تشبیه "زندهها و مُردهها". بنابراین، سخن حق و دعوت به حق را فقط اهل عقل، فکر، قلب و ایمان دریافت و درک میکنند و میپذیرند؛ مابقی یا اصلاً نمیشنوند، یا فقط اصواتی به گوششان میرسد؛ لذا در مقابل «تو نمیتوانی به آنان بشنوانی» فرمود:
«وَمَا أَنْتَ بِهَادِ الْعُمْيِ عَنْ ضَلَالَتِهِمْ إِنْ تُسْمِعُ إِلَّا مَنْ يُؤْمِنُ بِآيَاتِنَا فَهُمْ مُسْلِمُونَ» (الرّوم، 53)
ترجمه: و (نیز) نمیتوانی نابینایان را از گمراهیشان هدایت کنی؛ تو تنها سخنت را به گوش کسانی میرسانی که ایمان به آیات ما میآورند و در برابر حق تسلیمند!
●●● – پس، آیه در مورد رساندن سخن حق و دعوت حق بحث مینماید که مُردگان (قلبهای مُرده) و کران رویگردانِ، هرگز آن را دریافت نمینمایند.
مشارکت و هم افزایی - پرسش و نشانی لینک پاسخ، جهت ارسال به دوستان در فضای مجازی .
پرسش:
در سوره النمل، آیه 80 فرمود: «تو نمیتوانی مردگان را شنوا کنی». اگر مقصود از مُردگان، کفار هستند، چرا نفرمود: "کفار" و فرمود: «مردگان»؟!
پاسخ:
http://www.x-shobhe.com/shobhe/10051.html
پیوستن و پیگیری در پیامرسانها:
کلمات کلیدی:
قرآن سوره نمل