پایگاه پاسخگویی به سؤالات و شبهات (ایکس – شبهه): آیهی مورد بحث و ترجمه آن به شرح زیر میباشد:
«وَكَذَلِكَ جَعَلْنَا لِكُلِّ نَبِيٍّ عَدُوًّا شَيَاطِينَ الْإِنْسِ وَالْجِنِّ يُوحِي بَعْضُهُمْ إِلَى بَعْضٍ زُخْرُفَ الْقَوْلِ غُرُورًا وَلَوْ شَاءَ رَبُّكَ مَا فَعَلُوهُ فَذَرْهُمْ وَمَا يَفْتَرُونَ» (الأنعام، 112)
ترجمه: اينچنين در برابر هر پيامبرى، دشمنى از شياطين انس و جنّ قرار داديم؛ آنها بطور سرى (و درگوشى) سخنان فريبنده و بىاساس (براى اغفال مردم) به يكديگر مىگفتند؛ و اگر پروردگارت مىخواست، چنين نمىكردند؛ (و مىتوانست جلو آنها را بگيرد؛ اما اجبار سودى ندارد) بنا بر اين، آنها و تهمتهايشان را به حال خود واگذار!
●- برخی گمان دارند که چون خداوند متعال فرمود: «ما قرار دادیم، ما هدایت میکنیم، ما گمراه میکنیم و ...»، یعنی یک جبر محضی حاکم است و دیگر نه کسی فضیلتی دارد و نه معصیتی! در صورتی که اگر جبر محض حاکم بود، دیگر توضیح نمیخواست، تشریح و تعلیم نمیخواست، قرآنی نازل نمیشد، هدایت و بازدارندگی وجود نداشت، امر و نهی وجود نداشت و بالتبع بهشت و جهنمی در کار نبود و آدمی نیز انگیزه و تلاشی برای بیشتر دانستن و راه یافتن نداشت. همین که به ذهن بشر سؤالاتی خطور میکند و در پی پاسخ میگردد، و سپس قبول یا رد میکند، یعنی جبر محض نیست.
●- بنابراین، این آیات بیان جبر محض نیست، بلکه بیانگر این است که خالق، قادر (اندازهگذار) و ربی (صاحب اختیار و تربیت کنندهای)، جز خداوند متعال وجود ندارد.
●- دقت نماییم که نه تنها در امور کلی و نظام خلقت، بلکه حتی در اموری که انسان در آن اختیار دارد نیز "نه جبر است و نه تفویض، بلکه امری بین آن دو میباشد". به عنوان مثال میگوییم: «انسان عقل و اختیار و قوهی انتخاب دارد؛ خب، آیا خودش به خودش این قوا را داده یا خودش از بیرون کسب کرده است، و یا این که همین اعطای اختیار نیز "جبری" بوده است؟ آیا انسان به هنگام مرگ، به اختیار خودش، اختیار را از خودش سلب مینماید؟ یا اختیار را جبراً از او میگیرند؟ پس در آن جبر، اختیار داده شد و در این اختیار نیز جبر وجود دارد، لذا فرمود: «نه جبر محض است و نه اختیار محض، بلکه امری بین این دو میباشد».
مثال دیگر: آیا انسان به اختیار خود سموم را برای سلامتی خود مضر و حتی مهلک قرار داده و آب گوارا را مایهی حیات قرار داده است؟ خیر؛ این جبری در خلقت است. حال انسان اختیار دارد که یا سمّ و شراب مضر را برای نوشیدن انتخاب کند و یا آب گوارا را برگزیند. اما آیا پس از نوشیدن، اثرش در اختیار انسان است و یا جبر است؟ البته که جبر است؛ کسی نمیتواند بگوید: من زهر و سمّ را مینوشم تا سیراب و سالم گردم.
●- وجود اضداد و اختلافات، چه در نظام خلقت و تکوین و چه در نظام شریعت و هدایت، همه خیر و کمال است. اگر برای انسان فرقی نداشت که سیب بخورد و یا قارچ سمّی، و یا مانند حیوان از روی غریزه تشخیص میداد، دیگری تلاشی برای رشد علمی در گیاهشناسی، بدن شناسی، داروشناسی، پزشکی و ... رخ نمینمود، یعنی رشد نمینمود، بلکه همچون حیوان میزیست و میمُرد.
شیاطین و دشمنان
چه کسی نظام تکوین و تشریع را اینگونه قرار داد که برخی باورها و مواضع "ایمان" باشند و برخی از رفتارها، "عمل صالح" باشند و برخی دیگر کفر، شرک، نفاق، فسق، فساد و معصیت باشند؟! البته که خداوند چنین قرار داده است.
وقتی انسان مؤمن، در شناخت، علم، تقوا و عمل صالح میکوشد، چه کسی او را از ظلمات خارج کرده و به سوی نور هدایت میکند، خودش و اعمالش، یا رب العالمین؟ البته که خدا با او چنین مینماید، چنان که فرمود: «اللَّهُ وَلِيُّ الَّذِينَ آمَنُوا يُخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ - خداوند، ولى و سرپرست كسانى است كه ايمان آورده اند؛ آنها را از ظلمتها، به سوى نور بيرون مىبرد / البقره، 257» - چه کسی نظام تکوین و تشریع را چنین قرار داد که اگر یک عده با اختیار خودشان کافر شدند، و با اختیار خودشان ولایت شیاطین و طاغوتها را گردن نهادند، توسط آنها از نور به ظلمات خارج شوند؟ خودشان و یا آن طواغیت؟! خیر، این قانون تکوینی و تشریعی خداوند سبحان است. پس جبر است، اما این که انسان مؤمن و یا کافر شود، اختیار است.
●- بنابراین، ایمان و کفر، تقوا و فساد، اصلاح و افساد ... و تبعات و آثارشان، همه قوانین جبری الهی در نظام تکوین و تشریع میباشند؛ اما خداوند متعال به آدمی و جنّ، پس از موهبت عقل، و تعلیم در کتاب خلقت و کتاب وحی، و قراردادن معلمان و مربیان الهی، و بالاخره روشن کردن راه رشد از راه گمراهی، او را مجبور نساخته و اختیار داده که خودش هدف و مسیرش را انتخاب کند «لَا إِكْرَاهَ فِي الدِّينِ قَدْ تَبَيَّنَ الرُّشْدُ – در دین، هیچ بدآمدنی و اجباری نیست، چرا که راه رشد از گمراهی کاملاً روشن شده است / البقره، 256». پس ایمان و کفر، جبر است، اما این که چه کسی مؤمن شود و چه کسی کافر شود، اختیار است؛ و دوباره نتایج ایمان و عمل صالح، یا نتایج کفر و فساد (تباهی)، جبر است.
●- پس، این قانون را خداوند قرار داده که کفار، در مقابل مؤمنان صفآرایی کنند. شیاطین جن و انس، دشمنان انبیا و مؤمنان باشند؛ اما کسی را مجبور به ایمان و یا کفر، دوستی و یا دشمنی ننموده است و در این امر، اختیار داده است، قوه انتخاب داده است.
حال به آیه توجه نمایید، اگر قرار گرفتن در راستای دشمنی برای دشمنان جبری بود، دیگر از آن سو، حرفهای پنهانی بین آنها، زیبا سازی توجیهات و گفتارهای فریبنده «زُخْرُفَ الْقَوْلِ غُرُورًا»، لزومی نداشت و از این طرف توصیه به رها کردن آنها و افتراهایشان «فَذَرْهُمْ وَمَا يَفْتَرُونَ» نیز موضوعیت و امکانی نداشت و اساساً در عالَم جبر، کسی نمیتواند دیگری را بفریبد، افترا ببندند، و به اختیار خود دور یا نزدیک شود.
پس، میفرماید: این را ما قرار دادهایم که ایمان و کفر وجود داشته باشد – یک عده با اختیار خود مؤمن و یک عده کافر شوند – و بالتبع کافران با مؤمنان دشمنی ورزند.
مشارکت و هم افزایی - پرسش و نشانی لینک پاسخ، جهت ارسال به دوستان در فضای مجازی
پرسش:
آیا آیه 112 در سوره انعام «و اینگونه برای تمامی انبیا، دشمنانی از شیاطین جن و انس قرار دادیم ...» جبر نیست و آنها را در دشمنی بیتقصیر نمیکند؟
پاسخ:
http://www.x-shobhe.com/shobhe/10409.html
پیوستن و پیگیری در پیامرسانها:
کلمات کلیدی:
قرآن سوره انعام